در بیشتر نظریههای تربیتی، تربیت صحیح فردی بهخوبی با زندگی سعادتمند او پیوند یافته است. جان لاک، فیلسوف انگلیسی، در کتاب «اندیشههایی دربارۀ آموزش و پرورش»، زندگی خوب را اینگونه توصیف میکند: «داشتن روحی سالم در بدنی سالم» کوتاهترین تعریف از یک زندگی موفق و سعادتمند در دنیاست.
امروزه یکی از چالشهای جدی جوامع، شیوههای مؤثر تربیت کودکان و نوجوانان است. در همین راستا، مبانی مهم تربیت را مبتنی بر دیدگاههای تربیتی امام رضا علیهالسلام بررسی میکنیم.
مبنای اول: ایمان واقعی به خداوند
امام رضا علیهالسلام درباره ایمان میفرماید: ایمان یک درجه بالاتر از اسلام و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان و یقین بالاتر از تقواست و به فرزند آدم چیزی بالاتر از یقین داده نشده است. (اصول کافی، ج٤، ص ١٦٥) همچنین درباره مرز ایمان و اسلام فرمودهاند: به درستی که اسلام غیر ایمان است و هر مؤمنی مسلمان است در حالیکه هر مسلمانی مؤمن نیست. (زاهری، اندیشههای رضوی، ص١٦٤) باور به یگانگی خداوند سبک نگاه انسان به جهان و پیشامدهای آن را هدفمند و پرمعنا میکند و همراه با آن، رفتارهای فردی را در چارچوب هماهنگی، ثبات و آرامش شکل میدهد. این دید توحیدی، انسان را از ستایش و پرستش هرچیزی غیر از خدای متعال منع میکند و از قرار دادن هر موجودیت دیگری بهجای ذات یگانه و بیهمتای الهی بازمیدارد. در نتیجه، بنیانهای گناههایی مانند عشق بیرویه به دارایی و زیبایی ظاهری در وجود او از بین میرود و فضای لازم برای توجه به ارزشهای معنوی و حقیقی فراهم میشود.
یکی از شاخصههای رفتاری امام رضا علیهالسلام در مقام راهنما، مواسات و مددرسانی به نیازمندان و محرومان بوده است. یکی از موارد مواسات کمک مالی به یکدیگر است
مبنای دوم: توکل
از امام رضا علیهالسلام پرسیدند: حد و اندازۀ توکل چیست؟ فرمود: به جز خدا از هیچ کس نترسیدن. (أمالی شیخ صدوق، ص ٢٤٠) توکل یکی از ارکان ایمان و نخستین رکن آن است. توکل اعتماد قلبی به خداوند است. فرد متوکل با علم به اینکه اذن و اراده خداوند در هر امری دخالت دارد، از غیر خدا ترسی ندارد. وقتی انسان بداند که مخلوق نه ضرری میرساند و نه سودی میبخشد فقط به خداوند اعتماد کرده و امور زندگیش را به او واگذار میکند (معانی الأخبار، ج١، ص٢٦١)
انسان در همه مراحل زندگی با درایت عقل و اندیشه، برای انجام امور زندگی و راهیابی به سعادت در تلاش است و در هر حالتی به آفریدگار امیدوار و به او اعتماد دارد. البته اعتماد به خداوند و توکل بر او درجاتی دارد. اعتماد به خدا در همه لحظات زندگی و به ویژه در لحظات دشوار زندگی توشهای برای آرامش و غلبه بر اضطرابهای زندگی است.
مبنای سوم: بندگی کردن
«بندگی کردن»، عبودیت و تسلیم مطلق در برابر خداوند است، پرستش به معنای عبادت است. بدین معنا که به مناسک عبادی، مانند نماز و روزه و خدمت به خلق پرستش گفته میشود؛ اما بندگی، صفت درونی انسان است که زمینه انجام عبادات بیرونی را فراهم میآورد.
امام رضا علیهالسلام نماز شب و نماز شفع و وتر و نافله صبح را هیچ وقت حتی در مسافرت ترک نمیکرد (بحارالانوار، ج٤٩، ص ٩٤) و شبها کم میخوابید و بیشتر شبها تا سحر برای عبادت بیدار میماند. (بحارالانوار، ج٤٩، ص ٩۱) امام فقط به عبادت بسنده ننموده و در حدیثی آمده که فرمود: عبادت به بسیاری روزه و نماز نیست. بلکه عبادت، زیاد اندیشیدن در امر خدوند است. (تحف العقول، ص٤٦٦) از امام رضا علیهالسلام درباره بهترین بندگان سؤال شد. حضرت فرمود: آنان که هرگاه نیکی کنند خوشحال شوند، و هرگاه بدی کنند آمرزش خواهند و هرگاه عطا شوند، شکرگزارند، و هرگاه بلا بینند صبر کنند، و هرگاه خشم کنند درگذرند. امام رشد و تعالی انسان را در گرو انجام تمام دستورات خداوند میداند نه فقط اعمالی مانند نماز و روزه.
