با وجود گذشت چند روز از خبر تشکیل ائتلاف نظامی آمریکا در دریای سرخ که به منظور مقابله با حملات انصارالله یمن تشکیل شد، اقدامات این عضو محور مقاومت همچنان ادامه دارد  و ظاهرا اوضاع به کام آمریکا نیست. در روز گذشته رسانه‌های رژیم صهیونیستی از عقب‌نشینی سه کشور فرانسه، اسپانیا و ایتالیا از این ائتلاف خبر دادند وهمچنین گفتند کشورهایی مانند هلند، نروژ و دانمارک به کاخ سفید اعلام کردند که از اعزام ناوهای جنگی خود به منطقه دریای سرخ منصرف شده‌اند و فقط به اعزام تعدادی از نظامیان نیروهای دریایی به بحرین اکتفا خواهند کرد.

برزویه صدری
چهارشنبه ۶ دی ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۰
 باخت زودهنگام ائتلاف آمریکایی!

تحلیل‌گران سیاسی بررسی‌های مختلفی در مورد میزان کارآیی این ائتلاف ارائه داده‌اند. یکی از این افراد زوران کوزوواک است که نزدیک به ۴ دهه به صورت تخصصی در مسائل ژئوپلیتیکی، امنیتی و درگیری‌های اروپا، خاورمیانه، شمال آفریقا و آسیای مرکزی فعالیت می‌کند و در گزارش جدید خود که در وبگاه الجزیره منتشر شده به بررسی کارآمدی این ائتلاف پرداخته است که ترجمه این گزارش را در متن زیر می‌خوانیم: به نظر می‌رسد نیروی دریایی چند ملیتی تحت فرماندهی ایالات متحده که قرار بود از اقدامات انصارالله یمن علیه منافع رژیم صهیونیستی دفاع کند به طور قابل توجهی ضعیف شده است. در واقع این ائتلاف پیش از شروع موثر اقدام خود تقریبا مُرده‌ است. در شرایطی که یک هفته از اعلام  Operation Prosperity Guardian یا «عملیات نگهبان رفاه» نگذشته است؛ فرانسه، ایتالیا و اسپانیا تقریبا به صورت کامل از این ائتلاف خارج شده‌اند. می‌توان گفت که تشکیل این ائتلاف بعد از اینکه حملات انصارالله به سمت کانال سوئز سوق پیدا کرد و امنیت مسیرهای دریایی بین‌المللی را به خطر انداخت تحمیل شد وگرنه تا قبل از آن حتی زمانی که آمریکا در ماه نوامبر چند موشک یمن را ساقط کرد چنین نیازی احساس نمی‌شد. اما با توجه به اینکه آمریکا نیروهای زیادی در منطقه دارد، چرا باید از کشورهای دیگر تقاضای تشکیل ائتلاف کند؟ مورد اول این است که حتی با وجود چنین نیروی عظیمی، ایالات متحده نمی‌تواند کشتی‌های زیادی را برای انجام این کار تخصیص دهد. مورد دوم؛ از نظر سیاسی آمریکا نمی‌خواهد تنها به یمن حمله کند، چرا که این حمله در منطقه غرب آسیا به عنوانی اقدام نظامی مستقیم برای کمک به اسرائیل تعبیر می‌شود. در طول سالیان مختلف و همین امروز تمام معضلات سیاسی و نظامی ایالات متحده در این منطقه به شرایط ژئوپلیتیکی تنگه مهم و استراتژیک باب المندب وابسته است. گذرگاهی که در باریک‌ترین نقطه خود تنها ۲۹ کیلومتر(۱۶ مایل دریایی) عرض دارد. رویکرد آمریکا هم در این منطقه همیشه حضور پر رنگ کشتی‌های جنگی بوده است. در این منطقه دریایی بیش از ۳۵ کشتی از ۱۲ کشور حضور دارند که هیچ یک از آن‌ها با دریای سرخ هم مرز نیستند و می‌توانند در کمتر از ۲۴ ساعت خود را به تنگه باب المندب برسانند. بسیاری از این کشتی‌ها پیش از ۷ اکتبر در منطقه بودند. بخش‌های شمال غربی اقیانوس هند که به خلیج عدن و باب