• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد چهارم - صفحه 222 -  مقاومت مدرس در برابر رضا خان و استعمارگران
صفحه : 222
آن روزي كه رضا شاه آمد و آن همه كارها را كرد، باز يك آخوند بود كه توي مجلس ، به اسم مدرس - رحمه الله - مقابلش مي ايستاد و مي گفت كه "نه ". هيچ كس نبود؛مدرس بود، و چند نفر هم كه اطراف او بودند. ديگر در تمام مملكت هيچ قدرتي درمقابل او نمي ايستاد. مدرس يك آقاي عمامه اي ، ملا، متقي و با يك پيراهن كذا و عباي كذا و تنبان كرباسي ، كه شعر آن وقت برايش گفتند كه تنبان كرباسي - قدرداني از او كردندو شعر برايش گفتند - انتقاد از او كردند، اين ايستاد در مقابل رضا شاه و "نه " گفت .
آن وقتي كه التيماتوم كرد روسيه به ايران - كه در يك قضيه اي بود كه من حالا يادم نيست - التيماتوم كردند و لشكرشان هم حركت كرده بود، آمده بود تا فلان جا، آوردند به مجلس كه ، التيماتوم را آوردند به مجلس كه وكلا [تاييد] بكنند؛ خوب ، لشكر روس است و بناست بيايد و التيماتوم كرده و اگر فلان كار را انجام ندهيد چه خواهيم كرد! تنهاكسي كه ، اين را خود آنها نوشتند كه وكلا همه نشسته بودند و هيچ حرفي نمي زدند وقدرت اينكه كاري بكنند [نداشتند]، خوب چه بكنند؛ نوشته اند يك سيد، يك معمم ،
اينها مي گويند آخوندها مفتخورند! اين آخوندي كه حالا دارد مفتخوري مي كند، در اين حجرات مدرسه آن زندگي را دارند: چهار تا كتاب و يك گليم و نمي دانم چه . آنهايي به اينها مي گويند مفت خورند كه خودشان داراي كذا و كذا هستند. اين آخوندها تنبل هستند! اين آخوندها تنبل هستند كه هفتاد سال پشتكار دارند، يك كار را انجام مي دهندتا آخر براي حفظ عرض مي كنم ملت خودشان و حفظ ديانت خودشان ، يا آنهايي كه هرروز دارند دور مي گردند براي عرض مي كنم بي عاري كردن ؟ اينها دارند به اينهامي گويند تنبل هستند! همه تبليغات براي اين است كه آخوند را از نظر ملت بيندازد؛ اين قدرت را از اين ملت بگيرد؛ آن قدرت اسلام را كه بالاي سر همه قدرتهاست از دست [ملت ] بگيرد؛ اين قدرت كساني كه مروج اسلام هستند، اين قدرت را هم بگيرد. وقتي كه اين دو تا قدرت را گرفت ، سر صبر، محمدرضا هر كاري دلش مي خواهد بكند، يكي نگويد "چرا؟".
مقاومت مدرس در برابر رضا خان و استعمارگران