امیرالمؤمنین علیهالسلام در نامه معروف به مالک اشتر، استاندار تازهمنصوب مصر میفرماید: «هرگز پیشنهاد صلح از طرف دشمن را که رضای خدا در آن است رد مکن؛ که در صلح، آسایش رزمندگان، آرامش تو، و امنیت کشور تأمین میشود. اما زنهار از دشمن پس از صلح، زیرا دشمن، گاهی نزدیک میشود تا غافلگیر کند. پس دوراندیش باش و در اینگونه موارد خوشبینیات را متهم کن.»
در نگاه نخست، این سخن، توصیه به صلحطلبی است. اما اگر اندکی دقیقتر شویم، میبینیم این همان عقلانیت راهبردی است که مرز میان سادهلوحی و دیپلماسی هوشمندانه را تعیین میکند.
حضرت در این نامه، پذیرش صلح را مشروط به رضایت الهی میداند؛ یعنی صلحی که نه منجر به ذلت مسلمانان شود و نه همراه با زیادهخواهی دشمن. صلحی که در آن عدالت برقرار باشد و کیان امت اسلامی محترم بماند.
صلح حدیبیه؛ الگویی از صلح رضایتبخش
برای فهم عمیقتر این نگاه، باید به تجربه پیامبر صلیاللهعلیهوآله در صلح حدیبیه رجوع کرد. صلحی که با وجود ظاهر امتیازدهندهاش، در نهایت به رشد اسلام انجامید. برخی صحابه ناراضی بودند، اما خداوند در قرآن آن را فتح مبین نامید. چرا؟ چون در آن صلح، عزت مسلمانان حفظ شد، میدان تبلیغ فراهم آمد و موازنه قوا به سود اسلام تغییر کرد.
اما همیشه هم صلح، مقدس نیست!
گاهی صلح، نیرنگ دشمن است. نمونهاش را باید در صفین دید؛ هنگامی که سپاه معاویه با فریب قرآن بر نیزهها، خواست جنگ را متوقف کند. گروهی از سپاهیان اسلام فریب خوردند و بر صلح اصرار ورزیدند، اما نتیجه چه شد؟ تقویت جبهه باطل و تضعیف عدالت.
همین تجربه تاریخی کافی است تا بدانیم صلح اگر بدون بصیرت و تحلیل شرایط باشد، میتواند خطرناکتر از جنگ باشد.
صلحِ مفید، دستکم سه فایده دارد
امام در این نامه، فواید صلح را در سه سطح بیان میکند:
- آرامش و آمادگی نیروهای نظامی؛ (َإِنَّ فِی الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِکَ)
رزمندگان در فضای صلح، بازیابی نیرو میکنند و آماده دفاع قویتر میشوند.
- راحتی فکری زمامدار (وَرَاحَةً مِنْ هُمُومِکَ)
فرمانده یا حاکم از دغدغههای جنگ فارغ میشود و میتواند سایر امور کشور را سامان دهد.
- امنیت مردم (وَأَمْناً لِبِلاَدِکَ)
ملت، در سایه صلح، به زندگی عادی، تولید، علم، اقتصاد و پیشرفت اجتماعی میپردازند.
این نگاه امام، در واقع تأکید بر صلح به عنوان ابزار رشد داخلی و بازسازی قدرت است، نه عقبنشینی.
دشمن، حتی پس از صلح، دشمن است!
حضرت در ادامه، مهمترین بخش این تحلیل را بیان میکند:
«پس از صلح، از دشمن بسیار بترس؛ زیرا ممکن است نزدیک شود تا غافلگیرت کند...»
این جمله، جانمایۀ راهبرد بازدارندگی هوشمندانه است. صلح، پایان دشمنی نیست. بلکه آغاز مرحلهای از جنگ پنهان است؛ چون ممکن است دشمن با ابزار فرهنگی، اقتصادی یا حتی مذاکره، به هدفش برسد.
این هشدار را باید با عینک تاریخ معاصر نیز دید؛ وقتی استعمارگران با شعار صلح، به ملتها نفوذ کردند، حکومتهای وابسته ایجاد کردند، منابع را غارت نمودند و ساختار نظامی کشورها را تابع خود کردند. چنانکه علامه مغنیه، در شرح خود بر نهجالبلاغه میگوید: «صلح استعماری، یعنی حکومت مزدور، اقتصاد وابسته و ارتش فرمانبر!»
راه حل: عقلانیت، مراقبت، و مشورت
امیرالمؤمنین علیهالسلام صریح میفرماید که نباید در این مواقع، به خوشبینی بسنده کرد. باید «خوشگمانی را متهم کرد»؛ یعنی نگاه منتقدانه و تحلیلگر داشت و از مشورت اهل درایت بهره گرفت. صلحی که از مسیر تعقل جمعی و مشاوره نخبگان آگاه عبور نکند، امنیتآفرین نیست




پیام شما به ما