این نوشته نه قصد موعظه دارد و نه میخواهد کسی را محکوم کند؛ میخواهد یک پرسش جدی بپرسد: آیا دلایلی که برای فرار از ازدواج مطرح میشود، واقعی است؟ حتی اگر بخشی از آنها درست باشد، آیا راهحلش «ازدواجهراسی» است یا «ازدواجآگاهی»؟
آفت اول: ترس از مسئولیت یا فرار از بالندگی؟
یکی از رایجترین توجیهاتی که این روزها میشنویم، «ترس از تعهد» است. جملاتی مثل «من آدم تعهد نیستم» یا «نمیخواهم خودم را درگیر کنم» در فضای مجازی به یک ژست روشنفکرانه تبدیل شده است. بسیاری از جوانها از «گیر کردن در یک رابطه ابدی» میترسند. حق هم دارند که ازدواج را شوخی نگیرند؛ تعهد یعنی پاسخگویی، اما فرار از تعهد، مشکل را حل نمیکند؛ فقط «بلوغ» را عقب میاندازد.
ترس از تعهد تا جایی قابل فهم است که ما را وادار کند «جدیتر انتخاب کنیم»، «خودمان را بسازیم» و «مهارت رابطه» یاد بگیریم؛ اما وقتی تبدیل میشود به اینکه «اصلاً ازدواج نکن تا درگیر هیچکس نشوی»، در واقع میگوییم: من ترجیح میدهم هیچوقت به نسخه پختهترِ خودم تبدیل نشوم. این دیگر احتیاط نیست؛ توقف رشد است.
آفت دوم: ازدواج، تکلیف شرعی یا موهبت الهی؟
نگاه دیگری که به ازدواجهراسی دامن میزند، تقلیل دادن این پیمان مقدس به یک «تکلیف شرعی» صرف است. گویی ازدواج، یک وظیفۀ عبادی خشک و بیانعطاف است که باید برای کسب ثواب انجام داد و در آن خبری از عشق، آرامش و دلدادگی نیست. این تصویر کاریکاتوری، بیش از هر چیز، ناشی از جهل نسبت به نگاه قرآن و اهل بیت علیهمالسلام به این موضوع است.
خداوند در قرآن کریم، فلسفۀ ازدواج را با زیباترین کلمات بیان میکند: «و از نشانههای او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد.» (روم: ۲۱).
در این آیه، سه کلیدواژۀ اساسی وجود دارد: «آرامش» (لتسکنوا)، «مودّت» (عشق و دوستی) و «رحمت» (مهربانی و شفقت). خداوند ازدواج را مسیری برای رسیدن به سکون روحی و بستری برای شکوفایی عشق و رحمت معرفی میکند، نه یک تکلیف اداری.
آفت سوم: ترس از فقر
بخشی از ازدواجهراسی امروز، کاملاً رنگ و بوی اقتصادی دارد: «کار نیست»، «درآمد کافی ندارم»، «خرج زندگی سرسامآور است». این نگرانیها واقعیاند و نباید با چند شعار ساده نادیده گرفته شوند. قرآن هم نگفته هر که هیچ آمادگی ندارد، همین امروز حتماً ازدواج کند؛ اتفاقاً میفرماید:
«وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّی یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ» (نور:۳۳)
کسانی که واقعاً توان ازدواج ندارند، مأمور به «عفت» و صبرِ فعالاند تا خدا راه را باز کند.
اما خطر آنجاست که «برآورد واقعبینانه از توان مالی» تبدیل میشود به «ایدئولوژی ترس». میگوییم چون وضعیت اقتصادی سخت است، پس اصلاً ازدواج نکنید که «آسودهاید»؛ یا بدتر، هر کس ازدواج میکند را سادهلوح معرفی میکنیم. در حالی که همان قرآنی که به عفت در تنگنا توصیه میکند، دربارۀ اصل ازدواج میگوید:
«مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید... اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند آنان را از فضل خود بینیاز میسازد.» (نور: ۳۲).
پس معنای آیه، مطلوبیت ازدواج حتی با وجود فقر و نیاز است نه فرار از ازدواج.
ضمن اینکه امام صادق علیهالسلام در تفسیر این آیه میفرمایند: یعنی ازدواج کنند تا خداوند از فضل خود آنها را غنی سازد.
پس این آیه، یک قانون معنوی در نظام هستی است و خداوند برکت و گشایش رزق را در دل همین حرکت و تعهد قرار داده است.
روایات هم همین خط را ادامه میدهند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله هشدار میدهد:
«هر که از ترس فقر از ازدواج خودداری کند ، به خدا گمان بد برده است» (الکافی، ج۵، ص۳۳۰)
اگر کسی واقعاً در تنگنای اقتصادی است، راه درستش «سادهسازی ازدواج»، کمک خانواده و جامعه، کم کردن تجملات، و در عین حال عفت و برنامهریزی است؛ نه اینکه اصل ازدواج را وحشتناک و خطرناک جلوه دهیم.
