تبیان، دستیار زندگی

جلد چهارم - صفحه 38 -  مدعيان عدالت و دموكراسي

صفحه : 38

مدعيان عدالت و دموكراسي

حالا هم كه ممالك خارج باز به صورت جمهوري ، بسياري شان درآمده اند، باز هم همان مسائل به يك صورت ديگري هست . منتها خيال نكنيد كه يك مملكتي الان روي موازين عدالت اجرا بشود؛ خير. مثلا مملكت امريكا را كه ملاحظه مي كنيد كه از ممالكي است كه بزرگ است و به طور جمهوري اداره مي شود و اعلاميه حقوق بشر را امضا كرده است و داد مي زند از آن حقوق بشر و آزادي مردم و اينها، آنجا هم اينطور نيست كه يك آزادي به طور صحيح ، يك عدالت به طور صحيح باشد؛ منتها رئيس جمهور در آنجا درخود مملكت خودشان ، خيلي زياد اجراي قوه نمي كند؛ در ممالك ما اجراي ديكتاتوري مي كند. اين ممالك ما كه زير دست آنهاست ، در ممالك ما مامورها را گذاشته اند و تاييداز آنها مي كند؛ از كشتاري كه ايشان مي كنند، تاييد مي كند؛ و از كارهاي جنايات وخياناتي كه اينها كرده اند [و] براي اينها مي كنند؛ و آنها هم تاييد از اينها مي كنند. اينطورنيست كه يك طرز حكومتي ، از اين حكومتهايي كه هست ، چه جمهوري اش و چه سلطنتي اش و چه مشروطه اش و چه استبدادش ، يك حكومت عادله اي باشد كه واقعااصلاح به حال ملت بكند و براي مردم فرمانروايي بكند، نه فرمانروايي براي قدرتهاي بزرگ و براي خودشان بكند، نداريم يك همچو حكومتي ؛ و ما يك همچو حكومتي مي خواهيم ، كه اين حكومت اسلامي است . اگر چنانچه ما بتوانيم ان شاءالله حكومت

سلطنت اين خاندان و اصل سلطنت ؛ اصل سلطنت هم از اول يك چيز مهمل بود، از اول معنا نداشته است ، كه سلطنت مساوق (2) با استبداد و قلدري و ديكتاتوري است ؛ و اين ممالك كوچك ، اين ممالك بزرگ هم ، همين طورهاست . آنهايي كه سلطنتي بوده اند،چنانچه هر جايش را نگاه كنيد . . . زيادش همين قلدريها و همين ديكتاتوريها هست . اين اختصاص به ايران و سلاطين ايران ندارد. سلاطين و تزار روسيه و اينها، بدتر از اينهابوده اند.