قصهگویی یکی از قدیمیترین ابزارهای انتقال فرهنگ، ارزشها و دانش بین نسلی محسوب میشود. از دوران نوزادی تا دوره کودکی و حتی در سنین بالاتر، شنیدن و بازگو کردن داستانها نقش مهمی در رشد همهجانبهٔ فرد دارد.
نظریههای مختلف در روانشناسی رشد به اهمیت تعامل بین کودک و محیط برای رشد شناختی و عاطفی تأکید کردهاند. از جمله «نظریه یادگیری اجتماعی باندورا»، «نظریه رشد شناختی پیاژه» و «نظریه زون نزدیکترین پیشرفت ویگوتسکی» که همگی بر نقش فعّال کودک در فرآیند یادگیری و تأثیر محیط (از جمله درگیر شدن با داستانها) تمرکز دارند. ویگوتسکی بر اهمیت «تسلط زمینهای» و نقش گفتوگو در رشد زبان و تفکر تأکید میکند؛ قصهگویی بهعنوان یک تعامل کلامی غنی، فرصتهای متعددی برای گفتوگو، سؤال و پاسخ و تعمیق معانی فراهم میآورد.
رشد زبان و شناخت توسعه مهارتهای زبانی
قصهگویی بهویژه در دوره نوزادی و نوپایی میتواند زمینهساز رشد زبانی باشد. با شنیدن داستانها، کودک با ساختارهای نحوی، واژگان جدید و آهنگ زبان آشنا میشود. مطالعات نشان میدهند که کودکان پیشدبستانی که بهطور مرتب در معرض روایت داستان قرار میگیرند، طیف واژگان وسیعتری دارند و توانایی ساخت جملات پیچیدهتر در آنها بیشتر است. در سنین نوپایی (۱۲–۳۶ ماه)، توجه کودک به تصاویر کتابهای تصویری و شنیدن عبارات داستان، زمینهٔ رشد «مهارتهای گفتاری اولیه» و «آمادگی برای خواندن»
را فراهم میکند.
رشد شناختی و مهارتهای اجرایی
قصهگویی نهتنها مهارتهای زبانی را تقویت میکند، بلکه بهبود تواناییهای شناختی از جمله حافظه کار، توجه و حل مسئله را در پی دارد. روایت یک داستان ساده شامل توالی منطقی از رویدادها (شروع، میان و پایان) است که کودک باید آن را دنبال کند. این فرآیند به تقویت مهارت «بازنمایی ذهنی» و افزایش ظرفیت حافظهٔ کاری کمک میکند. یک مطالعه سیستمی نشان میدهد که قصهگویی در مقایسه با سایر فعالیتهای غیردرسی، بیشترین تأثیر را بر رشد مهارتهای اجرایی کودکان نوپا و پیشدبستانی دارد.
توسعه مهارت عاطفی و اجتماعی
قصهها اغلب شخصیتهایی دارند که با مسائل عاطفی مختلف دستوپنجه نرم میکنند. وقتی کودکان شخصیتهای داستان را میبینند که غم، شادی، ترس یا هیجان را تجربه میکنند، فرصتی برای همدلی ایجاد میشود. این همدلی زمینهساز توسعه مهارتهای عاطفی است؛ کودک میآموزد احساسات خود و دیگران را تشخیص دهد و در مواجهه با موقعیتهای مشابه، واکنش مناسبتری نشان دهد. مطالعات نشان دادهاند که قصهگویی میتواند به کودکان کمک کند هیجانات خود را بهتر تنظیم کنند و در مواجهه با موقعیتهای استرسزا کمتر دچار اضطراب شوند.
تقویت مقاومت روانی
مقاومت روانی یا توانایی بازگشت از دشواریها، از عوامل کلیدی در سلامت روانی کودکان محسوب میشود. نظام گفتاریِ قصهها با ارائهٔ نمونههای عینی از شخصیتهایی که با مشکلات یا چالشهای مختلف مواجه شدهاند و از آنها عبور کردهاند، الگویی برای کودکان فراهم میآورد. مطابق یک مرور نظاممند، قصهگویی در پرورش فاکتورهای محافظتی نظیر سازگاری، امید و روشهای مقابلهای مؤثر است و به رشد مقاومت روانی کودکان کمک میکند.
