• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد چهارم - صفحه 63 -  فرهنگ استعماري
صفحه : 63
مي كند همه اش خونريزي است ! آزادي همه اش حبس است ، همه اش زجر است ! اينهاهمه با هم دست به هم داده اند و با يك صدا دارند صدا مي كنند كه ما آزادي و استقلال مي خواهيم .
فرهنگ استعماري
ارتش انگلي ، دست ساز مستشاران امريكايي
ما نمي خواهيم كه وقتي مي رويم سراغ نظاميهايمان (1)، وقتي مي رويم سراغ لشكرمان ، امريكايي ها بيايند اداره اش بكنند؛ . . . تحت نظارت مستشارهاي امريكايي باشند؛ يك ارتش انگل درست كنند، يك ارتشي كه مال ايران را صرف در راه آنان بكنند و آنها تحت نظارت و تربيت مستشارهاي امريكايي براي امريكايي ها بخواهند كاربكنند. وقتي كه نظام آن را مي بيني يك همچو نظامي [است ]! وقتي اصل آقاي شاهش رامي بيني ، آن را هم متفقين اينجا گذاشتند. خودش گفت اين را كه "متفقين صلاح ديدند كه من باشم " پدرش را هم كه انگليسها گذاشتند! راديو دهلي هم اعلام كرد اين مطلب را در[آن ] وقت ، در جنگ عمومي (2) راديو دهلي اعلام كرد اين مطلب را كه "ما رضاشاه راآورديم و بعد خيانت به ما كرد و مي بريمش "؛ بردندش به جزيره موريس ، و به جهنم فرستادندش .
وقتي كه فرهنگش را ملاحظه مي كنيم ، مي بينيم كه اين فرهنگ فرهنگ استعماري است ؛ يعني فرمايشي است ؛ يعني مامور كرده اند. ايشان مي گويد كه كتاب مي نويسد"ماموريت [براي ] وطنم "! درست مي گويد كه براي وطنش "ماموريت " دارد! از طرف امريكايي ها هم ماموريت دارد! ماموريت دارد كه اين وطن را، اين جوانهاي وطن راضايع بكند، اينها را عقب بنشاند، مملكت را به حال عقب ماندگي نگه بدارد كه در آن رشد حاصل نشود؛ در طبقه جوان رشد حاصل نشود كه در مقابل امريكا بايستد بگويد