• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد چهارم - صفحه 397 -  مخالفت اسلام با فساد نه با تمدن
صفحه : 397
مداواي زخمها. بيشتر از انتظار. شما يك سينماي اخلاقي ، يك سينماي آموزنده
ما دنبال يك حاكم تقوادار، تقواي سياسي لااقل داشته باشد، نخورد مال اين ملت را،هدر ندهد مال اين ملت را، ما دنبال اين مي گرديم . ما [كه ] مي گوييم حكومت اسلامي ،مي خواهيم يك حكومتي باشد كه يك قدري شبيه باشد به اين حاكمهاي ما. اينها كجاي حكومت اسلام ديكتاتوري بوده است كه آقايان سخت از اين مي ترسند! ديكتاتوري چيست ؟ حكومت اسلام حكومت قانون است . اگر شخص اول مملكت ما در حكومت اسلامي يك خلاف بكند، اسلام او را عزلش كرده . يك ظلم بكند، يك سيلي به يك كسي بزند - ظلما - اسلام او را عزلش كرده ، او ديگر قابليت از براي حكومت ندارد. اين ديكتاتوري است ؟ حكومت قانون است ، قانون خدا؛ يعني حاكم ، يعني شخص اول مملكت ، اگر يك كسي يك چيزي داشته باشد، شكايتي داشته باشد از او، پيش قاضي مي رود و او را حاضرش مي كند و او هم حاضر مي شود. چنانكه شد، حضرت امير اين كاررا كرد. ما هم يك همچو حكومتي مي خواهيم : حكومت قانون . قانون ، آن هم آن قانون ؛آن هم قانون مترقي اسلام .
اينها مي ترسانند شما را از حكومت اسلامي . مي گويد اگر حكومت اسلامي باشد زنهارا مي كنند توي يك اتاقي درش را قفل مي كنند تا آخر، تا آخر اينها توي اين اتاق باقي باشند. زنها در صدر اول اسلام جنگ مي رفتند! در لشكرها در طول جنگ بودند براي
جمع بكند، كار مي كرد و وقف مي كرد. همان روزي كه با او بيعت كردند، بيل و كلنگش را برداشت رفت سراغ كاري كه انجام مي داد! آنجا يك چشمه اي را مي خواست حفركند؛ خودش با دست خودش حفر كرد. وقتي درآمد، تبريكش كو؟ گفت خوب اين تبريك را براي ورثه بگو، بياور قلم و كاغذ. و قلم و كاغذ [آوردند]. همان وقت وقف كرد براي يك جهتي . آن هم زندگي و خوراكش كه از نان جو نگذشت ؛ بالاتر نبود؛ آن هم چند تا لقمه بود. ما يك همچو حاكمي ، دنبال اين مي گرديم . پيدا نمي كنيم البته ؛ خودايشان هم فرمود كه خوب ، شما طاقت نداريد اينقدر لكن تقوا داشته باشيد.
مخالفت اسلام با فساد نه با تمدن