شاید هیچوقت به مهاجرت فکر نکرده باشی؛ اما کافی است چند دقیقه در اینستاگرام بمانی تا به پستی با تصویر یک خیابان رویایی در اروپا و زیرنویس بزرگ روبهرو شوی: «بدون مدرک زبان و تخصص، ماهانه سه هزار یورو حقوق بگیرید… فقط کافیست عدد ۴ را کامنت کنید.»
همین چند جمله کافی است تا ذهنت شروع به حسابوکتاب کند: «سه هزار یورو یعنی چند برابر حقوق الانم… شاید ارزش امتحان داشته باشد.» این همان نقطهای است که برای خیلیها، آغاز مسیری پرهزینه بوده؛ مسیری که بیشتر از شانس و فرصت، قماری است که بارها به بنبست و سرمایه ازدسترفته ختم شده.
ویترینهای فریبنده
ویدئوهایی با هشتگ «مهاجرت آسان» یا «جابآفر تضمینی» در اینستاگرام و تیکتاک جولان میدهند. تصاویر از کانادا، استرالیا، اسپانیا و حتی کشورهای کمتر شناختهشده پخش میشود؛ در پسزمینه، صدای آرامی از «اقامت دائم در سه ماه» یا «استخدام از روز اول» میگوید.
صفحات، خود را «وکیل مهاجرتی باتجربه» یا «موسسه رسمی» معرفی میکنند. لوگوهای طراحیشده، هایلایتهایی پر از پرچم کشورها، و چند عکس پاسپورت و ویزا که خیلی وقتها از پروندههای واقعی دیگران دزدیده شده تصویر یک دفتر معتبر را در ذهن میسازد.
این پیامها بهظاهر معرفی خدماتاند، اما طوری نوشته میشوند که حتی کسانی که هیچ برنامهای برای رفتن ندارند، وسوسه شوند: «بیعیبترین کشور با قویترین پاسپورت دنیا»، «یک کشور هست که بدون مدرک زبان، همراه خانواده، استخدامت میکند»، «میدونی با کمتر از ده هزار تومان میتونی مهاجرت کنی؟»
یک داستان واقعی؛ از در دفتر تا در دادگاه
«سعید نقدی» میگوید هرگز فکر نمیکرد روزی نامش در صف قربانیان کلاهبرداریهای مهاجرتی باشد. همهچیز از یک تبلیغ اینستاگرامی شروع شد؛ ویدئویی با تصاویر رویایی از کشور مورد نظر، وعده کار قطعی و اقامت سریع. چند روز بعد، او پشت در یک دفتر در سعادتآباد ایستاده بود.
داخل دفتر، میزهای شیشهای و دیوارهایی پوشیده از پوستر کشورهای مختلف، فضایی شبیه آژانسهای معتبر خارجی ساخته بودند. پشت میزها، کارکنانی با کتوشلوار رسمی و لبخند حسابشده، با جملاتی پر از اطمینان درباره پرونده ساده و نتیجه قطعی صحبت میکردند. همین کافی بود تا سعید مبلغ قابلتوجهی را بهعنوان پیشپرداخت بپردازد.
چند هفته گذشت و هر بار که تماس میگرفت، بهانهای تازه میشنید: «مدارک در حال بررسی است»، «منتظر ایمیل سفارت باشید». بعد ناگهان همهچیز ساکت شد. تلفنها بیپاسخ، پیامها بیجواب، و امیدی که با گذشت هر روز کمجان میشد.
وقتی برای شکایت رفت، با پروندهای پر از ابهام و راهی طولانی در دستگاه قضائی روبهرو شد. ماهها گذشت و هیچ پولی برنگشت. او حالا میگوید: «علاوه بر سرمایهای که از دست دادم حالا بخشی از اعتمادم به آدمها هم با آن سرمایه از بین رفت.»
سه پرده از نمایش مهاجرت آسان
مدل کار این صفحات تقریباً یکسان است؛ انگار یک دستورالعمل جهانی وجود دارد.
ایجاد هیجان و حس فوریت
وعدههایی که ظاهراً قطعیاند: «اقامت دائم در سه ماه»، «جابآفر فوری»، «ظرفیت محدود». این عجله مصنوعی، فرصت تحقیق را میگیرد.
پیشپرداخت پیش از هر اقدام واقعی
مبالغ میتواند از چندصد دلار تا دهها هزار دلار باشد. در یک پرونده در ایران، بیش از ۳۰۰ نفر با وعده «جابآفر تضمینی» بین ۸۰۰ تا ۱۴هزار دلار پرداخت کردند، اما بعد مشخص شد کارفرما و مدارک جعلی بوده است.
قراردادهای مبهم و یکطرفه
متنهایی پر از اصطلاحات پیچیده که راه بازپسگیری پول را تقریباً میبندند و شکست را به گردن متقاضی میاندازند.
از شبکه اجتماعی تا دادگاه بینالمللی
راهاندازی این تلهها هزینه زیادی نمیخواهد؛ یک صفحه در اینستاگرام یا تیکتاک، ساخت لوگوی یک موسسه، چند عکس ویزا و پاسپورت که بعضیشان از پروندههای واقعی مردم سواستفاده شده، و چند ویدئو با تیترهایی مثل «فرصت استثنایی» … همینها کافی است تا حس اعتماد اولیه شکل بگیرد.
