تعدادی از والدین وقتی میخواهند رفتار خوب کودکان را تشویق کنند، به راهکار سادهای متوسل میشوند: «اگر نمرهات خوب بشود، پول میدهم»، «اگر اتاقت را مرتب کنی، جایزه داری». اما آیا این روش صرفاً انگیزه میدهد؟ یا ممکن است آثار جانبی تربیتی نامطلوبی داشته باشد؟
انگیزه را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد: انگیزه درونی و انگیزه بیرونی. انگیزه درونی یعنی کودک کاری را «بهخاطر خودِ آن کار»، بهخاطر لذت، کشف، رشد یا حسِ شایستگی انجام میدهد. انگیزه بیرونی یعنی کودک کاری را انجام میدهد «برای پاداش یا اجتناب از تنبیه».
از منظر نظریهٔ Self‑Determination Theory (SDT) که توسط Edward L. Deci و Richard M. Ryan معرفی شده، سه نیاز روانی پایه وجود دارد: «خودمختاری»، «شایستگی» و «ارتباط». وقتی این نیازها برآورده شوند، انگیزه درونی تقویت میشود؛ وقتی نشود، ممکن است کودک فقط با انگیزهٔ بیرونی رفتار کند.
در تربیت، یعنی اگر بچه عادت کند فقط برای گرفتن پول کاری انجام دهد، کمکم یادش میرود که بعضی کارها بهخاطر خودشان ارزش دارند. مثلاً کمککردن، یادگرفتن یا تمیز نگه داشتن اتاق. در نتیجه، بهجای اینکه از انجام کار خوب لذت ببرد، فقط به پاداش فکر میکند و این برای رشدش خوب نیست.
پژوهشهای روانشناختی پیرامون پاداش مالی به کودکان
مطالعات تحلیلی نشان میدهد که پاداشهای ملموس (مثل پول، جایزه مادی) هنگامی که بهصورت «اگر این کار را کردی، پاداش میدهیم» اجرا شوند، میتوانند انگیزهٔ درونی را کاهش دهند؛ بهویژه در کودکان. پژوهشی در کودکان هم نشان داده است که پاداش مالی، در شرایطی که کودک پیش از آن علاقه داشت، ممکن است آن علاقه را کاهش دهد.
مطالعهٔ دیگری در Nature نشان داده که کودکان و نوجوانان را در فرایند پاداشهای مالی و اجتماعی بررسی کرده، نشان داد که کودکان در مقایسه با نوجوانان و بزرگسالان، حساستر هستند و پاداش مادی ممکن است استقلال و خودمختاریشان را تضعیف کند.
از طرفی برخی پژوهشهای جدید منتشز شده در Frontiers نشان دادهاند که اگر پاداش خارجی بلافاصله پس از انجام رفتار با چارچوبِ مناسب ارائه شود، ممکن است در برخی شرایط، انگیزه درونی را افزایش دهد. همچنین، مرور نظاممند در حوزه رفتارهای سلامت کودکان بیان میکند که باید پنج نکته کلیدی در طراحی پاداشهای مالی مدنظر قرار گیرد: تاثیر بر انگیزه درونی، مرحلهٔ رشد عصبی کودک، عدالتِ اجتماعی، نحوهٔ تامین مالی و چارچوب زمانی.
بنا بر این، نمیتوان گفت «پاداش مالی همیشه بد است». بلکه باید دقیقتر بررسی کنیم چه زمانی، چگونه، و با چه هدفی پاداش داده میشود.
چرا پاداش مالی ممکن است مشکلساز شود؟
از دست دادن حسِ خودمختاری: وقتی کودک بداند «اگر این کار را بکنی، پول میگیری»، ممکن است احساس کند انتخابش آزاد نیست، بلکه دارد برای بیرونیها عمل میکند. از منظر SDT، این کاهش «خودمختاری» میتواند انگیزهٔ درونی را تضعیف کند.
