هشدارهای مکرر آیات قرآن درباره انباشت ثروت و بیتوجهی به حقوق دیگران، نگاهی بنیادین به عدالت اقتصادی در اسلام را ترسیم میکند. در جهانی که سرمایهداری بیمهار، فاصله طبقاتی را روزبهروز بیشتر میکند، رجوع به این آموزهها میتواند نوری باشد در مسیر بازخوانی مسئولیتهای انسانی در قبال دارایی.
ثروت در قرآن؛ از ابزار توسعه تا عامل فساد
قرآن کریم، بهعنوان منشور جامع هدایت بشر، ثروت را نه مطلقاً مقدس میداند و نه ذاتاً پلید. بلکه ارزشگذاری آن وابسته به نوع نگاه و شیوه بهکارگیری آن در زندگی اجتماعی و فردی انسان است. در این چارچوب، ثروت تنها زمانی ارزشمند تلقی میشود که در بستری از عدالت و رعایت حقوق عمومی، در گردش باشد؛ یعنی بهرهمندی از آن محدود به طبقهای خاص نباشد، بلکه تمامی اقشار جامعه، اعم از غنی و فقیر، بتوانند از منافع آن سود برند.
در سوره حشر آیه ۷، خداوند با صراحت میفرماید: «کَیْ لاَ یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الأَغْنِیَاءِ مِنْکُمْ»؛ یعنی «تا (ثروت) میان توانگران شما دستبهدست نگردد». این تعبیر، تبیین دقیقی از خطر تمرکز ثروت در دستان گروهی محدود است؛ خطری که نهتنها عدالت اقتصادی بلکه انسجام اجتماعی را هم خدشهدار میکند. چون ثروت در جامعه حکم خون در اندامهای بدن را دارد. اگر قلب وظیفه خونرسانی را درست انجام ندهد و خون فقط بین بعضی از اعضای بدن در گردش باشد بقیه اندامها فلج میشوند. ثروت ملی هم اگر فقط بین یک عده خاص دست به دست شود، شریان حیاتی اقتصاد جامعه قطع میشود و دیر یا زود کمر قشر محروم زیر بار تورم و گرانی خواهد شکست.
قرآن با این آیه، به ما میآموزد که اقتصاد سالم، اقتصادی است که در آن همۀ مردم، فارغ از جایگاه اجتماعیشان، سهمی عادلانه از منابع داشته باشند. این همان روح عدالت اقتصادی است که در طرحهایی مانند هدفمندی یارانهها جستوجو کرد که تلاشی برای بازتوزیع عادلانۀ منابع ملی به نفع اقشار کمدرآمد است.
از منظر قرآنی، ثروت نهتنها مذموم نیست، بلکه کسب و مصرف آن، در صورتی که در مسیر اطاعت الهی و با رعایت عدالت اجتماعی صورت گیرد، مورد تشویق قرار گرفته است. چنانکه در سوره قصص، آیه ۷۷ خطاب به قارون آمده است: «وَ ابْتَغِ فِیما آتَاکَ اللَّهُ الدّارَ الآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا»؛ یعنی «در آنچه خدا به تو عطا کرده است، سرای آخرت را بجوی و بهرهات را از دنیا فراموش نکن». این آیه، تجسم توازن بین بهرهمندی دنیوی و مسئولیت معنوی در مصرف ثروت است. استفاده از داراییهای مادی، زمانی مورد تأیید قرآن است که با نیت خیر و در جهت رشد و تعالی فرد و جامعه باشد.
مسئولیت اجتماعی ثروتمندان در قرآن
قرآن کریم در آیات متعددی بر لزوم پرداخت زکات و انفاق تأکید دارد و این موارد را نه صرفاً مستحب، بلکه واجب شرعی و اجتماعی میداند. سوره توبه، آیه ۳۴ بهروشنی میفرماید: «وَ الَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الفِضَّةَ وَ لا یُنفِقُونَها فی سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ ألیم»؛ کسانی که طلا و نقره را گنج میکنند و در راه خدا خرج نمیکنند، بشارت بده به عذابی دردناک! این آیه نشان میدهد که انباشت ثروت بدون پرداخت حقوق الهی و مردمی، نهتنها موجب برکت نمیشود بلکه باعث فساد اقتصادی و نیز عقوبت اخروی خواهد بود.
افزون بر آثار اجتماعی و اقتصادی، انباشت ناعادلانه ثروت آثار روانشناختی و اخلاقی نیز دارد. تجربه تاریخی قارون نمونهای بارز از این آسیب است. ثروتی که او را از خودبیگانه و متکبر ساخت و در نهایت باعث نابودیاش شد. در سوره قصص، آیه ۸۳ آمده است: «تِلْکَ الدَّارُ الآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لاَ یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الأَرْضِ وَ لاَ فَسَادًا». این آیه، پیامی هشداردهنده دارد: کسانی که ثروت را ابزاری برای برتریطلبی و فساد قرار میدهند، از وعدههای الهی محروم خواهند شد.
بهطور خلاصه، قرآن کریم با نگرشی حکیمانه، ثروت را نعمتی مشروط میداند. مشروط به آنکه در گردش باشد، حقوق دیگران در آن رعایت شود، ابزار فخر و برتریطلبی نباشد و در جهت توسعه معنوی و مادی جامعه بهکار رود. ثروت نه هدف غایی، که وسیلهای است برای ساختن دنیایی عادلانه و الهی؛ و در غیر این صورت، همانگونه که قرآن بارها تأکید کرده، به عاملی برای تباهی انسان و جامعه بدل خواهد شد.




پیام شما به ما