• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد چهارم - صفحه 220 -  گوشه هايي از زندگي علي "ع "
صفحه : 220
گوشه هايي از زندگي علي "ع "
زندگي مي كردند. اطاق گلي اينها داشتند؛ توي مسجد يك اطاق گلي داشتند. سوار الاغ مي شده ، يك كسي هم دنبالش ، پشت سرش مي نشسته و مي رفته . آن وقت هم براي اومساله مي گفته ، او را تربيت مي كرده . شما بياوريد يك حاكمي ، يك رئيس عرض مي كنم كلانتري ، يك كدخداي يك شهري ، يك دهي بياوريد كه اينطوري باشد. سلوكش باملت اين باشد كه وقتي توي مسجد، مسجد محل اداره حكومت ، مي آمدند آنجا، وقتي كه پيغمبر توي مسجد نشستند و عرض مي كنم كه چند نفر هم همراهشان هستند، با هم نشسته اند و دارند صحبت مي كنند، اشخاصي كه نمي شناختند، از خارج مي آمدند، نقل شده است كه نمي شناختند اينها كدام يكي ، عرض مي كنم كه حاكم است و كدام يكي محكوم ؛ (4) كدام يكي پيغمبر است ، كدام يكي مردم ديگر. يك زندگي اشرافي و يك زندگي عرض مي كنم ، چيزي نداشته . در عين حال كه خودش اينطور بوده ، آنقدر به اين فقرا رسيدگي مي كرده و به اين ضعفا رسيدگي مي كرده است كه مردم همه از ذكرش فرض كنيد، عاجزند.
آن هم حضرت امير با سلطنت - جسارت است كه من سلطنت به ايشان بگويم - باخلافت چندين مملكتي كه ايران يكي از آنها، حجاز يكي از آنها، نمي دانم عراق يكي از آنها، اردن يكي از آنها، مصر يكي از آنها [بوده ]؛ اين يك همچو دامنه اي آن وقت داشته سلطنت ايشان ، با اين دامنه سلطنت ، زندگي خودش را ببينيم كه آيا اين غمخوارملت است يا اينهايي كه اينها مي گويند؟ مقايسه بكنيد و زندگي شان را در تاريخ ببينيد.آني كه نقل مي كنند(5) يك پوستي ايشان داشته است ، يك پوست گوسفندي داشته ،شبها خودش و عيالش رويش مي خوابيده اند؛ روز هم اين را مي گذاشتند آنجا براي شترشان علف مي ريختند. اين زندگي حضرت امير! در عمرش شايد يك دفعه يك نان سيري نخورده باشد. آن وضع خوراك حضرت امير كه در آن [صندوقچه ] را - به حسب