امروزه گرایش به معنویت، بسیاری از جوانان را برای کسب آرامش و «حال خوب»، به سمت یوگا، مدیتیشن و انرژی‌درمانی سوق داده است. این یک نیاز واقعی و قابل درک است، اما آیا این جنبش‌های معنوی نوظهور، با جهان‌بینی توحیدمحور و باورهای شیعی ما هم‌راستا هستند؟

ابوالقاسم شکوری
سه‌شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۸
بازار داغ معنویت‌های وارداتی؛ سهم عرفان شیعی کجاست؟

تمایل به معنویت و پیدا کردن یک لنگرگاه آرامش‌بخش در زندگی، یک نیاز واقعی و قابل احترام است. در سال‌های اخیر، شاهدیم که پاسخ‌های زیادی برای این نیاز در جامعه عرضه می‌شود؛ از کلاس‌های یوگا و مدیتیشن تا شیوه‌هایی مثل ریکی و انرژی‌درمانی که ادعای ایجاد تعادل درونی دارند. جوانان زیادی هم برای پیدا کردن تمرکز و «حال خوب»، به این روش‌ها رو می‌آورند و گاهی نتایج مثبتی هم تجربه می‌کنند. اما آیا این جنبش‌های معنوی نوپدید، با چهارچوب فکری و اعتقادی ما که بر پایه توحید شیعی بنا شده، نسبتی دارند؟

پاسخ به این سوال در گرو شناخت دقیق ویژگی‌های عرفان شیعی و تفاوت‌های بنیادین آن با معنویت‌های وارداتی است که در گزارش حاضر به آن می‌پردازیم.

۱) مقصد: عبادت و قرب الهی نه صرفاً «حال خوب»

در عرفان شیعی، هدف نهایی «قرب الهی» در افق عبودیت است: «وَما خَلَقتُ الجِنَّ وَالإنسَ إلّا لِیَعبُدون» (ذاریات:۵۶) ملاک رشد، از سنخ بندگی است نه فقط کاهش استرس.

نسبتِ خدا با انسان، شخصی و نزدیک است: «فإنّی قریبٌ أُجیبُ دعوَةَ الدّاعِ إذا دعان» (بقره:۱۸۶) آرامش پایدار از یاد اوست: «ألا بذِکرِ اللهِ تطمئنُّ القلوب» (رعد:۲۶)

در بسیاری از معنویت‌های وارداتی، هدف غالباً نظمِ ذهن، هماهنگی انرژی‌ها، یا «مراقبه برای رفاه» است؛ اموری قابل احترام، اما اگر مقصد به «حال خوب» تقلیل یابد، از افق توحیدیِ قرب دور می‌افتد.

اگر بعد از یک روز پرتنش، ۱۰ دقیقه تمرین تنفسی می‌کنید، در عرفان شیعی می‌توانید همان را با نیت «حضور در پیشگاه خدا» گره بزنید؛ مثلاً با ذکر «لا إلهَ إلّا الله» که در روایات، از برترین اذکار شمرده شده است. این تغییر نیت، تمرین را از «حال خوب» به «حضور خوب» ارتقاء می‌دهد.

۲) روش: شریعت‌محوری در برابر تکنیک‌محوری

عرفان شیعی، با متنِ وحی و شریعت قد می‌کشد: نماز، روزه، زکات، و اخلاقِ عملی. «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَیٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ» (عنکبوت:۴۵) یعنی عبادتْ سازندۀ شخصیت است، نه صرف آیین.

ادعیه‌ای مانند «مکارم الأخلاق» در صحیفه سجادیه (دعای ۲۰) برنامۀ نظام‌مند تربیتِ باطن و اصلاح روابط است؛ عرفان شیعی بدون پیوند با اخلاق اجتماعی معنا نمی‌یابد.

بسیاری از معنویت‌های وارداتی «تکنیک‌محور» اند: تنفس، مانترا، یا دست‌گذاریِ انرژی؛ اما «ضمانت اخلاقی و فقهی» و «افق توحیدیِ» آن‌ها الزامی نیست. در عرفان شیعی تکنیک، ذیل تکلیف معنا می‌یابد.

تاجرِ مضطرب از نوسان بازار، اگر فقط مراقبه کند شاید موقتاً آرام شود؛ اما عرفان شیعی به او «ذکر همراه با امانت‌داری، صدقه برای رفع بلا، و نماز با حضور» را پیشنهاد می‌کند؛ یعنی آرامش و عدالت اجتماعی، همزمان.

۳) محور هدایت: ولایت و امام

در نگرش شیعی، راه معنوی «امامی» است؛ یعنی معرفت و عبودیت از باب اهل‌بیت علیهم‌السلام عبور می‌کند: «بِنا عُرِفَ اللهُ وبِنا عُبِدَ اللهُ» (الکافی، ج ۱، ص ۱۴۵). این گزاره، مسیرِ امنِ سلوک را از تقلید کورکورانه از «گوروها» جدا می‌کند.

زیارت جامعه کبیره که شیخ صدوق آن را نقل کرده، امامان را «ابواب الإیمان و سُبُل الهُدی» می‌خواند؛ نشانه‌هایی زنده برای شناخت و بندگی خدا (من لا یحضره الفقیه، باب زیارات).

در سنت حکمی و عرفانی شیعه، ولایتْ حقیقت باطنی شریعت است یعنی سلوک، بی‌سایه‌بانِ امامت، به آسانی به ذوقیات فردی و لغزش معنوی بدل می‌شود. . این مفهوم در معنویت‌های وارداتی کاملاً غایب است. در یوگا، گورو صرفاً یک معلم تکنیک است، نه واسطه فیض الهی.

