در سالهای اخیر تصویر کار در جامعه تغییر کرده: دههها تجربهٔ شغلی ثابت و قراردادهای بلندمدت جای خود را به کارهایی داده که کوتاهمدت، پروژهای یا مبتنیبر سفارشاند. این تحول با رشد پلتفرمهای دیجیتال و تغییرات نسلی همراه شده است. نسلی که امروز وارد بازار کار میشود یعنی همان نسل Z، در فضای اقتصادیای بزرگ شده که رکود، پاندمی و شتاب فناوری را تجربه کرده و انتظارات جدیدی از «کار خوب» دارد: انعطاف زمانی و مکانی، معنا و فرصت یادگیری. گزارشهای اخیر نشان میدهد نسل Z همزمان دنبال «تعادل زندگی و کار» و «امنیت اقتصادی» است؛ اما وقتی بازار نتواند هر دو را همزمان فراهم کند، بسیاری سراغ راهحلهایی مثل کار پلتفرمی یا فریلنسینگ میروند.
اقتصاد گیگ چیست و چرا سریع بزرگ شد؟
اقتصاد گیگ شامل مجموعهای از کارهای کوتاهمدت یا مأموریتمحور است که از طریق پلتفرمهای دیجیتال کارگمار و کارگر را به هم وصل میکنند؛ از ارسال غذا و حملونقل تا پروژههای دیجیتال و تولید محتوا. این مدل رشد کرد چون برای کارفرماها هزینهها را کاهش میداد، برای پلتفرمها مقیاسپذیری بالا فراهم میکرد و برای گروهی از کارگران (بهویژه کسانی که به دنبال انعطافاند) راه ورود سریع به بازار را هموار کرد. در عین حال نهادهای بینالمللی تأکید کردهاند که اندازهگیری دقیق و چارچوببندی قانونی برای این نوع کار هنوز کامل نیست و همین عدمقطعیتِ تعریفی، بخشی از مشکل را شکل میدهد.
کار بدون قرارداد؛ چهرهٔ پنهان و پیامدهایش
در بسیاری از پلتفرمها افراد بهصورت «خوداشتغال» یا پیمانکار فعالیت میکنند و نه بهعنوان کارمند با قراردادِ رسمی. این طبقهبندی حقوقی باعث میشود که کارگران از مزایایی مثل بیمه سلامت شغلی، مرخصیهای با حقوق، بیمه بیکاری و بازنشستگی محروم بمانند یا برای دسترسی به آنها نیازمند سازوکارهای پیچیده باشند. نتیجه این شیوه، انتقال ریسک اقتصادی از کارفرما به فرد است: وقتی قرارداد مشخصی نیست، نوسان درآمد، هزینههای درمان و فقدان مزایا مستقیماً زندگی خانوار را تهدید میکند. گزارشهای سازمان بینالمللی کار و مطالعات دانشگاهی این نگرانیها را تأیید میکنند.
اقتصاد گیگ شامل مجموعهای از کارهای کوتاهمدت یا مأموریتمحور است که از طریق پلتفرمهای دیجیتال کارگمار و کارگر را به هم وصل میکنند؛ از ارسال غذا و حملونقل تا پروژههای دیجیتال و تولید محتوا.
درآمد ناپایدار؛ معضل روزمرهٔ کارگران پلتفرمی
ناپایداری درآمد یکی از بارزترین ویژگیهای تجربهٔ کاری در اقتصاد گیگ است: درآمد میتواند از روزی به روز دیگر تغییر کند، فصلها و تقاضاها متفاوت باشد و دریافتِ مزایا یا دستمزد پایه معمولاً وجود ندارد. این نوسان توان خانوار برای برنامهریزی مالی، گرفتن وام، و سرمایهگذاری در آینده را کاهش میدهد و فشار روانی دائمی ایجاد میکند. پژوهشها و گزارشهای سیاستی پیشنهاد کردهاند که مدلهایی مانند «مزایای قابل حمل»، صندوقهای مشترک مزایا یا سیستمهای حداقلپرداخت اجباری برای کاهش این نوسان باید بررسی و پیادهسازی شوند.
هوش مصنوعی؛ تهدید برای برخی و ابزار برای دیگران
هوش مصنوعی چهرهٔ دیگری به اقتصاد گیگ میدهد. از یک سو، AI میتواند وظایف تکراری و قابلبرنامهریزی را خودکار کند و بدینترتیب تقاضا برای برخی خدمات گیگ را کاهش دهد؛ از سوی دیگر، ابزارهای مبتنیبر هوش مصنوعی میتوانند بهرهوری فریلنسرها را افزایش دهند، دامنه خدمات تخصصی را توسعه دهند و فرصتهای درآمدی جدید ایجاد کنند. بنابراین سرنوشت اشتغال پلتفرمی بستگی دارد به اینکه کارگران و پلتفرمها چگونه با این فناوری سازگار شوند و سیاستگذاران چگونه چارچوبی برای حمایت از انتقال مهارتی و توزیع منصفانهٔ منافع وضع کنند.
«کار از هر جا، بدون ساعت کاری»؛ واقعیت یا تبلیغ؟
آزادی مکان و زمان یکی از جذابترین وعدههای اقتصاد گیگ است، اما در عمل دو نکته باید مدنظر باشد: اول اینکه «انعطاف» برای کارگر میتواند به معنی نیاز به همیشه آنلاینبودن یا پذیرش شرایط نامطمئن باشد؛ دوم اینکه بدون حمایت قانونی، این انعطاف معمولاً به صرفهجویی برای پلتفرم میانجامد، نه ارتقای امنیت اقتصادی کارگر. بنابراین باید بین آزادیِ واقعی و انعطافی که بهعنوان پوششی برای کاهش هزینههای کارفرما استفاده میشود، تفاوت قائل شد.
