در جهان کودکانه، هر خط و رنگ با زبان ویژهای حرف میزند؛ گاه تصاویر شاد و خیالانگیز و گاه طرحهایی تیره که تلنگریست به درونشان. وقتی کودکان پس از تجربههای هراسآور از بحرانهای اجتماعی تا صحنههای ترسناک روزمره مداد برمیدارند و تصویری از زلزله، آتش یا اشباحی را بر صفحه میآورند، ممکن است بزرگترها نگران و پرسشگر شوند: آیا این نقاشیها نشانهی زخمهای عمیقاند یا راهی برای بازسازی درونی؟
پاسخ به این پرسش نیازمند درک درستِ نقش نقاشی و هنر در ذهن کودک، تفاوتِ بین زخمها و توانمندیهای روانی و آشنایی با روشهای حمایتی است.
زبان بیکلامِ کودکان: هنر بهمثابه ابزار بیان
کودکان مخصوصاً در سنین پیشدبستان و دبستان، ممکن است توانایی بیان شفاهی کامل احساسات و تجربیات پیچیده را نداشته باشند. ترس، اضطراب، شوک و اندوه درونیتر از آن است که همیشه بتواند با کلمات گفته شود.
هنر نقاشی برای بسیاری از کودکان نقش گفتوگو را بازی میکند؛ ابزاری برای بیرون ریختن آنچه در دل دارند. وقتی کودک تصویری میکشد، انگار با زبان رنگها و خطوط حرف میزند.
حال وقتی به نقاشیکودکان نگاه میکنیم، ممکن است با صحنههایی روبهرو شویم که ما بزرگترها را دچار تردید و نگرانی میکنند، مثل:
صحنههای طبیعی مخوف: رعدوبرق بزرگ، سیلهای سهمگین، زلزله و آتشفشان
موجودات و سایههراسها: هیولاها، اشباح، دیوها و حشرات غولآسا
حادثههای فردی: تصادف اتومبیل، افتادن از بلندی، یا جراحت و خون
رویدادهای اجتماعی: درگیریها و خشونت در مدرسه یا محله، قلدری همکلاسیها، دیدن اخبار جنگ و ...
هر یک از این موضوعات میتواند منشاءهای متفاوتی داشته باشد: فیلم و کارتونهای ترسناک، اخبار تلویزیون، شنیدههای شفاهی از بزرگترها، یا تجربههای واقعی مانند تصادف.
چه موقع باید نگران باشیم؟
در تعیین اینکه نقاشیهای کودکان نشانه آسیب روانی هستند یا صرفاً بخشی از روند طبیعی پردازش تجربیات ناخوشایند، باید به چند نکته کلیدی توجه کنیم:
مکرر بودن موضوع
اگر کودکتان هر روز و در هر فرصتی، دقیقاً همان تصویر انسان زخمی، آتش یا هیولای خاص را بازتولید کند، این تکرار پایدار میتواند هشداری باشد. اما اگر هر بار موضوع جدیدی را امتحان میکند یا حتی تصویر ترسناک را با جزئیات بیشتر و گاه کمتر میکشد، احتمالاً او در حال «آزمایش» فرایند طراحی برای بیان احساسات خود است.
شیوه استفاده از رنگها و فضا
کودکانی که برای بیان ترسهای خود فقط از رنگهای تند، سیاه و خاکستری استفاده میکنند و هیچ رنگ شاد یا متنوعی در نقاشیشان دیده نمیشود، ممکن است درگیر اضطراب یا احساس ناامنی عمیق باشند. برعکس، کودکی که در کنار خطوط شدید و تیره، از لکههای قرمز، آبی یا زرد هم برای خلق تضاد یا حتی پوشاندن بخشهایی از تصویر استفاده میکند، غالباً دارد با همان خطوط تاریک، راهی برای ادامه و تنظیم هیجانهایش پیدا میکند.