شیعیان در انتخاب استاد اخلاق، به «سلسله‌ای متصل به معارف اهل‌بیت» توجه می‌کردند؛ نه صرفاً جذابیت‌های کاریزماتیک. این معیار از انحرافات رایج در معنویت‌های بازارمحور جلوگیری می‌کند.

۴) معرفت: عقل، نقل و شهودِ ضابطه‌مند

عرفان شیعی، ضد عقلانیت نیست؛ عقل را با نقل و شهود جمع می‌کند. حکمت متعالیه صدرالمتألهین، صورت‌بندی فلسفیِ همین جمع است (الأسفار الأربعة). قرآن نیز می‌آموزد: «وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» (اسراء:۳۶)

در برخی مکاتب وارداتی، «تجربه» خودبسنده تلقی می‌شود؛ اما در عرفان شیعی، تجربه با میزانِ وحی و ولایت سنجیده می‌شود تا خلط هاله‌های انرژی با «نور هدایت» رخ ندهد.

اگر در مراقبه حالاتی تجربه کردید، معیارْ «قرآن و سنت» است؛ ببینید آیا این حال، به تواضع، خدمت و خوفِ الهی انجامیده است؟ خطبۀ همّام در نهج‌البلاغه، سیمای عینیِ اهل تقوا را می‌نمایاند.

۵) از فرد تا شهر: اخلاق اجتماعی سلوک

عرفان شیعی «فقط» آرامش فردی نیست؛ اخلاق اجتماعی هسته‌ای است. عهدنامۀ مالک اشتر (نامه ۵۳ نهج‌البلاغه) عدالت، کرامت مردم و مهار قدرت را معیار دیانت حاکم می‌گذارد.

«رسالة الحقوق» امام سجاد علیه‌السلام، شبکه‌ای از حقوق خدا، نفس، والدین، همسایه، استاد، حاکم، زیردست و… را ترسیم می‌کند؛ یعنی سلوک، در مناسبات واقعی زندگی محک می‌خورد.

اگر مدیتیشن شما را آرام کند اما در محل کار هنوز بی‌انصافی کنید، این «سلوک» عرفانی نیست. در عرفان شیعی، «حق‌الناس» معیار رشد است، نه فقط طول مانترا.

۶) نسبتِ سنجیده با یوگا و ریکی

یوگا تاریخی چندلایه دارد؛ امروز بسیاری در غرب «آسانا» ها را به‌مثابۀ ورزش مفید انجام می‌دهند، بی‌آنکه به لوازم آیینی (مانتراهای مرتبط با خدایان هندویی) ملتزم باشند. اگر کسی بنا دارد تمرین فیزیکی کند، می‌تواند:

  - نیت الهی کند و از اذکار توحیدی بهره ببرد؛

  - از مانتراهای آیینی بیگانه با توحید پرهیز کند؛

  - تمرین را جانشین نماز، ذکر و تلاوت نکند، بلکه مکمل سلامت بدنی بداند.

ریکی بر ایدۀ «انرژی جهان‌شمول» و «اتونمنت» استوار است. در توحید شیعی، تأثیر و شفا ذیل «اذن الهی» تعریف می‌شود؛ درمانگریِ مشروع از مجاری دعا، صدقه، طب و اسباب مجاز می‌گذرد. ادعیۀ مأثور مانند «ذکر یونسیه: لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» (انبیاء:۷۸) و «مکارم الأخلاق» در کنار درمان پزشکی، مسیر مطمئن‌تری‌اند.

دو تمرین روزانه، به سبک عرفان شیعی

- حضور در نماز: پیش از نماز مغرب، ۲ دقیقه تنفس آرام، سپس نیت «قربهً إلی الله» و خواندن نماز با توجه به معانی سوره حمد و اخلاص؛ بعد از نماز، ۳۳ تسبیح، ۳۳ تحمید، ۳۴ تکبیر. این همان ذکری است که در روایات اهل‌بیت توصیه شده (الکافی، کتاب الصلاة، باب التسبیح).

- اخلاقِ روزانه: هر شب ۵ دقیقه محاسبۀ نفس: امروز کجا راست‌گویی کردم؟ کجا حقی را ادا نکردم؟ سپس قرائت بخشی از دعای ۲۰ صحیفه سجادیه و تصمیم عملی برای فردا. این پیوند ذکر و اخلاق، موتورِ سلوک است.

ماحصل آنچه گذشت این می‌شود که عرفان شیعی، ساحتی توحیدی، عبودیتی و ولایی دارد: مقصدْ قربِ شخصِ الهی است؛ روشْ شریعت‌محور و اخلاق‌ساز؛ مرجعْ امام هدایت؛ و میدانْ از محراب تا بازار. معنویت‌های وارداتی، هرچند می‌توانند درس‌هایی برای نظم بدن و ذهن داشته باشند، اگر به‌جای متن وحی و ولایت بنشینند، ما را از روحِ توحید تهی می‌کنند. راه خردمندانه آن است که سودهای بدنیِ بی‌لوازم عقیدتی را، در حد ورزش و آرام‌سازی، تفکیک کنیم، و برای سلوک حقیقی به سرچشمۀ ناب قرآن، نهج‌البلاغه، صحیفه سجادیه و مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام بازگردیم.

برچسب‌ها

پیام شما به ما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدیدها

پربحث‌ها