• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد چهارم - صفحه 272 -  الفاظ بي محتوا !
صفحه : 272
شركت امريكايي ، شركت - نمي دانم - كجا، شركت كجا، قرارداد سد با آنها، روي چه زمينه ؟ چرا عمله ها همه از ايرانند؟ آنكه بايد خشت بكشد و - عرض مي كنم - شن بكشدبه دوشش با يك قيمت كمي ، يك اجر كمي ، يك اجرت كمي بگيرد و از صبح تا غروب كار كند، آن از ايران حساب مي شود! در شركت نفت همين طور. همه جا همين است .نقشه اين است اصلش كه ما به شكل يك كارگر درجه سه درآمده ايم و "تمدن بزرگ " هم داريم ! تمدن بزرگ ! محتواي اين "تمدن بزرگ " در ايران عبارت است از يك دسته عمله ، يا به شكل عمله ، به شكل - فرض كنيد كه - فرهنگي و عمال براي اين اربابها، نفت را حمل كنند و بدهند به حلقوم آقاي كارتر و رفقاي او! عملگي كنند اينها با يك قيمت كمي ، يك اجر كمي و نفتها را حمل كنند براي آنها. سد هم مي خواهند بسازند بايدكارشناس بيايد، اوامر كند و نقشه به قول خودشان بكشد؛ براي نقشه كشيدنش چندميليون دلار مي گيرد كه يك نقشه بدهد. يك شب بنشيند، يك نقشه اي مي دهد - يا دوشب - آن وقت چند ميليون دلار او مي گيرد! خوب ما چي ؟ شما عملگي بايد بكنيد! ماهاعملگي بايد بكنيم ، ما آجر بايد حمل بكنيم ! كاري ديگر از ما نمي آيد. چرا نمي آيد؟براي اينكه ما فرهنگ نداشتيم ، ما نتوانستيم كه خودمان سد خودمان را بسازيم .
الفاظ بي محتوا!
هر چي را آدم دست رويش مي گذارد در اين "تمدن بزرگ "، الفاظش سر جاي خودش است ، الفاظ سر جاي خودش است اما محتوايش را آدم مي بيند ندارد. مهندس و نمي دانم دكتر و از اين قبيل الفاظ زياد است اما محتوا چيست ؟ محتوا ندارد! درنظاممان هم كه مي رويم الفاظ زياد است ! اينقدر "سپهبد" و "ارتشبد" ما داريم كه فوجها"سپهبد" و "ارتشبد" ما داريم ! يكي از ظرفا(2) مي گفت در تمام امريكا دو تا ارتشبد- نمي دانم - سه تا ارتشبد، به صورت اين معني هست اما ايران صفها از ارتشبد هست ،صدها - نمي دانم - سپهبد هست ! آن الفاظ همه اش به قوت خودش باقي است لكن