قلدری در مدرسه فقط یک دعوای ساده بین بچهها نیست؛ زخمی پنهان است که خیلی وقتها در سکوت بزرگ میشود. بسیاری از کودکان نمیدانند چطور درباره رنجی که تجربه میکنند حرف بزنند؛ بعضیها واژه ندارند، بعضیها میترسند کسی باورشان نکند، و بعضی دیگر فکر میکنند مشکل از خودشان است. به همین دلیل، منتظر ماندن برای اینکه کودک خودش موضوع را مطرح کند کافی نیست. ما باید «دیدن» را یاد بگیریم؛ دیدن رفتارهایی که آرام و تدریجی تغییر میکنند، دیدن نشانههایی که شاید در نگاه اول عادی به نظر برسند اما در واقع درخواست کمک خاموش یک کودکاند.
وقتی بچهای ناگهان از مدرسه میترسد، وسایلش مدام گم میشود، یا احساساتش حساس و ناپایدار میشود، اغلب پشت این رفتارها ترسی عمیق یا تجربهای دردناک قرار دارد. قلدری میتواند با یک ضربه شروع شود، اما همیشه با مشت و لگد ادامه پیدا نمیکند؛ گاهی یک خنده تمسخرآمیز، یک نگاه طعنهدار یا کنار گذاشته شدن در زنگ تفریح، همانقدر میتواند روح کودک را زخمی کند.
در چنین شرایطی نقش والدین و مربیان حیاتی است. ما باید آنقدر امن و قابل اعتماد باشیم که کودک بتواند «حرفهای نگفتهاش» را با ما در میان بگذارد؛ نه با بازجویی، بلکه با یک گفتوگوی آرام، پیوسته و پر از همدلی.
قلدری یا زورگویی در محیط مدرسه به معنای رفتارهای مکرر تهاجمی و آسیبزننده است که در آن عدم تعادل قدرت بین مهاجم و قربانی وجود دارد. این رفتارها میتوانند کلامی، فیزیکی، اجتماعی یا حتی در فضای مجازی باشند. قلدری تنها شامل ضرب و شتم نیست؛ طرد اجتماعی، تمسخر، شایعهپراکنی و دستدرازی به داراییهای کودک هم بخشی از این پدیده هستند.
علل روانشناختی قلدری
تمایل به کنترل، قدرت و بالا بردن عزت نفس از طریق تحقیر دیگران از علل رایج در کودکان قلدر است. این رفتار گاهی ناشی از عدم تنظیم هیجانی و تجربه ناکامی یا حسادتی درونی است.
کودک قربانی ممکن است احساس بیارزشی، شرم و خجالت کند و به همین دلیل از گفتن حقیقت خودداری کند. اغلب این کودکان باور دارند که قربانی شدن “تقصیر خودشان” است. این خودسرزنشی، نشانهای از وارد آمدن آسیب روانی عمیق است.
پیامدهای روانی قلدری
کودکانی که قلدری را تجربه میکنند ممکن است دچار:
- افسردگی، اضطراب و کاهش اعتماد به نفس شوند.
- مشکلات خواب، سردرد، دلدردهای مکرر و مشکلات جسمانی دیگر به دلیل استرس و فشار روانی.
- انزوای اجتماعی و طرد شدن که باعث افزایش احساس تنهایی و کاهش مشارکت در فعالیتهای مدرسهای میشود.
نشانههای رایج قربانی قلدری
بسیاری از کودکان قربانی توانایی گفتن آنچه تجربه کردهاند را ندارند. والدین و مربیان باید به نشانههای رفتاری، هیجانی و جسمانی توجه کنند:
تغییرات رفتاری
کاهش اشتیاق به رفتن به مدرسه، ابراز بدگمانی یا عصبانیت غیرمعمول، گریههای ناگهانی یا گوشهگیری.
انتخاب نقش “قربانی” در بازیها یا احساس اینکه “به درد نمیخورم”. این الگوها میتواند نشانه درونی شدن نقش قربانی باشد.
تغییرات جسمانی و روزمره
شکایت مکرر از سردرد، دلدرد یا بیماریهای بیدلیل به منظور اجتناب از مدرسه.
گم شدن منظم وسایل مدرسه یا توضیحات مبهم درباره آن (که اغلب نشانه ترس، خجالت یا طرد شدن اجتماعی است).
تغییرات هیجانی
زودرنجی، ناتوانی در تمرکز، عصبانیت ناگهانی، کاهش انگیزه برای انجام تکالیف و افت تحصیلی.
رفتارهای انزواطلبانه یا غرق شدن در نقش “بازنده” که نشاندهنده درونی شدن استرس و درد روانی است.
علائم اجتماعی
تنهایی یا طرد شدن آگاهانه توسط همسالان، تنها ماندن در زنگ تفریح، عدم دعوت برای بازی یا مهمانی.
نقش والدین در باز کردن گرههای پنهان کودک
پیش از هر چیز، باید بفهمیم که کودکان قربانی قلدری اغلب به دلایل روانشناختی قادر به بیان مسئله نیستند.
ایجاد فضای گفتگوی امن
بهتر است گفتگوها بدون بازجویی یا فشار انجام شود. پرسشهای باز مانند “چطور روزت در مدرسه گذشت؟ ” بهتر از سوال مستقیم “آیا کسی تو را اذیت میکند؟ ” هستند.
شنیدن بدون قضاوت و تقویت احساس ارزشمندی در کودک، اولین گام ضروری است.
مشاهده فعال و مشارکت
مستندسازی رفتارها و تغییرها، حتی اگر کودک حرفی نزند، کمک میکند الگوها شناسایی شوند. سپس همکاری با معلمان و مشاوران مدرسه برای پیگیری وضعیت اهمیت دارد.
به جای فشار، باید از همدلی و پشتیبانی هیجانی استفاده کرد تا کودک احساس کند “کنار او هستیم” نه “او را مورد بازجویی قرار دادهایم”.
تقویت هوش هیجانی
آموزش مدیریت هیجانات و خودتنظیمی به کودکان میتواند از درونی شدن و توسعه نقش قربانی جلوگیری کند و همچنین به کودکان قلدر کمک کند رفتار سالمتری در روابط بیاموزند.
قلدری در مدرسه یک پدیده چندوجهی است که میتواند باعث آسیبهای عمیق روانی و تربیتی شود. بسیاری از کودکان قربانی قادر به بیان مستقیم تجربه خود نیستند؛ بنابراین، نشانههای غیرکلامی مثل تغییرات رفتاری، جسمانی و اجتماعی باید به دقت بررسی شود. حمایت روانی، گوش دادن بدون قضاوت، تقویت اعتماد به نفس و همکاری با مدرسه از بهترین راهکارهای تربیتی برای کمک به کودک است.




پیام شما به ما