بسیاری از مردم ادعا میکنند که مدل کسبوکار رسانههای اجتماعی افراد خودشیفته را قادر میسازد تا بیماریشان پیشرفت کند. آیا این ادعا درست است؟ بیایید کمی در این موضوع غور کنیم.
اگر درست باشد، پس این ایده بر این اساس است که افراد جذب پستهایی میشوند که به دیگران حمله میکنند. با این استدلال، پستهای مهربانانه تمایلی به تحریک احساسات و علاقه ندارند.
خودشیفتهای؟ بیا جلو
همانطور که معلوم است، این دقیقاً همان چیزی است که در حال رخدادن است. مطالعهای در دانشگاه وینیپگ که تکتک توییتهای ارسالشده از سوی اعضای کنگره ایالات متحده را بین سالهای 2009 تا 2019 تجزیه و تحلیل کرد، نشان داد وقتی آنها در رسانههای اجتماعی بیادبی بیشتری نسبت به دیگران ابراز میکنند، نسبت به زمانی که پستهای مثبت ارسال میکنند، لایک و بازتوئیت بیشتری دریافت میکنند.
بهعبارت دیگر، پستهای سمی سیاستمداران از پستهایی که احساسات مثبت را ابراز میکنند، محبوبتر میشوند که این باعث میشود رفتار منفی آنلاین تقویت شود.
در حمایت از این یافته، مطالعهای در دانشگاه نیویورک که بیش از 2.7 میلیون پست فیسبوک و توییتر (اکنون X) را تجزیه و تحلیل کرد، نشان داد که پیامهای منفی و خصمانه که به یک گروه برونگروهی حمله میکنند، دو برابر بیشتر از پیامهایی که درونگروهی است، به اشتراک گذاشته میشوند یا بازتوییت میشوند.
جامعه چگونه به این فضای متروک و فاقد ارزش رسید که به شرکتهای فناوری پول میدهد تا نفرت برانگیزند؟
اشتیاق اولیه برای رسانههای اجتماعی پیشبینی میکرد که مردم را تشویق میکند تا نظرات خود را هم بهصورت آنلاین و هم حضوری بیشتر بیان کنند؛ اما هیچکدام اتفاق نیفتاد. در عوض، تحقیقات اخیر نشان داده است که مردم از ترس انتقام، کمتر حضوری صحبت میکنند.
چرا؟ رسانههای اجتماعی به آنها کمک کرده است تا متوجه شوند دیدگاههای مخالف زیادی وجود دارد که ترجیح میدهند با آنها مقابله نکنند. بیشترِ مردم اکنون «همراه میشوند تا با هم کنار بیایند» درحالیکه بعضی از افراطگرایان صریح بر امواج چت رسانههای اجتماعی تسلط دارند.
این بیادبی جمعی به این دلیل پدید آمده است که همه ما آگاه هستیم که اینترنت هرگز فراموش نمیکند. ما نمیخواهیم دیدگاههایی را به اشتراک بگذاریم که برای همیشه در فضای مجازی حک میشوند و بهطور بالقوه برچسبی فسخنشدنی را به پیشانی خودمان بچسبانیم؛ بهخصوص زمانی که برای شغل جدیدی درخواست میکنیم، قرار ملاقات آنلاین یا تقریباً هر کاری را انجام میدهیم که شامل افراد دیگر میشود.
پس چه کنیم؟ ما ساکت میمانیم، درحالیکه کسانی که چیزهای کمی از دست میدهند، فضای دیجیتال را در دست دارند و ما را از یکدیگر دورتر میکنند.
ثروت اجتماعی فراوان و دردسترس
داشتن یک زندگی غنیتر در هزاره سوم به این معنی است که دفعه بعد فرصتی برای برقراری ارتباط با دیگران وجود داشته باشد و احساسی شما را وادار کند به حرکت ادامه دهید تا در صف الکترونیکی بیحدوحصر افرادی پیشی بگیرید که برای جلب توجه شما رقابت میکنند.
چگونه؟ با تأیید خود: «من اجازه نمیدهم اضطراب مرتبط با تلاش بیهوده من برای یک ایمیل خالی، متن یا صندوق ورودی واتساپ مانع از برقراری ارتباط بیدرنگ با افراد واقعی شود! چنین ارتباطاتی تنها راه رفع نیازهای اجتماعی من است. بقیه توهم است.»
بیان چنین جمله جسورانهای برای خود اولین قدم برای احیای زندگی اجتماعی است.
چگونه میتوانید فکر خود را عملی کنید و نحوه ارتباط با صفحه موبایلی که در دستتان است، تغییر دهید؟
خودتان تغییر باشید!
در اینجا چند استراتژی را مرور میکنیم.
اگر در یک دورهمی ناهار هستید و میخواهید تلفن خود را چک کنید؛ وقتی یکی از دوستانتان به دستشویی میرود، در مقابل وسوسه مقاومت کنید و بهجای آن به سؤالاتی فکر کنید که در هنگام بازگشت از دوستتان بپرسید تا به او کمک کنید درباره برخی از مسائل مهم زندگی فکر کند. یا فقط بنشینید و به زندگی خود فکر کنید.
اگر مجرد هستید و به دیدن خانوادهای میروید و آنها شما را دعوت میکنند که برای شام بمانید، بهجای ردکردن مهمانی به دلیل اینکه میخواهید به خانه برگردید و در فضای مجازی بچرخید، دعوت را بپذیرید وخود را کمی از فضای مجازی دور کنید.
مکالمه ممکن است راههای مختلفی به روی شما باز کند. راههای شناختی مثل روشهای جدید تفکر درباره آنچه در یک رابطه دنبال آن هستید و راههای اجتماعی که دوستی آنها ممکن است شما را تقویت کند و حتی ممکن است دوستی داشته باشند که در مقطعی به شما معرفی کنند و برایتان راهگشا باشد. در اینصورت، شما به پیداکردن فرد مناسب نزدیکتر هستید.
از همه جهات بزرگ و کوچک، به این فکر کنید که چگونه میتوانید از تمایل رسانههای اجتماعی برای پرکردن زندگی خود با منفیگرایی و میل به تحقیر دیگران فراتر بروید. در عوض، از افرادی که زمان محدود خود را در این سیاره با آنها به اشتراک میگذارید، تقویت، حمایت و سپاسگزاری کنید.



