من ۱۲ سال پیش وقتی کنکور دادم و رتبه خوبی بدست آوردم بخاطر یه مشکل شخصی رفتم غیرانتفاعی شهر خودمون خیلی برام مهم بود ارشدم رو برگردم دانشگاه های روزانه چون دلم می خواست تو محیط دانشگاه ازدواج کنم می خواستم جایی باشم که بهش تعلق دارم اما بخاطر چادری بودنم آنقدر استاد و همکلاس اذیتم می کردن مریض شدم ارشدمو مجبور شدم تو شهر خودم بمونم و سطحش پایین بود، استاد نداشتم یه مقاله بنویسم، بعد فارغالتحصیلی ۴ سال تنها فقط روی یه مقاله وقت گذاشتم برای دکترا، بخاطر اینکه این مسئله روی ازدواجم تاثیر گذاشته بود ناراحتی می کردم، همین باعث شد انواع بیماری جسمی رو بگیرم، تا اینکه فکر کردم برم ارشد دوم بگیرم تو دانشگاه های سراسری با استادای اونجا مقاله بنویسم، بخاطر فشارهای عصبی، نمراتم کم میشه، سه ساله نتونستم یه استاد اینجا پیدا کنم باهاش مقاله بنویسم به هرکی هم شرایطمو می گم می گه خودت راهو اشتباه رفتی!