نسل Z: چرا به اقتصاد گیگ گرایش پیدا میکند؟
نسل Z اولویتهای متفاوتی نسبت به نسلهای پیشین دارد؛ آنها معنا، رشد مهارتی و توازن زندگی-کار را ارزشگذاری میکنند. از طرف دیگر، ورود این نسل به بازار کار در دورهٔ بیثباتی اقتصادی و فناوریمحوری باعث شده انگیزهٔ پذیرش شغلهای انعطافپذیر افزایش یابد. برخی اعضای نسل Z کار پلتفرمی را فرصتی برای کسب تجربه، ساخت نمونهکار و کنترل زمان کاری میبینند؛ اما باید توجه داشت که «ترجیح انعطاف» در فضای واقعی گاهی با «اجبار به انعطاف» که ناشی از فقدان فرصتهای شغلی ثابت است، همپوشانی پیدا میکند.
نقش خانواده در برابر نسل Z و انتخاب شغلهای پلتفرمی
ورود نسل Z به بازار کار، خانوادهها را در برابر یک سبک جدید از «معاش و معنا» قرار داده است. نسلی که در فضای دیجیتال بزرگ شده، ارزشهای کاریاش با والدینش تفاوت دارد:
آنها بیش از درآمد ثابت، به دنبال انعطاف، تجربه و رشد شخصیاند.
معیار موفقیت برایشان فقط «شغل دولتی یا رسمی» نیست، بلکه «رضایت از کار» و «استقلال زمانی» اهمیت دارد.
اما درست در همینجا، نقش تربیتی خانواده برجسته میشود؛ چون در خلأ آموزش رسمی دربارهی شغلهای جدید، این خانواده است که میتواند هم حمایتگر باشد و هم جهتدهنده.
۱. گفتوگوی آگاهانه بهجای قضاوت
بسیاری از والدین هنوز شغلهایی مثل تولید محتوا، فریلنسری یا کار با پلتفرمها را «بیثبات» یا «بیمعنی» میدانند. نتیجه این نگاه، شکاف نسلی و گاهی پنهانکاری فرزند در مسیر شغلیاش است.
خانوادهها باید بدانند که این تغییر فقط مد زودگذر نیست، بلکه بخشی از تحول جهانی در مفهوم کار است. گفتوگو و شناخت واقعیت بازارهای دیجیتال، بهترین جایگزین برای سرزنش یا ترس است.
۲. حمایت عاطفی و روانی
کار پلتفرمی از بیرون آسان بهنظر میرسد، اما در عمل پر از ناپایداری و اضطراب مالی است. در نبود همکار و محیط فیزیکی کار، کارگران گیگ احساس انزوا میکنند.
خانوادهها با درک فشار روانی این نوع اشتغال و پرهیز از مقایسه با شغلهای سنتی، میتوانند پناهگاه هیجانی فرزندانشان باشند. حمایت عاطفی به جوان کمک میکند میان آرزو و واقعیت تعادل برقرار کند.
نسل Z اولویتهای متفاوتی نسبت به نسلهای پیشین دارد؛ آنها معنا، رشد مهارتی و توازن زندگی-کار را ارزشگذاری میکنند. از طرف دیگر، ورود این نسل به بازار کار در دورهٔ بیثباتی اقتصادی و فناوریمحوری باعث شده انگیزهٔ پذیرش شغلهای انعطافپذیر افزایش یابد.
۳. آموزش سواد مالی و برنامهریزی
چون درآمد در اقتصاد گیگ نوسان دارد، لازم است خانوادهها در تربیت مالی نسل جوان نقش فعالتری بگیرند:
آموزش مدیریت هزینه و پسانداز.
تشویق به داشتن چند منبع درآمد (مهارت دوم یا سوم).
گفتگو درباره بیمه، بازنشستگی و آینده مالی.
این آموزشها همان چیزی است که معمولاً در نظام آموزشی رسمی غایب است.
۴. احترام به مسیرهای متفاوت موفقیت
در ذهن بسیاری از والدین، موفقیت یعنی «استخدام رسمی، حقوق ثابت و دفتر کار». اما نسل جدید در مسیرهای متنوعی شکوفا میشود؛ ممکن است کسی از راه تولید محتوا، طراحی دیجیتال یا حتی برنامهنویسی پروژهای رشد کند.
اگر خانوادهها بتوانند تعریف خود از موفقیت را بازنگری کنند و نگاهشان را از «امنیت ظاهری» به «رشد واقعی» تغییر دهند، شکاف نسلی در موضوع شغل کمتر خواهد شد.
۵. همراهی در یادگیری مداوم
اقتصاد گیگ به سرعت تغییر میکند و مهارتهایی که امروز کاربرد دارد، شاید در دو سال آینده بیارزش شود. خانوادههایی که محیطی حمایتی برای یادگیری، دورههای آنلاین و تجربههای تازه فراهم میکنند، در واقع فرزندشان را برای انعطاف پایدار آماده میسازند، نه فقط برای یک شغل.
اقتصاد گیگ هم فرصت است و هم ریسک
برای نسل Z و دیگران، امکان انعطاف و کسب مهارتهای متنوع واقعی است؛ اما بدون شبکهٔ حمایتی نوین، از قانون تا بیمه و آموزش، این فرصت میتواند به ناامنی تبدیل شود. سیاستگذاری هوشمند، طراحی مزایای نوآورانه و برنامههای آموزشیِ سازگار با هوش مصنوعی کلیدهایی هستند که میتوانند مسیر را به سمت «آزادیِ امن» هدایت کنند. آزادیای که همراه با حداقلی از امنیت اقتصادی و امکان رشد مهارتی باشد.




پیام شما به ما