صحنههای جنسی یکی از ابزارهای مهم تبلیغات در هر عرصهای است. تبلیغ اتومبیل، مسابقات ورزشی و حتی سریالها و فیلمهای سینمایی هم از همین ابزار جنسی برای جذب مخاطب استفاده میکنند. اول نگاهی میاندازیم به تاریخچه کاربرد محتوای اروتیک واینکه آیا واقعا این ابزار در همه تبلیغات جواب میدهد؟ این محتوای اروتیک حد و مرزی دارد؟ جایگاه کودکان اینجا کجاست؟ مضامین جنسی هم میتوانند به صورت مستقیم مثل سایتهای پورن یا در سطح خفیفتری با برهنگی در تبلیغات، منتشر شوند، هم به صورت غیرمستقیم به صورت پیامهای ناخودآگاه بهویژه در آثار مربوط به کودکان.
تبلیغات با چاشنی اروتیک
استفاده از برهنگی برای تبلیغات، به دنبال انقلابهای جنسی قرن ۱۹ رخ داد و خیلی زود همهگیر شد. یکی از اولین تبلیغات برای استفاده از جاذبه جنسی به عنوان یک تکنیک بازاریابی توسط شرکتی به نام Pearl Tobacco استفاده شد. در سال ۱۸۷۱، این برند از بالاتنه برهنه یک زن در بستهبندی خود استفاده کرد. این تصاویر خیلی سر و صدا ایجاد کرد و شرکتهای دیگر هم شروع به استقبال از تصاویر جنسی کردند.
در جوامع لیبرال و سرمایهداری، اولویت با پول و سرمایه است؛ پس هر چیزی در سایه این سرمایه قرار میگیرد و درواقع فدای آن میشود. حتی اخلاق و سلامت روان جامعه هم قربانی میشود. اینکه چرا در تبلیغات از ابزار جذابیت جنسی استفاده میشود، دقیقا به همین دلیل است؛ برای اینکه غریزه و نیازهای غریزی و بهویژه نیاز جنسی در بیشتر مواقع جواب میدهد و مخاطب را جذب میکند. حالا چرا روی غریزه جنسی دست گذاشتهاند و مثلا چرا غریزه نیاز به غذا نه؟
چرا جذابیت جنسی؟
بله برهنگی و صحنههای جنسی، مخاطب جذب میکند؛ اما چرا جاذبه جنسی انقدر پرکشش است. دکتر سرگلزایی، روانپزشک به این سوال پاسخ داده: «یک ماجرایی غریزه جنسی را
از غریزه غذا خوردن جدا میکند و آن این است که جز در مواقعی که غذا خیلی کم است، مردم بر سر غذا، تنازع بقای چندانی ندارند. رتبهبندی اجتماعی و نقش سازمان قدرت و آیینهای ناشی از سازمان قدرت در غذا خوردن تاثیر کمتری دارد؛ اما غریزه جنسی از جمله غرایزی است که بهطور طبیعی رقابت بر سر جفت وجود دارد و تنازع بقای ژنهای خودخواه که هر کدام میخواهند خود را تداوم دهند، همیشه در این غریزه جنسی نقش ایفا میکند؛ بنابراین هر فردی بدون اینکه آگاه باشد، مدام در حال ارزیابی جفتهای بالقوه خود و رقابت با رقبای جنسی مختلف است. این رقابت جنسی در مردان و زنان و سنین مختلف با هم تفاوت دارد. سمتدهی غرایز جنسی به حدی مهم است که آیینهای جفتیابی و جفتگیری، آیینهای بسیار قدرتمندی هستند و مذاهب و فرهنگهای مختلف به شدت درباره آن حکم دادهاند.
برهنگی و محتوای جنسی، راحتترین و کوتاهترین راه
تام ریچرت، رئیس سابق دپارتمان تبلیغات و روابط عمومی UGA بیان میکند: «تبلیغکنندگان از ترفندهای جنسی استفاده میکنند زیرا میتواند بسیار مؤثر باشد. تبلیغات جنسی باعث فروش میشود زیرا جلب توجه میکند. مردم به سختی متوجه اطلاعات مربوط به این نوع تبلیغات میشوند، بنابراین تبلیغات با محتوای جنسی مورد توجه قرار میگیرند.» صاحبان صنایع و سرمایهدارها به دنبال سریعترین راه برای جذب مشتری هستند و این امر از راه اطلاعات به دست نمیآید. مشتری به محرک آنی احتیاج دارد؛ پس حتی اگر تبلیغات همراه با اطلاعات باشد، معمولا قلاب اول را همین «برهنگی» میاندازد. حتی در کشور خودمان گاه با تبلیغاتی مثل تبلیغات بستنی مواجه شدهایم که با استفاده از زن و المان جنسی به تبلیغات پرداختهاند و متاسفانه گاهی روابط عمومی برندها میدانند که این روشها جنجال به پا میکند و حتی توجه منفی هم ممکن است جذب کند؛ اما در تبلیغات، بدنامی بهتر از گمنامی است!
