• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد چهارم - صفحه 188 -  نياز بشر به اديان الهي براي رسيدن به مراتب كمال وجودي خويش
صفحه : 188
نياز بشر به اديان الهي براي رسيدن به مراتب كمال وجودي خويش
عالم طبيعت كشف شد، همه روابط اجزاي طبيعت به هم كشف شد، احتياجات طبيعي مارا حاصل كرد؛ بيشتر از احتياجات طبيعي را نمي تواند حاصل كند. هر چه حاصل بشودهمين احتياجات طبيعي است ؛ منتها احتياجات طبيعي به حسب قواي مختلف ، كه حالاكشف شده است ، آدم مي بيند كه الان محتاج به اين است كه وقتي مي خواهد برود، سوارطياره بشود. آن وقتها همين كه مي خواست برود با شتر مي رفت ، حالا با طياره مي رود.يك وقت هم بالاتر از اين ؛ بالاتر مي شود، اما همه اش طبيعت است و احتياجات طبيعي .
انسان اگر به همين حد طبيعت بود و بيشتر از اين چيزي نبود، ديگر احتياج به اينكه يك چيزي از عالم غيب براي انسان فرستاده بشود تا انسان را تربيت بكند، تربيت آن ورق را بكند [نداشت ]؛ چون آن ورق نبود، احتياج هم نبود، لكن چون انسان مجرد ازاين عالم طبيعت يك حقيقتي است ، همين خود خصوصياتي كه در طبيعت هست دال براين است كه يك ماورايي ، يك ماورايي از اين براي اين طبيعت هست ؛ چون انسان يك ماورايي دارد و به حسب براهيني كه در فلسفه ثابت است ماوراي اين طبيعت در انسان هست و انسان داراي يك عقل بالامكان مجرد [است ]، و بعد هم مجرد تام خواهدشد؛ تربيت آن ورق كه ورق معنوي انسان باشد بايد كسي اين تربيت را بكند كه علم به آن طرف ، علم حقيقي به آن طرف داشته باشد و علم به روابطي كه مابين انسان و آن طرف طبيعت و آن طرف هست ؛ اين روابط را بتواند ادراك بكند؛ و آن بشر نيست ، بشر ندارد؛همين قدر مورد طبيعت را او مي تواند ادراك بكند. هر چه ذره بين بيندازند ماوراي طبيعت با ذره بين ديده نمي شود؛ آن محتاج به اين است كه يك معاني ديگري در كارباشد و چون اين روابط بر بشر مخفي است و خداي تبارك و تعالي كه خالق همه چيزاست اين روابط را مي داند، از اين جهت ، به وحي الهي براي يك عده اي از اشخاصي كه كمال پيدا كرده اند و كمالات معنويه را دنبالش كردند و فهميدند، روابطي حاصل مي شودمابين انسان و عالم وحي ؛ به او وحي مي شود و براي تربيت اين ورق دوم انسان بعث مي شوند اينها؛ مي آيند در بين مردم و مردم را تربيت مي خواهند بكنند.