تبدیل انگیزه به معامله: در تربیت، خطر این است که «انجام رفتار خوب» تبدیل شود به «پول گرفتن». کودک یاد میگیرد: «وقتی پول هست، میکنم؛ وقتی پول نیست، نمیکنم». این یعنی رفتار خوب بهعنوان کالا تلقی میشود نه ارزش ذاتی.
کاهش لذت و رشدِ خودشکوفایی: اگر کودک بیشتر برای پاداش بیرونی کار کند، ممکن است لذت فعل را از دست بدهد. او بهجای رشد، کشف، همکاری، مسئولیتپذیری، بیشتر به نتیجهٔ مالی فکر میکند. و این میتواند رشدِ خودپنداره، حس مسئولیتپذیری و انگیزهٔ کشف را ضعیف کند.
پیامدهای بلندمدت
تحقیقات نشان دادهاند که پاداشهای بیرونی ممکن است در کودکان سبب شود که کمتر چالش بپذیرند، دیرتر تسلیم شوند و کمتر خلاق باشند. اگر کودکی همیشه بابت نمرهٔ خوب پول بگیرد، وقتی شرایط سختتر شود یا پاداش برداشته شود، ممکن است انگیزهاش فروکش کند.
پاداش مالی به کودک، اگر بدون چارچوب و آگاهی باشد، میتواند به انگیزهٔ بیرونی غالب تبدیل شود، حس مسئولیتپذیری و انگیزه درونی کودک را تضعیف کند و رفتار خوب را به یک معاملهٔ “انجام میدهم و پول میگیرم” تبدیل کند. اما اگر با شناخت روانشناختی انجام شود، با تأکید بر تلاش، شایستگی، و ارزشها، و بهعنوان بخشی از فرآیند تربیتی ارزشمحور، میتواند ابزار تشویق باشد نه زنجیرِ تربیتی.
پژوهشها درباره پاداش مالی چه میگویند؟
خیر؛ نکته این است که چگونگی پاداش دادن اهمیت دارد. در ادامه، چند مضمون کلیدی از پژوهشها برای مرزگذاری ارائه میشود:
- گزارش منتشرشده در مجله علمی Nature نشان میدهد که کودکان در مقایسه با نوجوانان و بزرگسالان، نسبت به پاداشهای مالی حساسترند. یعنی اگر برای انجام هر کار کوچکی پول بگیرند، ممکن است کمکم یاد بگیرند فقط وقتی کاری را انجام دهند که در ازایش چیزی بگیرند. به زبان سادهتر، حسِ درونیِ «میخواهم کمک کنم» جایش را میدهد به «چقدر میدی تا کمک کنم؟»
- از طرف دیگر، پژوهشهای انجامشده توسط ادوارد دسی و ریچارد رایان در دانشگاه راچستر نشان دادهاند که وقتی پاداشها زیاد و از پیش اعلامشده باشند، حسِ استقلال و انگیزه درونی کودک را ضعیف میکنند. در واقع، کودک احساس میکند دیگر برای خودش تصمیم نمیگیرد، بلکه دارد طبق دستور و پاداش والدین رفتار میکند.
- اما همهی پاداشها هم بد نیستند. پژوهش منتشرشده در Frontiers in Psychology (۲۰۲۲) میگوید اگر پاداشها درست طراحی شوند، مثلاً به خاطر تلاش واقعی کودک یا پیشرفت قابلتوجهش، میتوانند حتی انگیزه درونی را تقویت کنند. یعنی وقتی بچه حس کند «دارم رشد میکنم»، پاداش به او انگیزه میدهد، نه اینکه انگیزهاش را بخرد.
نکته جالب دیگر این است که مطالعات نشان دادهاند پاداشهای اجتماعی مثل تحسین، اعتماد، یا گفتن جملههایی مثل «دیدم چقدر زحمت کشیدی» تأثیر خیلی بیشتری از پاداش مالی دارند. در واقع، کودک وقتی احساس کند دیده میشود و مورد احترام است، بیشتر از هر پولی انگیزه میگیرد.