مبنای چهارم: آراستگی
یکی از شاخصههای رفتاری امام رضا علیهالسلام در برنامه زندگی آراستگی بود. حضرت در سیره نظری و عملی خود الگوی انضباط و آراستگی بودند. از جمله ظاهر ایشان همیشه آراسته بود و لباس مناسب و پاکیزه میپوشید و خود را معطر مینمود. امام رضا علیهالسلام میفرمود:
مهمترین اصلی که امام در باب اخلاقی، در زمینه رفتار با خانواده و افراد جامعه به آن پایبند بودند، خوشاخلاقی و گشادهرویی است
لباس مظهر خارجی انسان است. نمیتوان نسبت به آن بیتوجه بود. حرمت مؤمن ایجاب میکند که انسان در ملاقات با او، شئون خود و وی را رعایت کند و مقید باشد که پاکیزه و خوشلباس باشد. (قرشی، پژوهشی دقیق در زندگی علی بن موسی الرضا، ص ٥٩) امام برنامه بهداشتی خود را اینگونه تنظیم کرده بود. روز سهشنبه، کوتاه کردن ناخنها؛ روز چهارشنبه استحمام؛ روز پنجشنبه حجامت و روز جمعه خوشبو کردن خود با بهترین عطرها. امام دائما مردم را به آراستگی و استفاده از عطر یادآوری مینمود و میفرمود: اگر کسی نمیتواند هر روز عطر بزند، لااقل روز جمعه، هفتهای یک بار، عطر بزند. (عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج٢، ص٢٥٢)
مبنای پنجم: نشاط و شادی در سایه تفریحات سالم
امام رضا علیهالسلام میفرماید: «بوی خوش، عسل، سوارکاری و نگاه به مناظر سرسبز و خرم، باعث نشاط و شادی میشود.» (عیون اخبارالرضا علیهالسلام، ج۲، ص٤٧) تفریح و سرگرمیهای لذتبخش، انسان را در اداره زندگی یاری میدهد و با کمک آن در امور دنیای خویش موفقتر خواهد بود. به سبزهزار رفتن و استفاده از هوای آزاد و سالم از علاقهمندیهای امام بود.
امام در اهمیت شادابی میفرماید: «بعد از انجام واجبات کاری بهتر از ایجاد خوشحالی برای مؤمن، نزد خداوند بزرگ نیست». (بحارالانوار، ج٧٨، ص٣٧٤) بنابراین افراد باید برای شاد کردن یکدیگر سهیم شوند و این امر موجب خشنودی خداوند است.
مبنای ششم: تغذیه صحیح
زندگی سعادتمندانه و حیات پاک بر مدار سلامتی میچرخد. انسان تمایل دارد که آرامش داشته و از هرگونه رنجی دور ماند. یکی از عناصر زندگی سعادتمند، سلامتی است که تا حد زیادی به تغذیه فرد وابسته است. امام در این زمینه دستوراتی ارائه داده و میفرماید: هرکس بیشتر از نیاز غذا بخورد، این غذا برایش سودی ندارد و هرکس به اندازه (نه بیشتر و نه کمتر) بخورد، این غذا برایش به تغذیه سودمند تبدیل میشود. پسندیده است که در هر فصل غذای آن فصل را بخوری. و درحالی که هنوز سیر نشدی، از غذا دست بکش؛ چراکه این کار، به خواست خداوند، برای بدن سلامت آور، برای عقل ذکاوت بخش، و برای خود انسان مایه سبکی است. (طب الرضا، ص ۱۴) اگر مردم کم غذا میخوردند، بدنهایشان قوی میشد. (طب الرضا، ص۲۷)
مبنای هفتم: گشادهرویی
مهمترین اصلی که امام در باب اخلاقی، در زمینه رفتار با خانواده و افراد جامعه به آن پایبند بودند، خوشاخلاقی و گشادهرویی است. ایشان در خانواده و جامعه از این اصل بهره میگیرد و در روایات مردم را به خلق نیکو و گشادهرویی دعوت میکند. حضرت در این باره میفرماید: «در ترازوی عمل چیزی سنگینتر از اخلاق نیک نیست.» (عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج٢، ص٣٧) در واقع برای هرگونه تربیت اخلاقی فرزند، ابتدا والدین باید در خانواده گشادهرو و با اخلاق باشند.
