بیشک بسیاری از والدین با صحنههای بیدار ماندن کودکی که زیر پتو قایم شده یا با اشک و التماس دنبال روشن کردن چراغ است و یا میخواهد کنار والدین بخوابد، آشنا هستند. آکادمی اطفال آمریکا اعلام کرده است که ترس از تاریکی پدیدهای طبیعی در رشد کودک است که در حدود نیمی از کودکان ۳ تا ۸ ساله دیده میشود. با این حال، اگر این اضطراب بهدرستی مدیریت نشود، میتواند موجب بیخوابی، افت تحصیلی و حتی کاهش اعتمادبهنفس کودک شود.
چرا کودکان تاریکی را واقعی میبینند؟
در نظریه رشد شناختی ژان پیاژه و در دیدگاه رشد شناختی، کودکان تا حدود هفت تا هشت سالگی هنوز در تمایز کامل خیال از واقعیت مهارت کافی ندارند. برای آنها، تاریکی فضایی ناشناخته است که میتواند به گسترش تخیلات نگرانکننده منجر شود؛ تصاویری از هیولا یا موجودات خیالی که در تاریکی پنهان هستند، ذهن کودک را درگیر میکند و احساس ناامنی به وجود میآورد. در واقع دیدگاه روانکاوی نیز میگوید تاریکی نمادی از ناشناختههاست و کودک هنوز به احساس کنترل کافی نرسیده است. در نتیجه اضطراب او بر نداشتن کنترلِ کامل تمرکز میکند این فرایند طبیعی رشد شناختی نیاز به زمان دارد تا مغز کودک بتواند ارتباط منطقیتری میان آنچه دیده میشود و آنچه واقعاً وجود دارد برقرار کند. تا پیش از تکمیل این توانایی، هر گونه تجربه یا خاطره ترسناک مثلاً لحظهای که کودک در تاریکی زمین خورده یا تصویری از یک فیلم نامناسب میتواند شدت ترس او را افزایش دهد.
گفتوگوی همدلانه؛ از درک تا همراهی
حمایت عاطفی و گفتوگوی صمیمانه با کودک از دیگر عوامل کلیدی در مدیریت ترس از تاریکی است. بسیاری از اوقات، شنیده شدن ترسهای کودک توسط والدین، نیمی از راه حل است. مهمترین نکته در این فرآیند، گوش دادن فعال والدین به ترسها و نگرانیهای کودک است؛ توضیح دادن اینکه «میفهمم که تاریکی برات ناآشنا و ترسناک به نظر میاد» به او اطمینان میدهد که ترسش پذیرفته شده و بیارزش نیست.
با لحنی آرام و محبتآمیز به او قول دهید که همیشه مراقبش خواهید بود و هیچچیز حتی تاریکی نمیتواند آسیبی به او برساند. از تحقیر یا دستانداختن ترسهایش خودداری کنید؛ در عوض بپذیرید که «حق با توست، تاریکی گاهی میتواند ترسناک باشد» و همراه او این احساس را مدیریت کنید.
در ادامه، میتوان با خلق داستانهای قهرمانانه، نقش کودک را بهعنوان کسی که با شجاعت در دل تاریکی حرکت میکند به تصویر کشید؛ این قصهها نهتنها اعتمادبهنفس او را بالا میبرند، بلکه با ارائه نمادهایی از ایمنی و قدرت، به کودک نشان میدهند که تاریکی هم میتواند فضایی برای کشف و ماجراجویی باشد.
خواندن کتابهای مصور و قصههای کودکانه درباره غلبه بر ترس، شبها قبل از خواب فرصت بسیار خوبی است تا بهصورت غیرمستقیم به فرایند مقابله با ترس شکل دهید. همچنین، اجازه ندهید فیلمهای ترسناک یا محتواهای نامناسب ببیند تا ذهنش در تاریکی کمتر درگیر تصاویر اضطرابآور شود.
همچنین برای تقویت حس شجاعت و استقلال، به کودک مسئولیتی ساده بدهید. مثلاً از او بخواهید درب اتاق یا سالن را قفل کند یا چراغ شبخوابش را روشن و خاموش نماید تا عملاً در کنترل محیطش شریک باشد. به او یادآوری کنید که «تو شجاعی و من به قدرت تو ایمان دارم.»
ترس از تاریکی، بخشی طبیعی از رشد ذهنی کودک است که با شناخت صحیح والدین، حمایت عاطفی و تکنیکهای مواجهه تدریجی میتوان آن را به فرصتی برای یادگیری شجاعت و استقلال بدل کرد. با ساختن محیطی امن، گفتوگوی همدلانه و تمرینات گامبهگام، کودکان نهتنها بر این ترس غلبه میکنند، بلکه به درکی عمیقتر از تواناییهای خود و نقش فعالشان در خلق آرامش دست مییابند.