کاهش اضطراب و ترس
عدهای از مطالعات در محیطهای بالینی نشان دادهاند که قصهگویی میتواند در کاهش اضطراب و ترس کودکان حین مراحل درمان و بستری شدن در بیمارستان تأثیرگذار باشد. در یک متاآنالیز اخیر مشخص شد که در کودکان ۳ تا ۱۰ سال بستری، استفاده از قصهگویی و روایتهای تطبیقی (داستانهایی که شرایط بیمار را بهصورت سمبولیک توضیح میدهند) باعث کاهش چشمگیر اضطراب پیش از عملهای جراحی یا مداخلات درمانی میشود.
شکلگیری شخصیت و ارزشها
قصهها بهطور معمول پیامهای اخلاقی و ارزشهایی مانند راستگویی، فداکاری، همکاری و شجاعت را منتقل میکنند. وقتی کودکان این پیامها را از دریچهٔ روایت شنیده و با شخصیتهای داستان همراه میشوند، تدریجاً ارزشهای اجتماعی و هنجارهای فرهنگی درونریز میشود. پژوهشها نشان میدهند که شناخت و درک اخلاقیات از طریق داستان، قابل اتکاتر و ماندگارتر از آموزش مستقیم مفاهیم اخلاقی است. کودکی که شخصیت داستانی را میبیند که با صداقت مشکل خود را حل میکند، احتمالاً در موقعیت مشابه، صداقت را برمیگزیند.
عادات روزمره مثل عادت مطالعه و پیوند با کتاب
یکی از مهمترین عادات مثبتی که قصهگویی ایجاد میکند، عادت مطالعه است. وقتی والدین یا مربیان از دوران نوزادی برای کودک قصه میخوانند، کودک به تدریج با کتاب و کتابخوانی پیوند میخورد. این پیوند زودهنگام میتواند در سالهای بعد منجر به علاقهمندی به خواندن کتاب، افزایش تمرکز و تفریح سالم شود. گزارشها نشان میدهند کودکانی که در سه سال اول زندگی بارها و بارها با داستانهای تصویری، قصههای صوتی یا نمایشهای قصهگویی درگیر شدهاند، در دوره پیشدبستانی علاقه و انگیزهٔ بالاتری به خواندن داستان دارند.
کمک به ایجاد روتینهای منظم
برخی خانوادهها برای خواباندن کودکانشان روتین ثابتی شامل قصهگویی قبل از خواب دارند. این روتین، از یک سو به کودک معنی پایان روز را منتقل میکند و از سوی دیگر به تنظیم چرخهٔ خواب کمک میکند. وقتی قصه با آرامش و لحن ملایم روایت میشود، کودک راحتتر به آرامش میرسد و کیفیت خواب بهبود مییابد. مطالعات متعددی ارتباط بین قصهگویی شبهنگام و کاهش بیخوابیهای رفتاری در کودکان نوپا را تأیید کردهاند.
نقش والدین و مراقبان؛ تعامل دوجانبه و خلق فضا
برای بهرهبرداری حداکثری از فواید قصهگویی، لازم است که قصه یکسویه نباشد. تعامل دوجانبه شامل پرسش از کودک دربارهٔ حدس اتفاقات بعدی، بحث در مورد احساسات شخصیتها و ترغیب کودک به بیان نظراتش دربارۀ داستان است. این نوع تعامل، کودک را فعالانه در فرآیند درک داستان دخیل میکند و مهارتهای زبانی و تفکر انتقادی او را پرورش میدهد.
انتخاب داستانهای مناسب سن
قصههایی که برای نوزادان و نوپایان (تا ۳ سالگی) انتخاب میشود، باید ساده، کوتاه و دارای تصاویر بزرگ و رنگارنگ باشد. این قصهها میتوانند شامل شعرهای کودکانه، داستانهای دارای وزن و قافیه یا کتابهای لمسی باشند. برای کودکان پیشدبستانی (۳–۶ سال) میتوان از داستانهایی با شخصیتهای کارتونی، حوادث ساده و پیام اخلاقی واضح استفاده کرد. کودکان سنین دبستان (۶–۱۰ سال) آمادهٔ درک قصههای طولانیتر، پیچیدهتر و دارندهٔ مفاهیم انتزاعیتر هستند.
زمان و میزان قصهگویی
تحقیقات نشان میدهد که حداقل ۱۵ تا ۲۰ دقیقه قصهگویی روزانه با کودکان نوپا تأثیر چشمگیری بر تمام ابعاد رشد آنها دارد. البته کیفیت تعامل و توجه حین قصهگویی نیز به اندازهٔ مدت زمان آن مهم است. قصهگویی پراکنده و بیکیفیت تأثیر مطلوب را نخواهد داشت؛ بنابراین توصیه میشود والدین این فعالیت را جزئی از روتین روزانهٔ خود کنند.




پیام شما به ما