مبنای هشتم: تابآوری و سعه صدر
برقراری روابط همراه با رئوفت با اعضای خانواده نشانه تابآوری است. امام میفرماید: هیچ بندهای حقیقت ایمانش را کامل نمیکند مگر این که در او سه خصلت باشد: دینشناسی، تدبر نیکو در زندگی و شکیبایی در مصیبتها و بلاها. (بحارالانوار، ج٧٥، ص٣٣٩)
ایمان یک درجه بالاتر از اسلام و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان و یقین بالاتر از تقواست و به فرزند آدم چیزی بالاتر از یقین داده نشده است
دومین شاخصه تابآوری امام حضور مؤثر و برخورد آگاهانه در اجتماع به ویژه در مناظره با مخالفان است. امام در مناظرات با مخالفان، با رفتاری حکیمانه همراه با سعه صدر، با تسلط بالایی که بر علوم مختلف داشتند، با گفت وگو و پرسش و پاسخ مسائل را پاسخ میدادند و ابهامزدایی مینمودند. تابآوری در زندگی میواند پیشبینی کننده معنادار زندگی فرد شود و کیفیت زندگی را ارتقا دهد.
مبنای نهم: مواسات
یکی از شاخصههای رفتاری امام رضا علیهالسلام در مقام راهنما، مواسات و مددرسانی به نیازمندان و محرومان بوده است. یکی از موارد مواسات کمک مالی به یکدیگر است.
امام به شدت اهل مواسات بودند. زمانی که حضرت در خراسان بودند، در روز عرفهای، تمام اموال خود را به فقرا انفاق نمودند. «فضل بن سهل» به ایشان اعتراض کرد و گفت: «این خسارت و زیان است. امام فرمود: خیر. بلکه مفید و سودآور است. هرگز چیزی را که به عنوان بخشش در راه خدا دادهای را زیان ندان (بحارالانوار، ج٤٩، ص١٠٠) امام به کودکان نیز آموزش میداد تا با دست خود صدقه بدهد؛ اگرچه کم باشد، هر چیزی که برای رضای خداوند داده شود، اگرچه کم هم باشد، در نزد خداوند بزرگ است. (اصول کافی، ج٤، ص٤)
مبنای دهم: دوستی با مردم
امام رضا علیهالسلام فرمودند: پس از ایمان به خداوند، نخستین عملی که عقل انسان به سمت آن میرود، محبت و دوستی با مردم و احسان و نیکی با نیکوکاران و بدکاران است همچنین فرمود: با مردم با گشادهرویی برخورد کنید. (بحارالانوار، ج٧١، ص١٦٧)
حضرت فرزند خود، امام جوادعلیهالسلام، را فردی اخلاقی و به لحاظ روابط اجتماعی شایسته تربیت کرد؛ برای مثال زمانی که حضرت در مرو بود، نامهای به فرزندش نوشت که مضمون آن اینگونه بود:
ای ابوجعفر! شنیدهام غلامان تو را از درب کوچک خانه بیرون میبرند. این از بخل آنهاست؛ زیرا نمیخواهند خیر تو بهکسی برسد و تو انفاق کنی. از تو میخواهم که رفت و آمدت، فقط از درب بزرگ خانه باشد. هنگامی که بیرون میروی، زر و سیم با خود داشته باش و هرکس از تو چیزی خواست، باید به او بدهی. انفاق کن و نترس از اینکه روزیات کم شود یا تهیدست شوی. (اصول کافی، ج٤، ص٤٣)
انسان از طریق دوستی و محبت با دیگران موفق میشود از دانش و تجربههای آنها بهرهمند شود و افق دید خود را گسترش دهد. علاوه بر این، ارتباط صمیمی با افراد دیگر سبب گشایش روحی و پیدایش احساسی چون شادی و رضایت درونی میشود؛ چرا که انسان از ذات خود یک موجود اجتماعی است و زندگی فردی بدون تعامل و رابطه با دیگران نه تنها کامل نیست، بلکه از جنبههایی با چالش همراه است.
پیام شما به ما