المندب منتهی می‌شود، احتمالاً بدنام‌ترین حوزه آبی در قرن بیست و یکم است چرا که هیچ‌گاه از حضور دزدان دریایی سومالی در امان نیست. در این شرایط بود که شرکت‌های بین‌المللی کشتیرانی از جامعه جهانی برای ایمن نگه‌داشتن خطوط کشتیرانی در منطقه‌ای که هر ماه ۲۰۰ کشتی از آن عبور می‌کند درخواست کمک کردند و اینگونه بود که در سال ۱۹۹۰ گروه ضربتی (CFT ۱۵۰) تشکیل شد. در این گروه  بیش از ۳۰ کشور عمدتاً غربی و همچنین عربستان سعودی، پاکستان، تایلند، سنگاپور و ترکیه، شرکت کردند و معمولاً حداقل چهار کشتی جنگی را برای عملیات علیه دزدان دریایی در این حوزه نگه داشتند. در سال ۲۰۲۲، یک نیروی جدید به نام (CFT ۱۵۳) جایگزین گروه قبل شد و با شروع جنگ غزه همین گروه بود که ناوشکن‌های آمریکایی یواس‌اس کارنی، یواس‌اس میسون، ناوشکن ژاپنی جی‌دی‌اس آکبونو و ناوشکن کره‌ای راکس یانگ من چان را به محل درگیری اعزام کرد. این کشتی‌ها پیش از رسیدن نیروهای قدرتمندتر بلافاصله به سمت دریای سرخ حرکت کردند و در چندین نوبت ‌موشک‌ها و پهپادهای حوثی‌ها را رهگیری کردند. نیروی دریایی ایالات متحده به سرعت دو گروه ناو هواپیمابر را - که شامل رزمناوها و ناوشکن‌های ضد هوایی و ضد زیردریایی، ناوهای هلیکوپتربر، کشتی‌های تهاجمی و سایر تجهیزات تهاجمی و دفاعی می‌شوند  را در منطقه مستقر کرد. تقریباً مسلم است که کاخ سفید برنامه عمل مشخصی برای دخالت در درگیری غزه نداشته است، اما تصمیم برای استقرار نیروی دریایی و هوایی در منطقه که قادر به مقابله با همه دشمنان بالقوه باشد، از نظر نظامی اقدامی محتاطانه بود. در همین حال اقدامات دیپلماسی کاخ سفید آغاز شد. آمریکا و ایران بیانیه‌های غیرمستقیم رد و بدل کردند و به یکدیگر اطمینان دادند که به دنبال رویارویی نیستند. ایران اعلام کرد که از حملات حماس در ۷ اکتبر به اسرائیل مطلع نبوده و ایالات متحده هم موفق به متهم کردن ایران نشد. در مقابل، تهران حزب الله لبنان را وادار کرد تا از یک حمله تمام عیار خودداری کند. به نظر می‌رسید تنش زدایی موثر بوده است. اما پس از آن، حوثی‌ها، که تقریباً مانند حزب‌الله به عنوان نماینده ایران در نظر گرفته می‌شوند، تصمیم گرفتند به اهداف اسرائیلی در دریای سرخ حمله کنند و از رژیم صهیونیستی خواستند به جنگ خود با غزه پایان دهد. آن‌ها موشک‌های دوربرد را به سمت اسرائیل و موشک‌های دریایی را به سمت ناوشکن‌های نیروی دریایی آمریکا که وارد دریای سرخ شده بودند پرتاب کردند. هر دو عملیات با شکست مواجه شد و همه موشک‌ها و پهپادها در چندین نوبت رهگیری و سرنگون شدند. نیروی دریایی ایالات متحده متقاعد شده بود که دو ناوشکن آن می‌توانند وضعیت را کنترل کنند و احتمالاً توسط چند ناوشکن دیگر تقویت می‌شوند. در همین شرایط خوش خیالی آمریکا بود که حملات انصارالله علیه‌ تانکرها و کشتی‌های کانتینری در دریای سرخ به صورت روزانه آغاز شد. بسیاری از بزرگترین شرکت‌های کشتیرانی جهان با عبور از کانال سوئز به مسیر طولانی‌تر و گران‌تر در اطراف آفریقا تغییر مسیر داده‌اند. شرکت‌های حمل و نقل تجاری اکنون به ازای هر کانتینری که در