رابطه با یک نوجوان، گاهی شبیه رانندگی در هوای مهآلود است؛ نه مسیر کاملاً پیدا است و نه سرعت مناسب را میدانیم. نوجوان در این مرحله از زندگی بیش از هر زمان دیگری به همسالانش جذب میشود، به دنبال تعلق، هویت و دیدهشدن. درست در همین زمان، کوچکترین واکنش ما میتواند یا او را از خانواده دورتر کند یا دوباره پلی بین ما و دنیای او بسازد. رفتار مناسب والدین تمام ماجراست.
وابستگی دائمی به دیگران فقط تو را از رشد واقعی دور میکند؛ وقتی یاد بگیری برای تصمیمها، سختیها و انتخابها اول به خودت تکیه کنی، اعتمادبهنفس و قدرت شخصیات چند برابر میشود. احترامگذاشتن به انتخابها، پذیرفتن اشتباهات و پیدا کردن راهحل توسط خودت، همان مسیری است که از یک نوجوانِ وابسته، فردی مستقل میسازد. کمکم یاد بگیر قبل از هرکس، از خودت تأیید بگیری؛ این یعنی شروع ساختن تکیهگاهی محکم درون خودت.
نوجوانی، عموما دوره سکوتِ پر از حرفِ ناگفتهست. گاهی بچهها چیزی نمیگن، ولی هر رفتار توی بزرگ کردنشون، یه درس بهشون میده. خوبه توی هر مرحله از ارتباط با نوجوانهااز خودت بپرسی: «دارم چه نوع نوجوانی رو تربیت میکنم؟»
نوجوانها معمولاً دنبال چیزهای عجیبوغریب نیستن؛ اونها میخوان بدونن شنیده میشن، قضاوت نمیشن و توی فضای امنی هستن که بتونن حرف دلشون رو راحت بزنن. رفتار مناسب و توجههای ساده والدین، همون چیزهاییه که یک نوجوان رو مطمئن میکنه «پشتش گرمه» و میتونه بدون ترس از قضاوت، خودش باشه.
مقایسه، آرامآرام اعتمادبهنفس نوجوان رو میسازه یا ویران میکنه. یادش بدیم با دیروزِ خودش رقابت کنه، نه با بقیه.
افسردگی در نوجوانان میتواند به راحتی از نوسانات خلقی معمولی تشخیص داده نشود. آگاهی از علائم این اختلال میتواند به شما کمک کند تا در زمان مناسب اقدام کنید.
تغییرات در احساسات، رفتار، خواب و اشتهای فرزندتان میتواند همگی نشانهای از افسردگی باشند...
تعلل فقط یه عادت نیست، یه چرخهست که هر بار با جملهی «از شنبه شروع میکنم» دوباره تکرار میشه. شروع نکردن، به مرور اعتمادبهنفس رو میبلعه و فاصلهمون با هدفهامون بیشتر میشه. قدم اول هر چقدر کوچیک، مهمترین قدمه.