ساختن محیطی امن و کنترلپذیر
ایجاد فضای امن در اتاق خواب کودک یکی از نخستین گامها برای کاهش اضطراب ناشی از تاریکی است. نصب یک چراغ خواب با نور ملایم و رنگهای گرم مانند نارنجی یا زرد میتواند تضاد بین روشنایی و تاریکی را کاهش دهد و سیستم عصبی را در وضعیت آرامش بیشتری قرار دهد. قرار دادن یک چراغ قوه کوچک و سبک در دسترس کودک هم احساس خوبی از کنترل محیط در او ایجاد میکند؛ او قادر است در هر زمان که احساس کند شب بیش از حد تاریک است، با روشن کردن چراغ قوه اضطرابش را کاهش دهد. این ابزارهای ساده، نهتنها نور کافی برای دیدن اطراف فراهم میآورند، بلکه حس مالکیت و خودکفایی را در کودک تقویت میکنند.
مواجهه تدریجی (Graduated Exposure)؛ کوچک، اما مؤثر
مواجهه تدریجی یکی از مؤثرترین تکنیکهای شناختی– رفتاری است و هدف عادت به حضور در محیطهای کمنور بهشکل گامبهگام است.
- مرحله اول: نور ملایم ثابت
چند شب چراغ خواب را روی روشنترین حالت نگه دارید تا کودک احساس کند تاریکی نسبی کاملاً کنترلشده است. - مرحله دوم: کاهش تدریجی نور
بهتدریج، در فواصل چند روزه، میزان روشنایی را کم کنید. هر بار که کودک بدون اضطراب بخواب رفت، یک قدم به تاریکی واقعی نزدیکتر شدهایم. - مرحله سوم: فعالیت در نیمهتاریکی
پازل، نقاشی یا شن بازی را در محیط کمنور انجام دهید. این کار به کودک نشان میدهد که تاریکی نهتنها ترسناک نیست، بلکه میتواند صحنهای مناسب برای تمرکز و خلاقیت باشد. - مرحله چهارم: خودگزارشگری
از کودک بخواهید هر شب قبل و بعد از خواب، میزان اضطرابش را روی مقیاس صفر تا ده گزارش کند. مشاهدهی کاهش تدریجی این عدد انگیزهی ادامهی مسیر را در او تقویت میکند.
ابزارهای ملموس برای حس امنیت بیشتر
گاهی یک عروسک محبوب یا یک اپلیکیشن شیرین به یاری میآیند:
- عروسک «جغد نگهبان»
یک اسباببازی دوستداشتنی که همیشه در کنار کودک باشد و حسی شبیه محافظت از او القا کند. - برنامههای خواب آرام
برنامههای قصهگویی صوتی یا موسیقی ملایم که قابل زمانبندی خودکار هستند و در صورت خوابیدن کودک، خودشان خاموش میشوند.
صبوری و پایداری، کلید موفقیت
به یاد داشته باشید که تغییر عادتهای خواب اغلب ۲–۳ هفته و یا حتی تا یک ماه زمان میبرد. مهمترین عامل در این مسیر، ثبات والدین در اجرای مراحل و مواجهه منظم با ترس است. کوچکترین افت در پیگیری میتواند موجب بازگشت اضطراب شود!
چه زمانی به کمک تخصصی نیاز داریم؟
اگر فرایند خوابیدن بیش از نیم ساعت طول کشید، یا ترس کودک به حدی شدید شد که بر فعالیت روزانهاش تأثیر گذاشت (کاهش اشتها، پرخاشگری یا اجتناب از مدرسه)، حتماً با یک روانشناس کودک مشورت کنید. تشخیص بهموقع میتواند از شکلگیری اختلالات جدیتر جلوگیری کند.
از تاریکی تا روشنی
ترس از تاریکی، بخشی طبیعی از رشد ذهنی کودک است که با شناخت صحیح والدین، حمایت عاطفی و تکنیکهای مواجهه تدریجی میتوان آن را به فرصتی برای یادگیری شجاعت و استقلال بدل کرد. با ساختن محیطی امن، گفتوگوی همدلانه و تمرینات گامبهگام، کودکان نهتنها بر این ترس غلبه میکنند، بلکه به درکی عمیقتر از تواناییهای خود و نقش فعالشان در خلق آرامش دست مییابند.




پیام شما به ما