هنگامی که کودکی خردسال، ناگهان وسیلهای را پرت میکند، با دست یا پا ضربه میزند یا بیدلیل فریاد میکشد، بسیاری از والدین این رفتارها را نشانهای از لجبازی، پرخاشگری یا بدتربیتی تلقی میکنند. اما حقیقت آن است که این واکنشها، بیش از آنکه به قصد ناراحت کردن دیگران باشد، تلاشی خام برای بیان احساساتی است که کودک هنوز نمیداند چگونه آنها را درک یا بیان کند.
برداشتهای نادرست والدین؛ افسانههایی که باید کنار گذاشته شوند
در بسیاری از فرهنگها، هنوز چنین رفتارهایی با جملاتی مانند «با من لج میکنه»، «بچه بیادبیه» یا «میخواد حرصم رو دربیاره» تفسیر میشود. اما واقعیت علمی این است که کودک در چنین لحظاتی، فقط دارد با زبان بدن، احساساتی پیچیده چون ترس، خشم، ناکامی یا خستگی را بروز میدهد.
مغز کودک در حال رشد است، نه در حال تقابل
مغز کودکان، بهویژه در سالهای اولیه زندگی، هنوز به مهارتهای کامل خودتنظیمی و مدیریت احساسات نرسیده است. ناحیهای از مغز که مسئول کنترل هیجانهاست (مانند قشر پیشپیشانی)، هنوز بهطور کامل رشد نکرده. بنابراین، بروز رفتارهای انفجاری در مواجهه با محرکهای استرسزا یا گیجکننده، کاملاً طبیعی و قابل انتظار است.
چگونه واکنش نشان دهیم؟ راهکارهای علمی و عاطفی
در مواجهه با چنین رفتارهایی، نقش والدین نه به عنوان قاضی، بلکه به عنوان همراهی صبور و مرزگذار است. چند پیشنهاد کاربردی:
نزدیکی فیزیکی و کلامی آرام
در کنار کودک بمانید و با جملاتی ساده اما همدلانه، احساساتش را نامگذاری کنید:
«میدونم که خیلی ناراحتی» / «میفهمم سختته» / «نمیذارم مامان رو بزنی، اما اینجا امنی».
پذیرش هیجان، نه رفتار نادرست
به کودک یاد بدهید که احساسات پذیرفتهشدهاند، اما باید راه مناسبی برای بروز آنها پیدا کرد:
«عصبانی بودن اشکالی نداره، ولی کسی رو نمیزنیم.»
از این واکنشها پرهیز کنید:
-
فاصله گرفتن ناگهانی یا گذاشتن کودک در «تایم اوت» بدون همراهی
-
تهدید، داد زدن یا تحقیر
-
جملات سرزنشگر مثل «تمومش کن»، «چرا اینجوری میکنی؟»، «واقعا خستم کردی»
والدین، الگوهای زندهاند
مهمترین منبع یادگیری در دوران کودکی، والدینی هستند که در موقعیتهای سخت، آرام میمانند و مرزهای سالم میگذارند. اگر به جای تندی، با مهربانی و صبوری پاسخ دهید، به کودک خود آموزش میدهید که احساسات سخت هم میتوانند مدیریت شوند. این مهارت، سرمایهای ماندگار برای سالهای آینده زندگی اوست.
پیام شما به ما