قصه گنجیابی همیشه از یک رویا شروع میشود؛ رویای دفینهای که زیر خاک جا مانده و میتواند زندگی را زیر و رو کند. اما در واقعیت، پایان این قصه بیشتر شبیه کابوس است؛ پولهای دودشده، امیدهای بر باد رفته و گاهی هم جانهایی که در تونلهای تاریک از بین میروند.
جنگ میلیاردی فلزیابها
«شما که از خوشی نیومدین تو این کار؛ از فقر و بدبختی اومدین تو بیابون! دو قرون پولی هم که دارید این کلاهبردارها ازتون میدزدن.» این جمله را یکی از فروشندگان دستگاهها خطاب به مخاطبانش میگوید. اما چند ثانیه بعد ورق برمیگردد؛ همان فرد، رقیبش را متهم میکند که با اسکن ماهوارهای جعلی، از مردم ۱۵۰ میلیون تا ۲ میلیارد تومان پول گرفته و هیچوقت حتی یکبار هم چیزی از خاک بیرون نکشیده است. درست زیر همین افشاگری، تبلیغ فلزیاب «اورجینال» خودش را میچسباند.
کارشناسان قلابی و تلههای میلیاردی
این نمایش آشناست. آدمهایی که در صفحات مجازی با چند خط ادعا خودشان را کارشناس جا میزنند، از مردم پول میگیرند تا بگویند کجا حفاری کنند. بعد یا طرف را بلاک میکنند، یا یک جواب سرسری میدهند و میروند سراغ نفر بعدی. جالبتر اینکه همینها در صفحات رقیب همدیگر را رسوا میکنند؛ با پستهایی پر از فحش و برچسب «دزد» و «جنایتکار» که در پایانش لینک خرید دستگاههای خودشان را میگذارند.
۷۵۰ میلیون برای یک آدرس!
در یکی از این صفحات، مردی نیمهشب در بیابان جلوی دوربین میایستد و میگوید: «از کسی ابزار بخرید که خودش حفار بوده و درد حفاری رو کشیده.» در پست بعدی، صوتی منتشر میکند که به رقیبش نسبت میدهد؛ کسی که برای تأیید جایگاه از ۱۵۰ تا ۷۵۰ میلیون تومان میگیرد و در پیامهای دیگری ادعا کرده تا ۲ میلیارد تومان هم گرفته و «۶۰ تن جنس از نزدیک دیده است»!
تبلیغات دستگاهها هم پر از بازیهای روانی است. یکی برای سکه، یکی برای کوزه، یکی برای عمقهای بالا و همیشه گزینهای اضافه که خیال خریدار را راحت کند: «دیگه آتوآشغال و قوطی کنسرو رو نشون نمیده.» وعدههایی که فقط رویا را بزرگتر میکنند.
قربانیان ۲ میلیاردتومانی
پشت این وعدهها اما قربانیان نشستهاند. در کامنتها پر است از روایتهایی که تکرار میشوند: «۱۵۰ میلیون دادم، بلاکم کرد.» یا «گفتن هفت تن جنس اینجاست، جز خاک چیزی نبود.» کسانی که از سر فقر و ناامیدی آخرین پساندازشان را خرج کردهاند، به امید یک راه میانبُر برای نجات مالی.
این رویا گاهی به مرگ هم ختم میشود. در کامیاران تونل ۷۰ متری روی حفاران فروریخت و یک نفر بر اثر گازهای سمی جان داد. در فسا سه عضو یک خانواده هنگام حفاری دچار گازگرفتگی شدند. در کنگاور، دو گروه بر سر محل حفاری درگیر شدند؛ یکی با گلوله کشته شد، دیگری با چاقو مجروح. در فراشبند پنج نفر در تونل گرفتار شدند و دو نفرشان جان باختند. در شاندیز هم مردی ۳۶ ساله زیر خاک دفن شد. اینها فقط نمونههایی از حوادثی است که هر ساله تکرار میشود.
طبق قانون مصوب ۱۵ اسفند ۱۳۷۹ خرید و فروش و نگهداری فلزیاب بدون مجوز جرم است و برای متخلفان جریمه و حتی مجازات کیفری در نظر گرفته شده. اما در عمل، صفحات مجازی آزادانه فعالیت میکنند. قانونی که روی کاغذ سختگیر است، در واقع خاک میخورد.
پشت پرده یک بازار زیرخاکی!
این بازار فقط به چند پیج اینستاگرامی محدود نیست. پشت پرده، شبکهای از واردات و قاچاق دستگاهها وجود دارد؛ دستگاههایی که اغلب از مسیرهای غیرقانونی وارد میشوند و سود کلانی نصیب واسطهها میکنند. بازار فلزیابها بخشی از همان اقتصاد زیرزمینی است که با قاچاق کالا و حتی بازار سیاه ارز گره خورده است. هر بار که نرخ ارز بالا میرود، تبلیغکنندگان هم بهانهای تازه برای افزایش بهای دستگاهها پیدا میکنند. سودهای کلان باعث شده گروههایی سازمانیافته صفحات متعددی را اداره کنند و با نمایش جنگ لفظی و افشاگری، قربانیان را میان دامهای مختلف جابهجا کنند.
گنج واقعی کجاست؟
از نگاه روانشناسان، جذابیت گنجیابی ترکیبی است از رویای ثروت بادآورده، شرایط اقتصادی سخت، هیجان ماجراجویی در تونلهای تاریک و افسانههایی که نسلبهنسل در ذهنها مانده. کلاهبردارها دقیقاً همین نقاط ضعف را نشانه میگیرند و با وعدهی راه میانبُر، قربانیان را به بیابان میکشانند.
در نهایت، ماجرای گنجیابی بیش از آنکه به دستگاه و اسکن و دفینه ربط داشته باشد، به رویای ناتمام یکشبه پولدار شدن برمیگردد. بازاری ساخته شده که نهتنها جیب مردم را میزند، بلکه امیدشان را هم میبلعد. کلاهبردارانی که در اینستاگرام همدیگر را رسوا میکنند، در حقیقت دو روی یک سکهاند؛ یکی مردم را با «اسکن ماهوارهای» فریب میدهد، دیگری با «فلزیاب اورجینال» دام پهن میکند و چرخه همچنان ادامه دارد؛ چون وعده نجات آسان همیشه خریدار دارد.
گنجی اگر باشد، نه زیر خاک، که در حسابهای بانکی کسانی نشسته است که با رویای مردم تجارت میکنند




پیام شما به ما