کج‌خلقی کودکان طبیعی و موقت است، اما نحوه برخورد والدین تأثیر عمیقی بر رشد مهارت‌های تنظیم هیجان و بهزیستی روانی کودکان دارد.

مهسا زحمتکش
سه‌شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۴
چطور کج‌خلقی کودک را به فرصت تربیتی بدل کنیم؟

وقتی کودک شما در اوج کج‌خلقی خود است، انگار طوفانی کوچک در خانه به پا شده: جیغ‌ها پنجره را می‌لرزانند، اشک‌ها جاری‌ست و همه‌چیز ناگهان رنگ و بوی بحران می‌گیرد. اما اگر همین لحظه را فرصتی برای ایجاد پیوندی عمیق‌تر با فرزندتان ببینید، چه؟
تصور کنید بتوانید در همان لحظه‌ی اوج ناراحتی کودک، نه به‌عنوان فردی که باید بحران را خاموش کند، بلکه به‌عنوان همراهی که راه آرامش را بلد است وارد شوید؛ جایی که همدلی، آرامش و مرزهای شفاف دست در دست هم داده‌اند تا «کج‌خلقی» به «یادگیری» و «رشد» بدل شود.

در اینجا می‌خواهیم تا با تکیه بر یافته‌های علمی و تکنیک‌های اثبات‌شده روان‌شناختی، دریابید چرا کودک شما این‌گونه واکنش نشان می‌دهد، نقطه‌ضعف‌های هیجانی‌اش کجاست و چگونه می‌توانید با انتخاب واژه‌ها، لحن و رفتار مناسب، نه‌تنها طوفان را آرام کنید، بلکه مهارت مدیریت هیجان را در وجود او بکارید.

کج‌خلقی در کودکان نوپا و پیش‌دبستانی رفتاری طبیعی اما چالش‌برانگیز است. این رفتارها که ممکن است شامل گریه‌های شدید، جیغ‌وداد، پرت‌کردن اشیاء و حتی پرتاب خود به زمین باشد، از آن‌جا ناشی می‌شود که کودک هنوز مهارت‌های لازم برای بیان احساسات و نیازهای خود را به‌صورت کلامی نیاموخته است. واکنش‌های تند والدین (مانند سرزنش، تهدید یا تنبیه) فعالانه خود باعث تشدید این رفتار می‌شود؛ اما تغییر «لحن» و «زبان» والدین می‌تواند این لحظات پراسترس را به فرصت یادگیری تنظیم هیجان و ارتباط عاطفی تبدیل کند.

مطالعات مرکز ملی اطلاعات بیوتکنولوژی (NCBI) نشان می‌دهد که کج‌خلقی‌ها به‌طور متوسط از سن ۱۸ ماهگی آغاز می‌شوند، در حدود ۲ تا ۳ سالگی به اوج فرکانس (روزانه تا چند بار در روز) و شدت (۵ تا ۱۰ دقیقه هر اپیزود) می‌رسند و معمولاً تا ۵ سالگی کاهش می‌یابند. در پژوهشی با ۸۶۱ والد، مشخص شد که دفعات بیشتر و مدت طولانی‌تر کج‌خلقی‌ها با افزایش مشکلات درونی‌شدن (اضطراب، افسردگی) و بیرونی‌شدن (پرخاشگری) کودک ارتباط دارد. از این رو، مهارت‌آموزی والدین برای مدیریت این اپیزودها نه‌تنها آرامش خانواده را حفظ می‌کند، بلکه از بروز اختلالات رفتاری در آینده پیشگیری می‌کند.

کج‌خلقی کودکان طبیعی و موقت است، اما نحوه برخورد والدین تأثیر عمیقی بر رشد مهارت‌های تنظیم هیجان و بهزیستی روانی کودکان دارد. به‌جای سرزنش و تهدید، استفاده از همدلی، محدودیت‌های واضح، و آموزش مهارت‌های خودتنظیمی، می‌تواند این لحظات را به فرصتی برای یادگیری و نزدیک‌تر شدن به کودک تبدیل کند.

ریشه‌های کج‌خلقی

۱. ناتوانی در تنظیم هیجان: کودکان خردسال هنوز شبکه‌های عصبی مرتبط با تنظیم هیجان را کامل نیاموخته‌اند و در مواجهه با خشم یا ناامیدی به واکنش‌های شدید تکیه می‌کنند.

۲. محدودیت زبان: کمبود واژگان برای بیان احساسات و نیازها آنان را به رفتارهای پرتنش سوق می‌دهد.

۳. شرایط جسمانی:گرسنگی، خستگی، درد یا بیماری می‌تواند آستانه تحمل کودک را پایین آورد.

۴. جلب توجه: دریافت توجه والدین در لحظه کج‌خلقی، تقویت رفتاری می‌شود که در بلندمدت احتمال تکرار آن را افزایش می‌دهد.

آموزش تنظیم هیجان

 جان گاتمن و همکارانش «آموزش تنظیم هیجان» را به‌عنوان یک روش مؤثر برای هدایت کودک خود معرفی کرده‌اند. این رویکرد پنج گام دارد:

 شناخت احساسات کودک: با مشاهده علائم غیرکلامی (گریه، اخم) نسبت به وضعیت هیجانی او آگاه شوید.

