خانواده همیشه نقطه اتکا و پناه انسانهاست است، جایی که در آن به آرامش و امنیت میتوان دست پیدا کرد. اما خیلی مهم است که مرز حمایت و کنترلگری در خانواده رعایت شود. در ادامه بررسی کردیم که مرز باریک میان عشق و محبت، کنترل و وابستگی خانوادهها کجاست و چه راهکارهایی برای مدیریت آن وجود دارد.

حمایت سالم یعنی چه؟
نظریه بوئن در روانشناسی خانواده، تأکید میکند که حمایت سالم یعنی کمک به رشد مستقل افراد، بدون تحمیل یا کنترل. پس اگر خانواده خیلی در تصمیمگیریها دخالت کند، ممکن است روی فضای امن مورد نظر اثر بگذارد. طبق پژوهشی در مجله روانشناسی خانواده (۲۰۲۰)، بیش از ۶۰٪ جوانان که تحت کنترل بیشازحد خانوادهشان بودند، در تصمیمهای مهم زندگی دچار اضطراب و تعویق میشوند.

نشانههای خانواده کنترلگر
در خانوادههای کنترلگر معمولاً همه تصمیمها باید با نظر والدین باشد. اگر کسی بخواهد خلاف میل آنها رفتار کند، با جملاتی مثل «ما فقط خیر تو رو میخوایم» یا «ما عمرمون رو پای تو گذاشتیم» مواجه میشود. در این فضا، فرزندان برای هر تصمیمی که کمی با خانواده متفاوت است، احساس گناه میکنند؛ چون نافرمانی از این قواعد، مساوی با بیمحبتی تلقی میشود. اگر مرزهای شخصی فرزندان نادیده گرفته شود، ممکن است باعث میشود نسل جوان احساس ناکارآمدی و عذاب وجدان دائم داشته باشد.

پیامدهای روانی
در این شرایط عزتنفس فرزندان را کاهش میدهد و فرد را بهلحاظ هیجانی به خانواده وابسته میکند. فرزندی که هم خانوادهاش را دوست دارد و هم از دخالتهایی خسته است، دچار یک تعارض درونی مزمن میشود: دوست داشتن و خشم همزمان. تحقیقات نشان میدهد این افراد در بزرگسالی بیشتر درگیر روابط ناسالم عاطفی میشوند، چون هنوز مرزهای شخصی را تجربه نکردهاند.

چه میتوان کرد؟
برای رهایی از این چرخه، اول باید مرزهای روانی را مشخص کرد. نه با جنگ و قطع رابطه، بلکه با گفتوگو و شفافسازی. تمرین استقلال، حتی در سطح مالی کوچک، شروع خوبی است. گفتن جملههایی مثل «من شما رو دوست دارم، ولی این تصمیم شخصی منه» بدون خشونت، میتواند نقطه شروع باشد. اگر فضا خیلی پیچیده است، کمک گرفتن از مشاور خانواده یا کارگاههای آموزشی، روش مؤثرتری خواهد بود.






پیام شما به ما