مسیر طولانی تر حرکت می‌کند، ۷۰۰ دلار هزینه اضافه در نظر گرفته‌اند. فقط با احتساب کالاهای تولید شده آسیایی که عازم اروپا هستند، می‌توان گفت این تغییر مسیر به طور ماهانه ۲ میلیارد دلار هزینه اضافی در پی دارد. افزایش قیمتی که در نهایت به مشتریان نهایی منتقل و منجر به تورم می‌شود. علاوه بر این، سفر طولانی تر به زودی باعث تاخیر در توزیع، کمبود و اخلال عمومی در چرخه اقتصادی کشورها خواهد شد. در این شرایط بازارها خواستار اقدام بودند و ایالات متحده خوش بینانه معتقد بود که می‌تواند با حداکثر ۲۰ کشور شرکت کننده را برای اجرای عملیات نگهبان رفاه جمع کند. اما این امید در عرض چند روز از بین رفت. پنتاگون بر این باور بود که چین، کشوری که منافع عمده ای در باز نگه داشتن خطوط دریایی که صادراتش به اروپا را دارند، به آن‌ها ملحق خواهد شد، به ویژه که در حال حاضر یک نیروی عملیاتی خود پشتیبانی متشکل از یک ناوشکن و یک ناوچه در غرب اقیانوس هند دارد. اما پکن در پاسخ گفت که هیچ علاقه ای به پیوستن به این عملیات ندارد. همچنین کشورهایی مانند عربستان و مصر که بزرگترین نیروی دریایی را بین کشورهای عرب حاشیه سواحل دریای سرخ دارند از حضور در این ائتلاف امتناع کردند. این دو کشور صراحتا گفتند که در شرایط فعلی نمی‌خواهند با یک کشور عربی درگیر شوند. می‌توان گفت که آمریکا انتظار این حد از ناکامی را نداشت. در همین حال، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا اعلام کرده‌اند که به مأموریتی تحت فرماندهی ایالات متحده نمی‌پیوندند - تنها در صورتی که یک نیروی اتحادیه اروپا یا ناتو باشد. این امر باعث می‌شود که ایالات متحده با بریتانیا، نروژ، هلند، یونان، کانادا و استرالیا به عنوان کشورهایی که فعلا به طور رسمی با این عملیات همراه هستند، باقی بماند. اکثر کشورهای یاد شده در حال حاضر کشتی‌هایی در اقیانوس هند یا در شرق مدیترانه دارند و می‌توانند ظرف چند روز به دریای سرخ برسند و در کنار آمریکا برای اجرای این عملیات به ایفای نقش بپردازند. اولین واکنش تفنگداران دریایی تجاری این ائتلاف روز یکشنبه و در زمانی رخ داد که شرکت کشتیرانی دانمارکی مرسک اعلام کرد که کشتی‌هایش با اسکورت OPG از دریای سرخ عبور خواهند کرد. اگر OPG بتواند عبور ایمن را فراهم کند، حمایت خود را افزایش می‌دهد و می‌تواند شرکت های کانتینری مانند MSC و CGN، غول نفتی BP و دیگران را برای بازگشت به کوتاه ترین مسیر تحت تاثیر قرار دهد. اما مرسک تصریح کرد که بسته به اینکه شرایط ایمنی چگونه تکامل می‌یابد، می‌تواند به مسیر طولانی‌تر اطراف آفریقا بازگردد. صرف نظر از تعداد کشورهای شرکت کننده، عملیات نگهبان رفاه صرفاً یک اقدام ساده برای اسکورت کشتی ها از طریق دریای سرخ جنوبی نخواهد بود. در چند روز گذشته نشانه‌های نگران‌کننده‌ای از تشدید بالقوه بزرگ وجود داشته است که می‌تواند به راحتی جبهه دیگری را با حضور بازیگران اصلی منطقه باز کند. (این گزارش صرفا بازتاب تفسیر یک تحلیل‌گر از شرایط کنونی ائتلاف آمریکایی و دریای سرخ بوده و به منزله تائید آن نیست.) 

برچسب‌ها

پربازدیدها

پربحث‌ها