آفت چهارم: تجربههای بد اطرافیان
بخشی دیگر از ازدواجهراسی، محصول تماشای زندگیهای بههمریخته است: طلاقهای تلخ، خشونت خانگی، خیانت، اختلافهای فرساینده. در شبکههای اجتماعی، هزار روایت سیاه از زندگی مشترک دستبهدست میشود و بهتدریج «تصویر پیشفرض» ما از ازدواج میشود: میدان مین.
این دردها واقعیاند و نمیشود به آنها گفت «توهم». اما یک خط باریک بین «هوشیاری» و «بدبینی فراگیر» هست.
در منطق قرآن، نقطه کانونی ازدواج این است: «لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّةً وَرَحْمَةً» (روم:۲۱)
اگر آنچه ما در جامعه و فضای مجازی میبینیم، بیشتر «خشونت و اضطراب» است تا «سکینه و رحمت»، اشکال در اصلِ آیه نیست؛ در فهم و اجرای ناقص ماست.
معصومین علیهمالسلام بارها روی نقش «انتخاب درست» و «معیارهای معنوی» تأکید کردهاند. امام باقر علیهالسلام از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل میکند: «اگر کسی نزدتان آمد که اخلاق و دینش را میپسندید، با او ازدواج کنید. اگر این کار را نکنید، فساد و تباهی بزرگی در زمین شکل میگیرد» (الکافی، ج۵، ص۲۴۷)
بسیاری از ازدواجهای شکستخورده، قبل از عقد، «شکستخورده» بودهاند؛ چون معیار، فقط زیبایی، هیجان، یا فرار از تنهایی بوده است، نه دین، اخلاق، و تناسب شخصیتی.
پس بله، ترس از تکرار تجربههای اطرافیان، در اصل قابل فهم است؛ اما راهحل آن، «فرار از اصل ازدواج» نیست؛ «ارتقای کیفیت انتخاب و فرهنگ مشاوره قبل از ازدواج» است.
آفت پنجم: تکلیف شرعی یا اجبار روانی؟
برخی جوانها در شبکههای اجتماعی از زاویه دیگری میگریزند: میگویند «در دین، ازدواج تکلیف شرعی است؛ من از هر تکلیفی فراریام، پس از ازدواج هم باید فرار کنم.»
این نگاه، هم دین را بد میفهمد، هم ازدواج را. از یکسو، در فقه اسلامی، حکم ازدواج برای همه یکسان نیست؛ برای کسی که ترک ازدواج او را به گناه میکشاند، میتواند واجب باشد؛ برای بسیاری مستحب مؤکد است؛ و برای فردی که توان روحی و مالیاش را ندارد، حتی میتواند مکروه یا غیرمطلوب باشد. این انعطاف، در همان آیات نور:۳۲ و ۳۳ دیده میشود؛ هم دعوت به ازدواج هست، هم توصیه به عفت در صورت ناتوانی.
از سوی دیگر، ازدواج قرار نیست «یک چکلیست خشکِ تکلیف شرعی» باشد. پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله ازدواج را اینگونه معنا میکند: «مَن تزوّجَ فقد أحرزَ نصفَ دینِه، فلیتّقِ اللهَ فی النصفِ الباقی» (الأمالی، طوسی، ص ۵۱۸)
یعنی ازدواج، یک حرکت بزرگ در مسیر دینداری است؛ نیمی از میدان مبارزه با نفس، در بستر همین زندگی مشترک رقم میخورد.
مشکل وقتی شروع میشود که ما به جوان میگوییم: «اگر ازدواج نکنی، حتماً مقصری»، بدون آنکه شرایط واقعیاش را ببینیم؛ در نتیجه، او برای دفاع از خود، اصل ازدواج را زیر سؤال میبرد و حتی شروع میکند به تبلیغ مجردماندن.
راه درست این است که بین «مجردیِ ناخواسته و معذور» و «مجردیِ ایدئولوژیک و تبلیغی» فرق بگذاریم. دین، اولی را درک میکند و برایش نسخه عفت و صبر و آمادگی میدهد؛ اما دومی در واقع، فرار از یک میدان تربیتی و یک امر راجح و پسندیده است. تا آنجا که حتی فقهیان گفتهاند: اگر کسی سوگند بخورد که ازدواج نکند، سوگندش الزامآور نیست؛ زیرا برای آنکه سوگند شرعاً صحیح باشد، باید بر کاری باشد که برتری و رجحان دارد، در حالی که ترک ازدواج امری مرجوح و ناپسند است. پس چنین سوگندی از نظر شرع معتبر نیست.» (الفقیه، ج۳، ص۲۴۱، باب ۱۰۱)
سخن پایانی: از هراس تا آگاهی
ترویج ازدواجهراسی، چه با نیت خیرخواهانه و چه از روی غفلت، مانند آن است که برای ترس از تصادف، رانندگی را برای همیشه کنار بگذاریم. چالشهای ازدواج واقعیاند، اما راهحل آنها، فرار و انزوا نیست. راهحل، «ازدواجآگاهی» است؛ یعنی شناخت صحیح فلسفۀ ازدواج، کسب مهارتهای ارتباطی، اصلاح نگاه به مسئولیت و اقتصاد، و از همه مهمتر، اعتماد به طرحی که خداوند برای آرامش و تکامل انسان در نظر گرفته است.




پیام شما به ما