رزق مقدر در نگاه قرآن
خداوند رزق را به عنوان یک تکلیف بر خود واجب کرده است: «وَما مِن دابّةٍ فِی الأرضِ إلّا عَلَی اللَّهِ رِزقُها» (هود/۶)؛ هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر آنکه روزی او بر خداست.
این آیه بیانگر تضمین روزی است.
در جای دیگر میفرماید: «اللَّهُ یَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یَشاءُ وَیَقدِرُ» (رعد/۲۶)؛ خداوند روزی را برای هر که بخواهد وسعت میدهد یا تنگ میکند.
این آیه نیز به معنای تقدیر روزی است.
تلاش به مثابه بخشی از نظام تقدیر
از طرفی، قرآن در کنار تأکید بر تقدیر الهی، بارها انسان را به کار و حرکت فرا میخواند:
«هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِن رِّزْقِهِ» (ملک/۱۵). (ملک/۱۵)؛ او کسی است که زمین را برای شما رام کرد، پس در اطراف و اکناف آن قدم بردارید و از روزی او بخورید.
همچنین: «وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی» (نجم/۳۹)؛ و این که برای انسان جز آنچه تلاش کرده نیست.
این آیات نیز صریحاً نشان میدهند که تقدیر خداوند از طریق «علل و اسباب» اجرا میشود و یکی از مهمترین اسباب، کار و کوشش انسان است.
به عبارت دیگر، خداوند رزق را مقدر کرده یعنی گستردگی یا تنگی رزق نیز در اراده حکیمانه خداست، اما این اراده حکیمانه از طریق اسباب طبیعی و اجتماعی تحقق مییابد. بنابراین تقدیر رزق به معنای بینیازی از تلاش نیست؛ بلکه به معنای گشودگی مسیرهایی است که انسان باید طی کند درست مانند اینکه خداوند علم را برای بشر مقدر کرده است، ولی دستیابی به آن جز با مطالعه و تحقیق میسر نیست.
به گفتۀ سید مفسران علامه طباطبایی: «رزق و امثال آن هر یک برای خود اسباب خاص طبیعی دارد، و رزق نه با عبادت زیاد میشود و نه با کفر نقصان میپذیرد. پس تنها ملاک عبادت، سعادت اخروی است که با ایمان و کفر و عبادت و شکر و ترک عبادت و کفران، مختلف میشود پس باید مساله رجوع به خدا باعث عبادت و شکر شود، نه طلب رزق». (ترجمه المیزان، ج ۱۶، ص ۱۷۲)
روایات اهلبیت علیهمالسلام و ارزش تلاش
روایات اهلبیت علیهمالسلام به روشنی نشان میدهند که تلاش اقتصادی و اجتماعی نه تنها با توکل منافات ندارد، بلکه بخشی از عبودیت است.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود:
«العِبادةُ سَبعونَ جُزءاً أفضلُها طَلَبُ الحَلال»؛ عبادت هفتاد بخش دارد و برترین آنها طلب روزی حلال است (وسایل الشیعه، ج ۱۷، ص ۲۴).
امام صادق علیهالسلام نیز فرمود:
«لا تَکسَلوا فی طَلَبِ مَعاشِکُم فإنَّ آباءَنا کانوا یَرکُضونَ فیه ویَطلُبونَه»؛ در طلب معاش سستی نکنید، زیرا پدران ما برای آن تلاش میکردند (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۵۷).
در روایتی دیگر میخوانیم: کسی که در خانه بنشیند و در را به روی خود ببندد و بگوید روزی من نازل میشود، دعایش مستجاب نمیشود. (کافی، ج۲، ص۵۱۱)
این روایات نشان میدهند که تقدیر الهی به معنای نفی تلاش نیست، بلکه کار جزئی از همان تقدیر است. انسان در پرتو کار، شایستگی دریافت رزق مقدر را پیدا میکند.
پاسخ به شبهه جبرگرایی
گاهی گفته میشود: اگر رزق مقدر است، تلاش یا عدم تلاش تفاوتی نمیکند. پاسخ این است که تقدیر الهی دو سطح دارد:
۱. تقدیر کلی: خداوند اصل روزی را تضمین کرده است.
۲. تقدیر جزئی: شکل و کیفیت روزی در گرو انتخابها، تلاشها و تقوا یا بیتقوایی انسان است.
قرآن میفرماید: «وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجاً * وَیَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب» (طلاق/۲-۳).
یعنی تقوا و درستکاری، مسیرهای جدیدی از روزی را میگشاید. پس عمل انسان در تعیین نحوه تحقق رزق نقش دارد.
بنابراین، اعتقاد به رزق مقدر باید امید و آرامش ایجاد کند، نه تنبلی. انسان میداند که هیچ تلاشی ضایع نمیشود و خداوند بر اساس حکمت خود، ثمره کوشش را به او خواهد رساند.
پیامدهای اجتماعی و اقتصادی این نگرش
۱. رفع توهم جبر: جامعهای که باور کند رزق بدون کار حاصل میشود، به دام رخوت و فقر میافتد. فهم درست از قرآن نشان میدهد که بیکاری و سستی با سنت الهی ناسازگار است.
۲. تقویت فرهنگ کار و تولید: وقتی کار عبادت معرفی شود، ارزش اجتماعی آن بالا میرود و تولید، یک وظیفه دینی و انسانی تلقی میشود.
۳. امید به آینده: باور به رزق مقدر، اضطراب اقتصادی را کاهش میدهد و انسان را مطمئن میسازد که تلاشش حتماً به ثمر خواهد نشست.
۴. اصلاح نگاه به قضا و قدر: قضا و قدر، ابزار تبیین رابطه انسان با خداست، نه دستاویز گریز از مسئولیت.




پیام شما به ما