تأثیر نقاشی بر حال و رفتار کودک
وقتی کودک بعد از کشیدن آن تصویر ترسناک، آرام میشود و احساس راحتی میکند، حتی اگر نقاشیاش تیره باشد، میتوان گفت نقاشی برای او نقش یک «مسیر خروج هیجان» را ایفا کرده است. ولی اگر با پایان کار نقاشی، او بیقرار باقی بماند یا علائم اضطراب و کابوسهای شبانهاش شدت بگیرد، باید با اهتمام بیشتری پیگیر شد. کابوسهای شبانه مکرر، امتناع از رفتن به تخت، یا درگیریهای بازی با همسالان به دلیل ترس را جدی بگیرید.
تمایل به صحبت و شرح اثر
کودکانی که پس از نقاشی کردن آمادهاند درباره تصویرشان حرف بزنند، از چرایی انتخاب رنگها تا داستان پشت شخصیتها، نشانه آن است که آنها از نقاشی بهعنوان وسیلهای برای کشف و ساختن معنی استفاده میکنند. اما اگر نقاشی برایشان حکم راز غیرقابللمسی داشته باشد و در هر پرسشی سکوت پیشه کنند، ممکن است هنوز توان بهزبان آوردن آنچه درونشان میگذرد را پیدا نکرده و نیاز به حمایت بیشتر داشته باشند. به طور کلی بیحوصلگی در بیان احساسات باید والدین را نگران کند.
تأثیر بر تعاملات روزمره
در نهایت، توجه کنید ببینید آیا نقاشیهای ترسناک با گوشهگیری، پرخاشگری یا افت تحصیلی همراه شدهاند یا خیر. در صورت مشاهدهی این نشانهها، بهتر است از یک متخصص روانشناسی کودک کمک بگیرید. اما اگر کنار نقاشیهای تیره، کودک همان بازیهای قبلی را میکند، با دوستانش ارتباط برقرار میکند و در مدرسه تمرکزش را از دست نداده، میتوانید مطمئن باشید که او در حال گذار از یک تجربه هیجانی به سوی رشد و تطابق روانی است.
پیشنهادهایی برای حمایت از کودکان از طریق نقاشی درمانی
کارگاه گروهی هنری برگزار کنید
در فضایی امن و آرام، بچهها یاد میگیرند احساساتشان را با رنگ و قلممو به اشتراک بگذارند.
موضوع آزاد بدهید
سؤالهایی مثل «امروز چه تصویری دیدی که دوست داری بکشی؟» یا «از چه چیزی خوشت آمد؟» را مطرح کنید تا نقاشیها مثبتتر شوند.
ابزار رنگآمیزی متنوع فراهم کنید
قلمموها و رنگهای شاد و سطوح بزرگ را در اختیار کودکان قرار دهید تا خیالشان آزادتر پرواز کند.
گفتوگو بعد از نقاشی
با پرسشهایی مانند «در این نقاشی چه حسی داشتی؟» یا «اگر میخواستی چیزی اضافه کنی، چه بود؟» به کشف درونیاتشان کمک کنید.
قصهگویی را در کنار نقاشی بیاموزید
از کودک بخواهید داستان کوتاهی درباره شخصیتها و اتفاقات نقاشیاش تعریف کند تا خودش مسیر التیام را هدایت کند.
به حرفهایش گوش کنید
بدون قضاوت نقاشیها را ببینید و اجازه دهید کودک آزادانه احساسش را بیان کند.
امنیت روانی بسازید
جملاتی مثل «من اینجا کنارت هستم» فضا را مطمئن میکند.
سخن ساده و صادقانه بگویید
پاسخ به پرسشهای کودک را با زبان و جزئیات متناسب با سن او تنظیم کنید و از ترسهای اضافه پرهیز کنید.
الگو باشید و آرامش نشان دهید
بزرگترها با حفظ آرامش خود و انتقال آن، احساس اطمینان را در کودک تقویت میکنند.
در صورت نیاز، از متخصص کمک بگیرید
اگر اضطراب یا تکرار نقاشیهای ترسناک زیاد شد، بازیدرمانی یا هنردرمانی با یک روانشناس کودک میتواند راهگشا باشد.




پیام شما به ما