در مجموع، پژوهشها میگویند اگر پاداش مالی میدهید، باید به چند نکته دقت کنید:
- پاداش را از قبل شرط نکنید (مثلاً نگویید «اگر این کار را بکنی، پول میدهم»). پاداشهای غیرمنتظره، تأثیر منفی کمتری دارند.
- پاداش را به «تلاش واقعی» ربط بدهید نه به کارهای ساده یا عادی.
- و مهمتر از همه، برای رفتارهای ارزشمند، از تحسین، گفتوگوی مثبت و توجه عاطفی استفاده کنید.
راهکارهای عملی برای والدین
در ادامه به والدین پیشنهاد میشود چگونه با هوشمندی و آگاهی، تشویق را انجام دهند بدون اینکه به دام پاداش مادی بیفتند:
بازخوردِ کیفی بدهید، نه فقط چیزی که دادنی است.
مثلاً بهجای «اگر فلان کار را بکنی، پول میدهم»، بگویید: «دیدم چقدر برای مرتب کردن اتاقت وقت گذاشتی؛ این نشاندهنده مسئولیتپذیریات هست. بهت افتخار میکنم.»
این نوع بازخورد به حس شایستگی و ارزشمندی کودک کمک میکند.
مسئولیتپذیری را بخشی از هویتِ کودک کنید.
گفتوگو کنید: «ما خانهایم که همدیگر را کمک میکنیم، وقتی تو اتاقت را مرتب میکنی، یعنی بخشی از گروه هستی و نقش داری.» این پیام درونیسازی میکند، نه معامله.
تشویقهای اجتماعی را مهم بشمارید.
تحسین، ابراز اعتماد، و در کنار کودک بودن وقتی کاری را انجام میدهد، گاهی بهتر از هر جایزهٔ مادی است. به پژوهشها رجوع کنیم: کودکان در مطالعات پاداشهای اجتماعی بهتر نسبت به پول پاسخ دادهاند. (Nature)
در زمانهای ویژه، میتوانید پاداش کماهمیت مادی بدهید، ولی چارچوب داشته باشد.
اگر تصمیم گرفتید پول یا هدیه بدهید، مطمئن شوید که کودک میداند «ما برای رشد تو ارزش قائلیم»، نه صرفاً برای آن رفتارِ خاص. و این پاداش نباید تبدیل به شرط شود.
به فرایند توجه کنید، نه فقط به نتیجه.
وقتی کودک اتاقش را مرتب میکند، به زحمتی که کشیده اشاره کنید، نه صرفاً «بهخاطر پول». یا وقتی نمرهٔ خوبی گرفت، تأکید کنید روی تلاش، یادگیری و پیشرفت، نه فقط عدد نمره.
زمان بگذارید برای گفتوگو درباره ارزشها.
برای مثال: «چرا مرتب بودن مهم است؟»، «چرا یادگیری خوب است؟»، «چرا همکاری با خانواده ارزش دارد؟». وقتی کودک درک کند که اینها ارزش هستند، نه پول، انگیزه درونی شکل میگیرد.
پاداش مالی به کودک، اگر بدون چارچوب و آگاهی باشد، میتواند به انگیزهٔ بیرونی غالب تبدیل شود، حس مسئولیتپذیری و انگیزه درونی کودک را تضعیف کند و رفتار خوب را به یک معاملهٔ “انجام میدهم و پول میگیرم” تبدیل کند. اما اگر با شناخت روانشناختی انجام شود، با تأکید بر تلاش، شایستگی، و ارزشها، و بهعنوان بخشی از فرآیند تربیتی ارزشمحور، میتواند ابزار تشویق باشد نه زنجیرِ تربیتی.




پیام شما به ما