ما دستکم نود میلیون نفریم. اگر فقط یکنفر، یک قدم کوچک بردارد، یعنی هر کدام از ما یکذره کمتر آب هدر بدهد، میشود کوهی از صرفهجویی. پس ما بیاثر نیستیم.
ما افتادهایم وسط بحران کمآبی، نه فقط جنوب و شرق و مرکز ایران، که حتی شمالِ همیشهسرسبز هم دارد تشنه میشود. هوا گرمتر از همیشه است، زمین خشکتر، رودخانهها باریکتر و سفرههای آب زیرزمینی سبکتر. تهران تشنه است. کرمان نفس ندارد. خوزستان لبخشک است.
اگر شما هم مثل من از این تماشای بیتفاوت فجایع خستهاید، اگر دلتان میخواهد کاری کنید، بخوانید این چند خط را.
این تقصیر را نمیشود گردن یک نفر انداخت. نه فقط کشاورزی نادرست، نه فقط سوءمدیریت، نه فقط آلودگی آبها، نه فقط تغییر اقلیم؛ بلکه بیاعتنایی ما به «نعمت» هم یکی از دلایل این مصیبت است.
ما میتوانیم صرفهجویی کنیم. همین. کار بزرگ و عجیب و غریبی نمیخواهیم. میخواهیم حواسمان باشد. میخواهیم بجای حرفزدن از اینکه فلان کارخانه و بهمان صنعت چه بلایی سر آب آوردند از «خودمان» شروع کنیم. این یک اصل است: من و تو هر روز داریم آب مصرف میکنیم، پس هر روز فرصت داریم یک قطره کمتر هدر دهیم.
یادتان هست امام خمینی چطور زندگی میکرد؟
امام اگر آب مینوشیدند و مقداری تۀ لیوان میماند، دور نمیریختند، کاغذ روی لیوان میگذاشتند تا از باقیماندۀ آن دوباره استفاده کنند. امام ما در فاصلۀ به جا آوردن اعمال وضو، شیر آب را میبستند تا آب هدر نرود.
یاد بگیریم از بزرگانمان که با کمترین امکانات، با کمترین مصرف، زندگی میکردند و سرافراز بودند. ما چطور شدهایم که با اینهمه تکنولوژی، بلد نیستیم با منابعمان درست رفتار کنیم؟
پیامبر گلها و مصطفای خوبیها فرمودند: «آب را اسراف نکن، حتی اگر کنار یک نهر جاری ایستادهای.»
بیایید نگاه دوبارهای به آب داشته باشیم. نگاه یک امانتدار. نه یک مصرفکننده.
بیایید حواسمان را جمع کنیم.
وقتی مسواک میزنیم، شیر آب را ببندیم.
لباسها را جمع کنیم بعد با ماشین لباسشویی بشوییم، نه هرروز با چند تکه لباس.
از آبی که ظرف شستهایم، برای شستن حیاط یا آبیاری گلدانها استفاده کنیم.
آبیاری باغچه؟ آخر شب، نه ظهر داغ تابستان.
از وضوگرفتن تا ظرفشستن، از ماشین لباسشویی تا آبیاری گلدان، همهاش میتواند رنگ عبادت بگیرد اگر با نیت صرفهجویی و پرهیز از اسراف باشد. اگر نیت کنیم که به خاطر خدا، به خاطر آیندهمان، حواسمان را جمع کنیم، همان قطرهای که حفظ میکنیم، میشود باران رحمت.
شاید بگویید اینها کم است. اما بدانید: اگر هر خانه فقط روزی ۱۰ لیتر آب کمتر مصرف کند، یعنی میلیونها لیتر در روز. یعنی همین ما، بیهیچ هزینهای، بحران را عقب راندهایم.
و بعد، یک لایه عمیقتر هم هست.
ما یاد گرفتهایم این زمین، این آب، این نعمتها امانتاند. امانت خدا.
ما از قرآن یاد گرفتهایم باران رحمت خدا با دلهای آشتیکرده بیشتر نازل میشود. (نوح: آیات ۱۰ و ۱۱)
بیایید برگردیم به دعا. به استغفار، یعنی بپذیریم که اشتباه کردیم. یعنی سر خم کنیم جلوی خالق نعمت و بگوییم: «ما بیحساب خرج کردیم. ما بیادب شدیم. ببخش ما را.»
بیایید در کنار صرفهجویی، دلمان را هم صاف کنیم. دستکم یک هفته، هر روز، ۷۰ بار استغفار کنیم. و بخوانیم دعای باران را. همان دعای نوزدهم صحیفۀ سجادیه ... نه خرج دارد، نه زحمت. ولی اثر دارد. قول دادهاند که دارد.
و بعد، ببینیم چه اتفاقی میافتد. شاید خدا همین قدم کوچک ما را به بار بنشاند.
این انقلاب، این کشور، با فرهنگ اهلبیت جان گرفت. حالا هم اگر قرار است از این بحران بیرون بیاییم، باید به همان فرهنگ پناه ببریم.
این پیام را برسانیم. به خانواده، به دوستان، به همکاران. یادآوری کنیم که صرفهجویی خجالت ندارد. افتخار دارد. آنکه آب را حفظ میکند، دارد وطن را حفظ میکند. دارد آیندۀ فرزندان ما را حفظ میکند.
آب را زندگی بدانیم. نه عادت. نه وسیله. زندگی.
و زندگی را درست خرج کنیم.
برای ایرانمان، برای آسمانمان، بیایید همراه شویم. همین امروز. همین الآن.
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل...




پیام شما به ما