گام دوم خودتربیتی مدیریت احساس است که قولش را داده بودیم مفصل به آن بپردازیم

زهرا قربانی
شنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
مدیر احساس خودت باش!

خیلی از ما وقتی در بچگی ازمان پرسدیند میخواهیم چه‌کاره شویم، احتمالا یک بار بین گزینه‌های‌مان از «مدیر» بودن استفاده کردیم. حالا یا مدیر مدرسه، یا مدیر اداره و شرکت. اما همه مدیریت به پشت میز نشستنش نیست. اصلا قبل از مدیرجایی شدن و نشستن روی صندلی‌هایی که به هیچکس وفا نمی کند آدم باید مدیریت احساساتش را دست بگیرد. گام دوم خودتربیتی مدیریت احساس است که قولش را داده بودیم مفصل به آن بپردازیم و دوباره سراغ رفتیم امیرعلی حبیبی گفتار درمانگر و پژوهشگر علوم اعصاب شناختی. احساست را بپذیر! دقت کرده اید نسبت به بروز و اقرار بعضی احساساتمان گارد داریم؟ راحت گریه نمی کنیم چون فکر می کنیم یک نوع ضعف است، حبیبی می گوید: «برای مدیریت احساس باید آن را دقیق بشناسیم. مثلا عشق یا احساس زودگذر را از هم تفکیک کنیم و نسبت به آن پذیرش داشته باشیم. این قدم مهمی برای مدیریت احساسات است. احتمالا بعضی احساسات مثل گریه کردن یا ترس پسران در جامعه و خانواده یک چیزعجیب باشد و شما مجبور باشید جلوی آن را بگیرید. دقت کنید و ببینید دیگر کدام یک از احساسات برایتان غیرقابل پذیرش است و پس از شناخت سعی کنید جلوی بروز آن را نگیرید. حتی با نوشتن هم می‌توانید به خودتان در این مسئله کمک کنید.» به علت بروز پیدا کردن آن دقت کنید! خیلی وقت‌ها بی دلیل دلمان می گیرد یا اصلا علت عصبانیت یا خوشحالی که داریم را متوجه نمی شویم و بی خیال از کنارش رد می‌شویم، حبیبی در این باره توضیح می‌دهد: «قدم بعدی در مدیریت احساسات فهمیدن علت آن است. خوشحالی و عصبانیت وعلت‌یابی آن شاید آسان باشد اما احساسات دیگری مثل شرم، اضطراب و استرس در لایه‌های پنهان‌تری هستند و طبیعتا سخت تر دلیل شان درک می شود. برای این کار می توانید احساساتی که روزانه تجربه می کنید را بنویسید و برای بررسی آن وقت بگذارید. برای این کار جدولی داشته باشید و در مورد آن‌ها فکر و جدول را پر کنید. یادتان باشد ما میتوانیم در لحظه احساسات متعددی داشته باشیم برای مثال وقتی که درس نخواندیم و معلم صدایمان می زند می توانیم شرم، ترس و اضطراب را همزمان تجربه کنیم و یا ناامیدی با ناراحتی میتواند همزمانی داشته باشد.» واکنش درست به احساسات خود را پیدا کنید دختر عصبانی، پسر غمگین و احساسی هردو اصطلاحا تابوهایی هستند که در جامعه پذیرفتنی نیستند. حبیبی می گوید برای همین دخترها وقتی عصبانی می شوند گریه شان می گیرد و نمی توانند آن را بروز بدهند و درباره مسئله حرف بزنند و مردان هم در زمان غم آن را به شکل عصبانیت ابراز می کنند پس واکنش درست به احساس حیاتی است و به این اتفاق خطای شناختی می گویند. بد نیست در زمان بروز احساس کلاه خودتان را قاضی کنید ببینید آیا واکنش‌تان درست و به اندازه بود یا نه؟ شاید بد نباشد حتی از واکنش دیگران استفاده کنید. واکنش دیگران در برابر بروز احساس شما می تواند نشان دهنده این باشد که شما چه چیزی را به نمایش گذاشته‌اید و سپس می توانید آن را با احساسی که تجربه کردید مقایسه کنید.» به اتفاقات فیزیکی که در بدنتان می افتد دقت کنید اگر دستتان یخ می‌زند یا تپش قلب می گیرید، یا دندان‌هایتان را در مواقعی روی هم فشار می‌دهید، همه اینها نشانه‌ای از وجود یک احساس در درونتان است که به فعل تبدیل شده و باید آن ها را از هم تشخیص بدهید. حبیبی می گوید: «حین اضطراب تپش قلب، سردی دست‌ها، لرزش بدن، افت قند خون و ... را تجربه می‌کنیم یا برخی از افراد حین عصبانیت با داغ شدن گوش‌ها  و نبض زدن سر مواجه می‌شوند. وقتی شما بتوانید برای احساسات متفاوت خود واکنش‌های فیزیکی بدنتان را پیدا کنید راحت تر میتوانید آن‌ها را مدیریت کنید و از طرفی میتوانید با مقابله و حل کردن فعالانه آن واکنش ها به بهتر شدن حال خودتان کمک کنید. پیدا کردن این نمودهای فیزیکی میتواند از آسیب زا بودن آن ها جلوگیری کند. مثلا اگر در وقت اضطراب خود را منقبض می کنید و پدر رگ گردنتان در می آید با مدیریت می توانید جلوی آن را بگیرید.   نام گذاری کنید، یاداوری کنید افسردگی توام با بی انگیزگی اما نیمچه امیدواری تعریف سختی است. اصلا بعضی احساسات آنقدر پیچیده اند که نمی شود به اسمی صدایشان کرد. بعضی احساسات به گفته حبیبی از نظر شما و با علم شما اسم ندارند، اما می توانید اسم برایش بگذارید و هنگام بروز آن را به خودتان یادآوری کنید تا هم فهمش کنید هم دوز بروزش دست خودتان باشد.

برچسب‌ها

پربازدیدها

پربحث‌ها