• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد چهارم - صفحه 210 -  ناتواني ابرقدرتها در برابر اراده ملت
صفحه : 210
نمي خواهيم . تا فرياد "مرگ بر شاه " هم نكنند، نمي زنند آنها را. اين فرياد، اين امرشان اين است كه "هر وقت اسم شاه آمد و نگفتند كه اعليحضرت آريامهر ياالله بزنيد"! الان همه ايران ، از آن بچه هاي كوچك تا آن پيرمردهاي بزرگ ، با يك كلام ، يك كلام حرفشان است كه ما نمي خواهيم اين را؛ اين برود! و يك همچو ملتي نمي شود پيروز نشود. شمابدانيد كه پيروز است اين ملت .
ناتواني ابرقدرتها در برابر اراده ملت
با يك ملت نمي شود بازي كرد. شما نترسيد از اينكه كارتر از آن طرف مي گويد "ماپشتيباني مي كنيم " و وزير خارجه انگلستان از آن طرف مي گويد كه "ما پشتيباني مي كنيم "و نمي دانم كرملين از آن طرف مي گويد "پشتيباني مي كنيم "؛ اينها همه حرف است كه مي زنند. هيچ از اين معنا نترسيد. يك ملت - هر چه هم كه ضعيف باشد - وقتي همه گفتندنه ، اين "نه " است ، نمي شود "آره " بشود. نه مي تواند نظامي اين كار را بكند، نه مي تواندارتش امريكا و روسيه اين كار را بكند؛ اين يك چيزي است نشدني .
چاره حل اين بن بستي كه الان هست ، نه وزير مي تواند اين را حلش كند، نه وكيل مي تواند حلش كند. حلش دست شاه هست ! و آن اين است كه بگذارد و برود، بگذارد وبرود! بگذارد مردم را به حال خودشان . بن بستش اين است كه الان دولتها بن بست آوردند، شاه اين بن بست را پيدا كرده ، و بن بست به دست شاه واقع شده . [دائما]مي گويند بن بست است ، بياييد بنشينيم حلش كنيم ؛ حل كي و حل كي ! هيچ كس نمي تواند حلش كند، اين آتش را هيچ كس نمي تواند خاموش كند؛ فقط كليدش دست خود ايشان است كه گورش را گم كند برود! وقتي كه رفت يك آرامشي هست . وقتي دنباله هايش هم رفتند؛ يعني آنهايي كه پشتوانه او بودند، آنها هم قدرتهايشان را جمع كردند رفتند، مملكت آرام مي شود. مملكت ايران چرا آرام نباشد؟ مردم ايران مردم آرامي هستند، لكن وقتي اينقدر فشار به آنها مي آيد، آن وقت صدايشان درمي آيد؛ والامردم نجيب آرامي هستند. الان از نجابتشان است كه اين داد را دارند مي زنند؛ از اصالت ايران است كه دارند اين داد را مي زنند.