برای اکثر بچه مدرسه‌ای‌ها روز اول مهر پر از هیجان و شوق است. اما برای آن‌ها که سال قبل در کلاس یا حیاط مدرسه قربانی قلدری و تمسخر شدند، باز شدن دوباره درهای مدرسه بیشتر شبیه بازگشت به میدان جنگ است.

نگین روزبهانی
یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۳
خاطره تلخ قلدری، شادی اول مهر را می‌گیرد

ترسی که از شوخی کودکانه فراتر می‌رود

تصور برخی پدرومادرها خصوصا آنهایی که معتقدند نسل قدیم سرسخت‌تر و پردل و جرئت‌تر بودند؛ این است که قلدری یک دانش‌آموز برای دیگری آنقدرها هم مسئله جدی نیست و بچه باید بتواند به اصطلاح از پس خودش بربیاید. اما واقعیت چیز دیگری است. روان‌شناسان می‌گویند قلدری یک حادثه زودگذر نیست؛ ضربه‌ای است که می‌تواند سال‌ها بعد هم در روان فرد زنده بماند.

نوجوانی که در جمع مورد تمسخر قرار می‌گیرد یا در حیاط مدرسه هدف زورگویی جسمی واقع می‌شود، اغلب با افت شدید اعتمادبه‌نفس، کاهش تمرکز در کلاس و حتی میل به گوشه‌گیری اجتماعی مواجه خواهد شد. این زخم‌ها، اگر جدی گرفته نشوند، می‌توانند به اضطراب مزمن و افسردگی منجر شوند. بنابراین، قلدری را نمی‌توان صرفا «شیطنت کودکانه» یا «بازیگوشی بی‌خطر» دانست؛ مسئله‌ای است که می‌تواند آینده تحصیلی و شخصی یک نوجوان را تغییر دهد.

پذیرش تجربه؛ قدم اول بازگشت

برای نوجوانی که سال گذشته قربانی شده، مهم‌ترین قدم این است که تجربه‌اش بی‌اهمیت شمرده نشود و بداند که هیچ تقصیری متوجه او نیست. بسیاری از قربانیان، خودشان را سرزنش می‌کنند؛ «شاید ضعیف بودم»، «شاید نباید واکنش نشان می‌دادم.» اما حقیقت این است که قلدری ریشه در مشکلات فرد آزارگر دارد، نه در «کمبود» قربانی. درک این موضوع به نوجوان کمک می‌کند احساس شرم و خودسرزنشی را کنار بگذارد و با ذهنی سبک‌تر به مدرسه برگردد. این پذیرش، سنگ بنای بازسازی اعتمادبه‌نفس است.

شروع دوباره با روابط تازه

قلدرها معمولا کسانی را هدف می‌گیرند که منزوی‌ترند یا در جمع دوستان حضور پررنگی ندارند. بنابراین، بازگشت به مدرسه فرصتی است برای ساختن روابط تازه. پیوستن به تیم فوتبال مدرسه، حضور در انجمن علمی یا حتی همکاری در یک پروژه گروهی کلاسی، به نوجوان کمک می‌کند در جمعی سالم و حمایتی جای بگیرد. وقتی دوستی‌های واقعی شکل می‌گیرند، هم احساس امنیت بیشتر می‌شود و هم قلدرها متوجه می‌شوند که قربانی سابق دیگر تنها نیست. این تغییر موقعیت اجتماعی، یکی از قوی‌ترین سپرهای دفاعی در برابر آزار دوباره است.

همچنین هیچ‌کس نمی‌تواند انتظار داشته باشد نوجوان به تنهایی بار این تجربه را به دوش بکشد. مدرسه وظیفه دارد محیطی امن فراهم کند. سیاست‌های روشن علیه قلدری، آموزش معلمان برای تشخیص نشانه‌های آزار، و برخورد جدی با موارد گزارش‌شده بخشی از این مسئولیت است.

خانه؛ اولین پناهگاه

اگر مدرسه تجربه تلخی را برای نوجوان رقم زده، خانه باید پناهگاهی امن باقی بماند. نقش والدین در این بین بسیار مهمتر است. شنیدن روایت فرزند بدون قضاوت و بدون نصیحت‌های کلیشه‌ای، نخستین قدم برای بازگرداندن حس امنیت به اوست.

نوجوان نیاز دارد مطمئن شود که در خانه جدی گرفته می‌شود و قرار نیست تجربه‌اش نادیده گرفته شود. والدین می‌توانند با تقویت نقاط قوت فرزندشان چه در درس، چه در هنر و چه در ورزش تصویر مثبتی از «خود» در ذهن او بسازند. در مقابل، بی‌اهمیت جلوه دادن ماجرا یا توصیه به «تحمل کردن» تنها زخم روانی را عمیق‌تر می‌کند و احساس بی‌پناهی را افزایش می‌دهد. خانه‌ای که به محل گفت‌وگو و حمایت تبدیل شده، بهترین سد در برابر اثرات طولانی‌مدت قلدری است.

بازگشت با اضطراب، یا آغاز مسیری تازه؟

طبیعی است که نوجوانی که خاطره تلخی از سال گذشته دارد، روزهای پیش از بازگشت به مدرسه را با اضطراب بگذراند. اما این اضطراب می‌تواند مدیریت شود. آماده‌سازی ذهنی پیش از آغاز سال، مثل تصور موقعیت‌های احتمالی و تمرین واکنش‌های مناسب، به کاهش استرس کمک می‌کند. حتی یک قدم ساده مثل حضور زودتر در مدرسه، دیدن فضای حیاط یا گفت‌وگو با یکی دو دوست، می‌تواند حس آشنایی و امنیت را افزایش دهد.

 در کنار این‌ها، مراقبت از بدن اهمیت زیادی دارد. خواب کافی، تغذیه سالم و ورزش منظم، نه‌تنها جسم را تقویت می‌کند بلکه تاب‌آوری روانی نوجوان را هم بالا می‌برد. این ترکیب از آماده‌سازی ذهنی و مراقبت جسمی، اضطراب بازگشت را به حداقل می‌رساند.

برچسب‌ها

پیام شما به ما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدیدها

پربحث‌ها