وقتی تعداد سایتهای پورن آمریکا از جمعیتش بیشتر است!
علاوه بر روشهای غیرمستقیم جنسی، خود صنعت پورنوگرافی مستقلا هم کار میکند و حتی یکی از صنعتهای پردرآمد جهان است. تا قبل از سال ۲۰۱۸، ۶۰۰ میلیون سایت پورن در جهان وجود داشت که سهم آمریکا ۴۵۰ میلیون سایت بود که حدودا ۶۰ درصد کل آمار است. بعد از آمریکا، هلند در رده بعدی قرار دارد. یعنی تعداد سایتهای پورنوگرافی آمریکایی از جمعیت کل آمریکا هم بیشتر است. حالا چه کسانی مخاطب این سایتها هستند؟ در نهایت ناباوری بیش از ۵۰ درصد مخاطبان این سایتهای پورنوگرافی، زیر ۱۷ سال دارند. در هر دقیقه ۱۲ ویدئوی مستهجن آپلود می شود، در هر دقیقه بیش از ۵۷ هزار جستجو درباره پورن انجام میشود و در هر دقیقه بیش از ۲۰۰هزار ویدئوی مستهجن دیده می شود! درست است که پورنوگرافی کودکان و درواقع سواستفاده جنسی از کودکان تحت هر عنوانی در بیشتر کشورهای جهان ممنوع است و پیگیریهای قضایی به دنبال دارد؛ اما پیامهای زیرآستانهای یا محرکهای زیرآستانهای در آثار مربوط به کودکان مثل انیمیشن زیاد استفاده شده است.
پیامهای زیر آستانهای یا پورنوگرافی مخفی
زمانی که والت دیزنی در اوج قدرت قرار داشت، دنیای تولیدات تلویزیونی و محصولات سرگرمی و به خصوص تبلیغات رسانه ای در معرض تحقیقات بحث انگیزی در روانشناسی قرار گرفته بود که تلاش می کردند مفهوم ذهن «ناخودآگاه» که به تازگی در روان کاوی شده بود را در قالب آزمایش های تجربی بررسی کنند. در این سالها در عمده تحقیقات روان کاوی و روان شناسی از روشی موسوم به «پردازش زیرآستانهای» در آزمایشگاه ها برای این تحقیقات استفاده میشد.
در روش «زیرآستانهای»، محرک های حسی به شکلی به فرد ارائه می شدند که شدت آنها از آستانه لازم برای اینکه فرد آنها را هوشیارانه ادراک کند، پایینتر بود. روشهای گوناگونی برای این کار وجود داشت؛ اما به عنوان مثال در برخی از این آزمایشها، تصویری به طور سریع به فرد ارائه میشد که در لابهلای تصاویر و منظرههای آشکار دیگر چنان پنهان شده بود که فرد فقط با دقت و تمرکز میتوانست آنها را تشخیص دهد؛ درواقع تصویر مورد نظر به گونهای ارائه میشد که فرد آن را در خودآگاه ادراک نمی کرد؛ اما در ناخودآگاه ذهنش نقش میبست.
دیزنی و پیامهای جنسی غیرمستقیم
مستندات فراوانی از تولیدات والت دیزنی به دست آمده است که نشان میدهد تولیدات سرگرمی این شرکت به شدت تحت تأثیر همین فضا قرار داشته اند. در سال ۱۹۹۵ یکی از بزرگترین گروه های فعال در زمینه حمایت از حقوق انسانها به نام «اتحادیه زندگی آمریکا» مستنداتی رو کرد که نشان می دادند بسیاری از انیمشین هایی که این شرکت برای کودکان ساخته، از جمله رهاکنندگان، پری کوچک و شیرشاه حاوی پیامهای زیر آستانهای جنسی بوده است.
مثلا در انیمیشن «شیرشاه»، در یکی از صحنه های این فیلم، «سیمبا» قهرمان این فیلم وقتی به پایین پرتاب میشود، ابری از گرد و خاک بلند میشود. وقتی این گرد و خاکها در حال ناپدید شدن هستند، در کسری از ثانیه لغت SEX پدیدار میشود. این قضیه خیلی در بین والدین سروصدا کرد و باعث اعتراض آنها شد. در صحنه دیگری هم هنگامی که سیمبا با پدرش در حال صحبت کردن است ستاره های آسمان نشان داده میشود که به گونهای به یکدیگر متصل میشوند که تصویر یکی از اندامهای بدن را میسازند. البته که دیزنی هیچ وقت مسئولیت آن را گردن نگرفت و بهصورت رسمی بیانیهای صادر کرد و تمام این گمانهزنیها را شایعهپراکنی خواند.



