سریال «پشت پرده» یکی از آثار تلویزیونی است که از شبکه دو پخش میشود و روایتی دوستانه و خانوادگی از همان سریالهایی است که مخاطب دوست دارد آن را تماشا کند و قطعا با آن ارتباط برقرار خواهد کرد.

از آن خانههای کاهگلی که حیاطاش بوی نا میدهد تا آخرین نفس ریههایت را از عشق، محبت، دوستی و صفا بینیاز میدارد که همه اتاقها صدای خندههایشان تا هقت آسمان نفوذ میکند و جانی تازه به افراد میدهد، انگار بند بند هر آجر صدایت میزند همه چیز ندای امیدواری است این خانهها، خانههایی امنی هستند که هر کسی دوست دارد متعلق به آن باشد سریالهایی که میبینیم اگر از این دست باشد روح را جلا میدهند مثلا همان «قصههای مجید» را بهیاد بیاورید خانه امنی که هر فرزندی دوست داشت در کنار مادربزرگش هر غمی و پلیدی را فراموش کند. سریال «پشت پرده» یکی از آن آثار تلویزیونی است که از شبکه دو پخش میشود و روایتی دوستانه و خانوادگی از همان سریالهایی است که مخاطب دوست دارد آن را تماشا کند و قطعا با آن ارتباط برقرار خواهد کرد.
جذابیتی رو به تصویر
«پشت پرده» داستان خودمانی آداب و رسوم خانوادههای یزدی را نشان میدهد که فرهنگ و هویت غنی آنان یکی از جذابیتهای این سریال خواهد بود فرهنگی ناب که هنوز نسل به نسل ادامه دارد و میتواند برای افرادی که در آن زیستبوم زندگی نمیکنند هم جذاب باشد. حالا چالش اصلی در این سریال و تمرکزش بر روی ازدواج جوانان و بچهدار شدن زوجها است، جریان «پشت پرده» از این قرار است که دو خانواده در ایام نوروز به یزد سفر کردهاند که هر کدام هدف خود را دارند. یکی از این خانوادهها برای انجام عمل آی وی اف و دیگری برای گردش و تفریح، یزد را برای سفر انتخاب میکنند. هر دو خانواده در این سفر با چالشهایی روبهرو میشوند. یکی از خانوادهها نماینده قشر معلمهاست و به واسطه نقش آنها به موضوعاتی از جمله عدالت آموزشی و مسائل معلمان میپردازد و دیگری داستانهای خود را دنبال میکند و در کنار این اتفاقات خرده داستانهایی که به جذابیت قصه اضافه میکند را میبینیم.
شادی و صمیمیت نقطه اشتراک خانوادهها
نکته مثبت و قابل توجه سریال دور هم جمع شدن خانوادهها و در کنار هم قرار گرفتن افراد است که پر جمعیتی و صحبت کردنشان و همهمهای شادیگونه که شکب گرفته جذابیتهای زیادی را به سریال اضافه کرده است. «هاجر سناییراد» یکی از روانشناسان حوزه اجتماعی این نوع سریالها و آثار تلویزیونی را که عموم مردم میتوانند تماشا کنند را به عنوان امیدبخشترین اتفاق فرهنگی و هنری یاد میکند و در گفتوگو با تبیان میگوید، در دورهای یا نیاز مردم نبود یا به حدی در حوزه این آثار غنی بودیم که دغدغه ساخت نداشتیم اما در حال حاضر در دورهای به سر میبریم که نیاز چنین آثاری حس میشود که خانوادهها بر هر شکل و شمایلی آن صمیمیت خانوادگی را در سریالهایی مورد علاقهشان ببینند.
کاش همیشه نوستالژیکها به دادمان برسند
او ادامه میدهد: وقتی مخاطبی این نوع صمیمیت، ثبات خانوادگی، محبتهای کوچک اما عمیق را میبیند سعی میکند که برای خانواده خودش هم این نوع صمیمتها را پیادهسازی و اجرا کند از همین رو این نوع سریالها و نمونههای مشابهاش میتواند برای خانوادهها مفید باشد. این روانشناس درباره اینکه وجود چنین آثاری امیدبخش است میگوید، همانگونه که اشاره داشتید آن خانههای حیاطدار بسیار صمیمیت دارند و روح و روان را جلا میدهد دقیقا همینطور است این خانههای قدیمی که تداعیگر خانههای مادربزرگی و پدربزرگی نسل ما هستند بخشی از نوستالژی ما را تشکیل میدهند که برای همه ما حکم روح زنده و جاودانه بزرگترهایمان را دارد. به گمانم خیلی از ماها دوست داریم حتی اگر کم چنین آثار را تماشا کنیم تا بتوانیم هم گذشته خود را در خاطرههایمان حفظ کنیم و هم بتوانیم پیوندی خوبی میان گذشته و آینده برقرار کنیم تا هم تجربه گذشته برایمان قابل استفاده است و هم درکی درست نسبت به آینده پیش رو داشته باشیم.