 ارتباط با احساسات: به کودک نشان دهید که احساسش را درک می‌کنید (مثلاً: «می‌فهمم که خیلی عصبانی هستی»)

 ایجاد فضای گفتگو: وقتی آرام شد، از او بپرسید چه چیزی باعث ناراحتی شد.

 هدایت حل مسئله: با هم درباره راه‌های جبران یا آرامش‌بخشی فکر کنید.

 تثبیت مهارت‌ها: احساسات را نام‌گذاری و به‌تدریج به او بیاموزید که چطور خودش خود را آرام کند.

 مطالعات طولی نشان می‌دهد که والدینی که این پنج گام را اجرا می‌کنند، فرزندانی با مهارت‌های خودتنظیمی بالاتر و روابط بین‌فردی بهتری پرورش می‌دهند.

رفتاردرمانی والد-کودک  (PCIT)

در روش PCIT، والدین با راهنمایی درمانگر، در موقعیت‌های بازی کنترل شده، رفتار مثبت خود را تقویت و رفتار منفی کودک را نادیده یا محدود می‌کنند. این تمرین‌ها اغلب شامل «تلفیق بازی بدون قید و شرط» و مرحله «والد-محور» برای تعیین قوانین و پیامدهای رفتاری است. متاآنالیزهای NCBI نشان می‌دهد که PCIT به‌صورت چشمگیر رفتارهای پرخاشگرانه و فرکانس کج‌خلقی‌ها را در کودکان ۲ تا ۷ ساله کاهش می‌دهد.

مطالعات مرکز ملی اطلاعات بیوتکنولوژی (NCBI) نشان می‌دهد که کج‌خلقی‌ها به‌طور متوسط از سن ۱۸ ماهگی آغاز می‌شوند، در حدود ۲ تا ۳ سالگی به اوج فرکانس (روزانه تا چند بار در روز) و شدت (۵ تا ۱۰ دقیقه هر اپیزود) می‌رسند و معمولاً تا ۵ سالگی کاهش می‌یابند.

 استراتژی‌های عملی در لحظه کج‌خلقی

۱. بیان همدلی با جملات کوتاه: «می‌فهمم چقدر برات سخته.» «حس می‌کنم خیلی ناراحتی.»
۲. ایجاد محدودیت‌های واضح اما ملایم: «می‌دونم عصبانی هستی، اما زدن درسته نیست.» «گریه اوکیه، اما سر کسی داد نزنین.»
۳. پیشنهاد راه‌حل: «نفس عمیق بکش، بعد بهم بگو چی شده.» «می‌خوای بغلت کنم؟ بیا بغلم.»
۴. دور کردن محرک‌ها: اگر امکانش هست، کودک را به فضای کم‌تر محرک ببرید (اتاق خلوت، گوشه‌ای آرام).
۵. حفظ خونسردی والد: والدینی که پنج نفس عمیق می‌کشند و قبل از واکنش صبر می‌کنند، احتمال واکنش‌های تندشان به‌طور معناداری کاهش می‌یابد.
۶. روتین منظم: خواب و تغذیه منظم موجب کاهش تنش‌های جسمانی و عصبی می‌شود.
۷. تمرین بیان احساسات: با استفاده از کتاب‌های مصور یا کارت‌های هیجانی، واژگان مربوط به احساسات را به کودک آموزش دهید.
۸. الگوی سازی: والدین الگوی مهمی هستند؛ نشان دهید چگونه شما خود را آرام می‌کنید (نفس عمیق، گفتگوی درونی مثبت).
۹. تشویق رفتارهای جایگزین: وقتی کودک از مهارت‌های خودتنظیمی استفاده می‌کند (مثلاً گفتن «عصبانی‌ام» به‌جای جیغ زدن)، او را تحسین کنید.

ملاحظات ویژه را در نظر بگیرید

  • تنوع‌پذیری عصبی: کودکان با اوتیسم یا تاخیر زبانی نیازمند حمایت و روش‌های انطباقی بیشتری هستند؛ مشورت با متخصص گفتاردرمانی یا روانشناس رشد توصیه می‌شود.
  • محیط عمومی: در مکان‌های شلوغ، تلاش کنید موقعیت را تغییر دهید یا توضیح کوتاه به کودک بدهید؛ در کنار هم بنشینید و بگویید «بریم جای آرومی بشینیم».
  • استفاده از فناوری: مطالعه‌ای روی ۲۶۵ کودک نشان داد که آرام‌کردن مداوم با تبلت یا گوشی باعث کندی رشد تنظیم هیجان و افزایش رفتارهای پرخاشگرانه در بلندمدت می‌شود.

کج‌خلقی کودکان طبیعی و موقت است، اما نحوه برخورد والدین تأثیر عمیقی بر رشد مهارت‌های تنظیم هیجان و بهزیستی روانی کودکان دارد. به‌جای سرزنش و تهدید، استفاده از همدلی، محدودیت‌های واضح، و آموزش مهارت‌های خودتنظیمی، می‌تواند این لحظات را به فرصتی برای یادگیری و نزدیک‌تر شدن به کودک تبدیل کند.

برچسب‌ها

پیام شما به ما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدیدها

پربحث‌ها