• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد چهارم - صفحه 290 -  تشبث شاه به "كولي "ها و چماق به دستها
صفحه : 290
وزيري كه خير، بسيار هم آدم خوبي است فرض كنيد و اجزائش هم و ساير وزرا هم انتخاب كند همه را از دانشگاه يا از رجال پاكدامن - اگر آنها لبيك بگويند به اين حرفها -اما مردم سر وزرا حرف ندارند تا ما مردم را اقناع كنيم به اينكه آقا بسم الله ، وزير خوب مابه شما تحويل داديم ! آنها مي گويند ما اصلا سلسله شاهنشاهي را نمي خواهيم ! اصل نظام شاهنشاهي نظام باطل غلطي از اول بوده . حالا نظام شاهنشاهي را فرض بكنيم همه ملت اين حرف را نزنند، اما سلسله پهلوي كه ديگر نمي شود كسي انكار كند كه همه ايران دارند مي گويند ما سلسله پهلوي را نمي خواهيم . آنها مي گويند ما سلسله پهلوي نمي خواهيم ، شما مي گوييد كه من وزير را برداشتم يك وزير ديگر نصب كردم ! جواب آن سئوال اين جواب نيست . خواست مردم اين نيست تا اينكه مسئله به اين ختم بشود. اگرخواست اين بود كه ما وزيرمان بد است ، ما وكيلمان بد است ، خوب وزير را عوض مي كردند، وكيل را عوض مي كردند، مي شد؛ اما وقتي خواست مردم آن نيست ، شما يك كاري مي كنيد كه خواست مردم نيست ؛ آني كه خواست مردم است نمي كنيد، پس نمي تواند درست بشود. اين هم به شكست منتهي مي شود. صددرصد شكست است براي اينكه يك مطلبي نيست كه يك كلمه اش درست باشد. اين نيرنگ هم هرجوري اش بكنند فايده ندارد؛ بخواهند نظامي اش كنند، نظامي هست و شكست خورده ؛نظامي شكست خورده . يك نظام ديگر رويش بيايد، معلوم نيست حالا ديگر همچنين هم نظاميها هم قبول بكنند اين معني را؛ براي اينكه وقتي ديدند يك نظامي قلدري مثل آن مردك شكست خورده ، آنها هم ديگر بالاتر از او نيستند در شقاوت ! مي دانند كه آن هم شكست خورده است . پس ، نه حكومت نظامي و نه كودتاي نظامي و نه اين خدعه هاو حكومت آشتي - اينها فايده اي نكرد.
تشبث شاه به "كولي "ها و چماق به دستها
يك راه ديگر هم اينها دارند طي مي كنند و آن اين است كه تشبث كردند به "كولي "ها. خدا مي داند كه ننگ يك مملكت است كه قواي انتظامي دارند و قواي انتظامي را از آنها مايوسند يا جرات نمي كنند كه همه شان را وادار كنند به كار، يك