داستان سریال درباره داوود، مردی میانسال است که در شرایط اقتصادی سختی زندگی میکند و همراه با رفیقش غلام روزگار میگذراند. روزی، در حین رانندگی با ماشین دایی غلام و از شدت خستگی، آرزویی میکند که تحقق این آرزو زندگیاش را تغییر میدهد. در خلاصه منتشر شده آمده: «آدمها باید جوری زندگی کنند که هر لحظه آماده ملاقات با اجل باشند، هر لحظه؛ هر کجا، حتی تو ماشین و پشت چراغ قرمز ...»، نشان میدهد سریال با وعده ترکیبی از طنز و مفاهیم فلسفی وارد میدان شده، اما به نظر میرسد قسمت اول آن نتوانسته انتظارات را بهخوبی برآورده کند.
به هر روی، پخش این سریال بهانهایست برای اندیشیدن دربارۀ یکی از بنیادیترین واقعیتهای حیات بشر؛ یعنی مرگ.
در کتابهای لغت، واژه «أجل» دارای دو معناست: «مدت زمان مشخصشده» و «پایان آن زمان». در واقع، اجل هم میتواند به خود زمان اشاره داشته باشد و هم به نقطه پایان آن.
واژه «اجل» در قرآن کریم، ۵۶ بار بهکار رفته و کاربردهایی متنوع دارد؛ از جمله: زمان حتمی مرگ (ابراهیم/۱۰)، زمان نامعین مرگ (انعام/۲)، سررسید و پایان یک موضوع (بقره/۲۸۲)، پایان عمر دنیا (رعد/۲) و زمان برپایی قیامت و حسابرسی (انعام/۱۲۸).
اجل معلق یعنی چه؟
در فرهنگ قرآنی، هر انسانی دو گونه «اجل» دارد. یکی «اجل مسمی» یا حتمی که در علم الهی ثابت و غیرقابل تغییر است و زمان دقیق آن را فقط خدا میداند و دیگری «اجل معلق»؛ سرنوشتی که به کردار، نیات و انتخابهای ما گره خورده است.
«اجل معلق» در واقع، به آن بخش از سرنوشت انسان اشاره دارد که گویی با جوهری مشروط بر لوح تقدیر نگاشته شده و عملکرد ما، همچون پاککنی قدرتمند یا قلمی پررنگ، میتواند در آن دخل و تصرف کند.
بگذارید مثالی بزنم: شمع اگر در معرض باد قرار نگیرد تا زمانی که پارافین دارد روشن میماند. (اجل مسمی) اما اگر در مسیر وزش باد (گناه) قرار بگیرد پارافین (مقدار عمر طبیعی) تمام نشده خاموش میشود. (اجل معلق)
و نکته ظریفتر اینکه هر دوی اینها، جلوههایی از قضا و قدر الهیاند. زلزله، بیماری، تصادف، یا حتی چشمزخم، اگرچه ظاهراً مرگ زودهنگام میآورند، اما خود این «دلایل» نیز در علم و اراده خداوند لحاظ شدهاند. یعنی اجل معلق، مرگیست در چهارچوب تقدیر، اما نه در مسیر طبیعی آن.
عوامل مؤثر در تغییر «اجل معلق» شامل موارد زیر است:
عوامل تأخیری: دعا کردن، صدقه دادن، صله رحم، حضور در تشییع جنازه مؤمن و کارهای نیک دیگر میتوانند عمر را طولانیتر کنند.
عوامل تعجیلی: گناهانی مانند عاق والدین، قطع رحم، زنا و قسم دروغ ممکن است مرگ را جلو بیندازند.
آیۀ چهارم سورۀ نوح نیز به این موضوع اشاره دارد: «[تا] برخی از گناهانتان را بر شما ببخشاید و [اجل] شما را تا وقتی معیّن به تأخیر اندازد. اگر بدانید، چون وقت مقرّر خدا برسد، تأخیر بر نخواهد داشت». این آیه نشان میدهد که توبه و مغفرت الهی میتوانند «اجل معلق» را به تأخیر بیندازند، در حالی که گناه ممکن است آن را جلو بیندازد.
شمع اگر در معرض باد قرار نگیرد تا زمانی که پارافین دارد روشن میماند. (اجل مسمی) اما اگر در مسیر وزش باد (گناه) قرار بگیرد پارافین (مقدار عمر طبیعی) تمام نشده خاموش میشود. (اجل معلق)
روایات اسلامی، مصادیق روشنی برای این تأثیرگذاری ارائه میدهند. صله رحم، نیکی به پدر و مادر، صدقه دادن، دعا کردن و پرهیز از گناهان کبیره، همگی عواملی هستند که میتوانند «اجل معلق» را به تأخیر انداخته و برکت و گشایش را در زندگی به ارمغان آورند. در مقابل، قطع رحم، ظلم، آزردن والدین و گناهان دیگر، میتوانند این ریسمان معلق را سست کرده و پایانی زودهنگام یا پر از سختی را رقم بزنند.
در این دیدگاه، انسان موجودی منفعل و اسیر تقدیری از پیش نوشته شده نیست، بلکه با هر انتخاب و هر عمل خود، در حال نگارش فصلی جدید از کتاب زندگی خویش است. «اجل معلق» به ما یادآوری میکند که فرصتها برای تغییر و بهبود همواره وجود دارند و درهای رحمت الهی به روی بندگانی که تلاش میکنند و مسیر صلاح را در پیش میگیرند، گشوده است.
شاید سریال «اجل معلق» نیز در لایههای داستانی خود، به همین مفهوم اشاره داشته باشد؛ به لحظاتی که شخصیتها بر سر دوراهیهای اخلاقی قرار میگیرند و تصمیماتشان، مسیر زندگی و شاید «اجل» آنها را دگرگون میکند. اینجاست که تماشای یک اثر نمایشی میتواند فراتر از سرگرمی صرف، بهانهای برای تأمل در یکی از بنیادینترین سوالات بشری باشد: چقدر از سرنوشت ما در دستان خودمان است؟
باید دید سریال تا چه حد میتواند این مفهوم ناسازگار با ژانر کمدی را به تصویر بکشد و مخاطب را به چنین تأملاتی رهنمون سازد.




پیام شما به ما