بعد نوبت به پیام خصوصی یا تماس کوتاه میرسد؛ کلمات، مثل طعمه ماهیگیری در ذهن مخاطب رها میشوند و اگر گیر کنند، قلاب بعدی آماده است؛ پیشپرداخت برای «رزرو جایگاه» یا «شروع پرونده». این رقم میتواند از چندصد دلار باشد تا چندین هزار دلار؛ رقمی که وقتی پرداخت شد قربانی را در بازی نگه میدارد و پرداختهای بعدی را آسانتر میکند.
این فقط مشکل ایران نیست. مه ۲۰۲۵، واشنگتنپست از شبکهای در تیکتاک و فیسبوک نوشت که با همین فرمول کار میکرد؛ جلسات مشاوره آنلاین ساختگی، دادگاههای نمایشی برای نمایش اعتبار، و دهها هزار دلاری که از قربانیان گرفتند.
پایان ماجرا، برای خیلیها، نه صدای چرخهای چمدان روی کف فرودگاه، که پشت یک خط تلفن خاموش است. بهانهها هم همیشه آمادهاند: «مدرک ناقص بود»، «قوانین عوض شد»، «سفارت تاخیر دارد». و گاهی پیشنهاد تازهای میآید: «اگر این مبلغ اضافه را بدهید، همه چیز حل میشود.» قراردادها هم معمولاً طوری نوشته شدهاند که حتی یک ریال برنگردد، حتی اگر از همان روز اول شکست پرونده قطعی بوده باشد.
این الگوها، از تهران تا تورنتو، کپی یکدیگرند. نه اتفاقیاند و نه فردی؛ بخشی از یک صنعت سیاه که از طمع، ناآگاهی و امید مردم تغذیه میکند
نشانههای هشدار
گاهی برای فهمیدن اینکه پشت یک آگهی مهاجرت چه میگذرد، کافی است کمی دقیقتر نگاه کنید.
اگر شنیدید کسی تضمین ۱۰۰ درصدی ویزا یا کار میدهد، بدانید که حتی با کاملترین مدارک هم هیچکس نمیتواند چنین قولی بدهد.
اگر از همان ابتدا همه هزینهها را یکجا میخواهند، یعنی تمام ریسک روی دوش شماست و آنها هیچ تعهدی را نمیپذیرند.
اگر اصرار دارند پول را با روشهای غیرقابل پیگیری مثل رمزارز یا کارتبهکارت به حساب شخصی بفرستید، باید بیشتر از همیشه محتاط باشید.
اگر تنها راه ارتباط، یک صفحه در شبکه اجتماعی یا یک پیامرسان است و هیچ آدرس یا اطلاعات رسمی ثبتشدهای وجود ندارد، چراغ قرمز دیگری روشن شده است.
و اگر قراردادی که جلویتان میگذارند پر از ابهام است یا حتی زمانبندی روشنی ندارد، باید قبل از امضا ترمز کنید.
عددهایی که قصه میگویند
رئیس پلیس فتا میگوید ۷۰ درصد پروندههای سایبری کشور، کلاهبرداری اینترنتی است. از هر ۱۰ پرونده، ۷ پرونده درباره افرادی است که با وعدهای در فضای مجازی پولشان را از دست دادهاند؛ از یک گوشی ارزان تا همین «مهاجرت آسان».
فقط در ۶ ماه نخست امسال، بیش از هزار میلیارد تومان در معرض سرقت و کلاهبرداری بوده. پلیس توانسته نیمی از این مبلغ را، یعنی حدود پانصد میلیارد تومان، قبل از آنکه به جیب کلاهبرداران برود، مسدود کند. اما نیم دیگر این مبلغ واقعاً از دست رفته، پولهایی که حاصل یک عمر پسانداز یک خانواده بوده است.
اینها فقط عدد نیستند. پشت هر رقم، قصهای واقعی است؛ مردی که برای کار در آلمان خانهاش را فروخت و حالا حتی نمیتواند اجاره یک آپارتمان کوچک را بدهد. زنی که برای «جابآفر تضمینی» در کانادا، از خانواده و دوستان قرض گرفت و حالا باید سالها بدهیاش را بپردازد.
در مقیاس جهانی هم، ماجرا تفاوتی ندارد. در کانادا، بین سالهای ۲۰۱۹ تا نیمه ۲۰۲۳، ۲٬۶۲۷ شکایت رسمی علیه مشاوران مهاجرت ثبت شد. پروندههایی که بعضی به جریمههای چندصدهزار دلاری، محرومیت از فعالیت و حتی بازپرداخت پول قربانیان منجر شده است.
پایان در ایستگاه سراب
آخر این مسیر، شبیه همان عکسهای رنگی و ویدئوهای شستهرفتهای نیست که اول دیدی. اینجا نه چمدانی روی نوار فرودگاه میچرخد، نه کسی با لبخند منتظر خوشآمدگویی است. تنها صدایی که میشنوی، بستهشدن درِ یک دفتر خالی یا سکوت پشت خط تلفنی است که دیگر جواب نمیدهد. این تبلیغات، رویا نمیفروشند؛ جادهای میسازند که از امید شروع میشود و به سراب میرسد.




پیام شما به ما