از میان این ۶ نفر، متوکل شخصیتی عجیب بود. قساوت، بیبندباری، شهوترانی و حتی هوش و سیاست او در کنار نفرت و کینهاش از امیرالمومنین علیهالسلام، دوره خلافت او را نه تنها در میان ۶ خلیفه معاصر امام، بلکه در تمام دوران خلافت عباسیان و حتی امویان، به دورهای حساس تبدیل کرده است.
در اوائل زمان امامت حضرت، متوکلعباسی امام را وادار به خروج از مدینه به سامرا کرد تا ایشان را تحت نظر داشته باشد. متوکل شرایط بسیار سختی را برای امام فراهم کرد، چرا که بشدت از بحرانیشدن اوضاع سیاسی حکومتش میترسید. وی به یاران و پایگاههای امام حمله میکرد و شیعیان و محبان اهلبیتعلیهمالسلام را در محاصره اقتصادی قرار داد. او آثار شیعیان را از بین میبرد. ویران شدن قبر مطهر امام حسینعلیهالسلام نیز در همین زمان رخ داد.
خلفای عباسی، امام را محدود کرده و مانع از ارتباط ایشان با شیعیان بودند. پس امام بیشتر از طریق سازمان وکالت که تشکیل شده از جمعی از وکیلان امام بود، با شیعیان ارتباط داشتن که حضرت عبدالعظیم حسنی یکی از این وکلا بود.
نقش امام در خفقان حکومت عباسی
امام با توجه به فشار و مراقبت شدیدی که متوجه خود و یارانش بود، حرکت خود را در دو زمینه آغاز کردند.
اول: آگاه کردن امت پیامبر و نشاندادن موقعیت علمی خود به صورت پاسخدادن به شبههها و با حضور در مناظرات علمی که در دربار عباسی برگزار میشد، از حوزههای مختلف اندیشه اسلامی پاسداری کردن تا از انحراف مصون بماند.
دوم: پشتیبانی از پایگاههای مردمی، و برطرف کردن نیازهاشون و آموزش علمی و تقویت ایمانشان.
دوره درخشان
از درخشانترین دوران زندگی امام هادیعلیهالسلام، مبارزه سخت و قاطع ایشان با غُلات بود. مبارزه امام با آنها، از چنان اهمیتی برخوردار است که میتوان آن را در ردیف مبارزه امیرالمومنینعلیهالسلام با خوارج ارزیابی کرد.
در دوران امامت آن بزرگوار، با اینکه شیعه در شدت عمل خلفا قرار داشت، ولی روز بهروز وسعت پیدا کرد و قویتر شد. در این دوره شبکههای شیعه در قم، خراسان، ری، مدینه، یمن و در مناطق دوردست دنیا، رواج داده شد و روز به روز تعداد شیعیان بیشتر میشد.
امام هادیعلیهالسّلام۴۲ سال عمر کردن که ۲۰ سالش را در سامرا بودن؛ آنجا مزرعه داشتن و در آن شهر کار میکردن و در نهایت توسط معتز، خلیفه عباسی بهشهادت رسیدند



