تمرکز دنیای مدرن روی راحتی انسان کوته‌بینانه و پرخطر است، در مقاله‌ای در وب‌سایت «روانشناسی امروز» منتشر شده، اپیدمی تنهایی را از منظر رسیدن به راحتی بیشتر با تکنولوژی و فناوری بیشتر مورد بررسی قرار داده است.

سعیده بقایی
دوشنبه ۶ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۰
گیر افتادن در اپیدمی تنهایی!
زندگی مدرن شاید بیشتر از هر چیز دیگری بر یک اصل می‌چرخد: فرهنگ راحتی. از زمان انقلاب صنعتی، جامعه به‌طور تصاعدی بر قدرت بهره‌وری تمرکز کرده است. ما از فناوری بهره می‌بریم تا هرچیزی را بزرگ‌تر، بهتر، سریع‌تر، قوی‌تر و راحت‌تر کنیم تا شاخص کیفیت زندگی‌مان را رشد دهیم. با این حال، با وجود تمام این پیشرفت‌ها نمی‌توانیم ادعا کنیم همواره تمدن شادتر و سالم‌تری نصیبمان شده است. همیشه پیامدهای ناخواسته یا چشم‌پوشی‌شده در ارتباط با تبدیل کارها به همدیگر وجود دارد و از طرفی اهداف و انگیزه‌های نگران‌کننده برای راحتی‌های کوتاه‌مدت دیده می‌شود. دهه اخیر به‌شکل غم‌انگیزی ما را به این آگاهی رسانده است که فشار بی‌قید و بندمان برای راحتی، در حال رسیدن به نقطه شکست است. از تغییرات آب‌وهوایی و طوفان‌ها و آتش‌سوزی جنگل‌ها گرفته تا افزایش نرخ ابتلا به سرطان در جوانان. اقتصاد و نیز تشنگی ما برای مجهزشدن به نوآوری،  تلاش می‌کند با استفاده از فناوری این خطرات را کم‌رنگ کند. ما به‌سرعت واکسن‌های کوید-19 را ساختیم، از انرژی‌های پایدار و خودروهای الکترونیکی حمایت می‌کنیم تا بر خطراتی که آسودگی ما را نشانه گرفته‌اند، غلبه کنیم؛ اما داستان باز هم مثل همان بازی مار روی گوشی‌های قدیمی است: مار بزرگ‌ و بزرگ‌تر می‌شد و در نهایت به جایی می‌رسید که سرعت و اندازه او از حرکت ما جلو می‌زد و در نهایت دُم خود را گاز می‌گرفت. سودجویی و کسب ثروت به جای منفعت عمومی با ظهور سرمایه‌داری الیگارشی، برنامه‌ها و دولت‌هایی که قرار است به دنبال منافع عمومی باشند، به‌جای آنکه افق دیدشان خیر بزرگ‌ و نگاه به آینده باشد، روزبه‌روز تحت تأثیر تضاد منافع و راه‌هایی برای به حداکثر رساندن سودجویی، سود کوتاه‌مدت و ثروت شده‌اند. با این حال، این تضاد منافع تا حد زیادی تحت رادار و بدون مخالفت است. احتمالاً یکی از دلایل این است که باوجود افزایش نابرابری اقتصادی، فناوری توانسته است جنبه‌هایی از زندگی راحت را با موفقیت گره بزند و در عموم مردمان جا بیندازد. به این شکل بیشترِ مردم را در خود راضی نگه می‌دارد: عطش مردم برای راحتی با موفقیت هدف قرار گرفته و تغذیه شده است. بسیاری از مردم جهان حتی با حداقل درآمد، به تلفن‌های همراه و رسانه‌های اجتماعی سرگرم‌کننده اینترنتی، بازی‌های ویدئویی و تلویزیون‌های صفحه تخت دسترسی دارند. اکنون فیلم، سفارش غذاهای سریع و خوشمزه، مواد غذایی و... لذت‌های آسان و هیجان‌های دم‌دستی است که تقریباً همه می‌توانند از آن‌ها استفاده کنند. اما اعتراض‌ها و انقلاب‌ها زمانی اتفاق می‌افتد که ما واقعاً احساس کنیم چیزی در تار و پودمان آسیب دیده است؛ وگرنه جنبش‌های کوتاه‌مدت مجازی و اخبارمحور چیزی را عوض نمی‌کند. به‌علاوه در سطوحی از زندگی، ما همچنان از فرهنگ دسترسی آسان و رضایت فوری خود آرام و راضی هستیم. آسوده‌تریم خیال کنیم خطرات فزاینده با ما کاری ندارد؛ حتی اگر آن حباب راحتی به‌طور فزاینده‌ای از بین برود. ما فرض می‌کنیم گلوله‌های یک تیراندازی دسته‌جمعی به ما اصابت نمی‌کند، قرارگرفتن مکرر در معرض مواد شیمیایی سمی باعث سرطان نمی‌شود و طوفان‌ها یا امواج گرما باعث انواع بیماری‌ها نمی‌شوند. حرف انسان امروز این است: خانه‌ها و خانواده‌های ما را ویران نکنید؛ زیرا ما هنوز در لانه کوچک امن خود هستیم. خانه‌ای که با وسایلمان احاطه شده است. ما همیشه خوب خواهیم بود؛ زیرا همین جا، همین الان، هنوز احساس خوبی داریم. ما خوب نیستیم! ولی ما خوب نیستیم! جدای از این خطرات در مقیاس بزرگ‌تر، به نظر می‌رسد شکل‌های قدیمی‌تر جامعه‌سازی و اجتماعی‌شدن در حال فروپاشی است. از طرفی ناراحتی و فشارهای فردی برای همگامی با افزایش هزینه‌های زندگی و تقاضای بهره‌وری به‌طور بالقوه با افزایش نرخ‌های خودکشی مرتبط است. تمرکز مداوم بر لذت اینجا و اکنون، پوچی و ناامیدی عمیقی را برای افراد رقم زده است و می‌توان گفت: در حال حاضر با اپیدمی تنهایی مواجه هستیم. بسیاری از کارهایی که اکنون انجام می‌دهیم، بر شتاب‌زدگی و سطحی‌بودن ما تمرکز دارد؛ نه اینکه واقعاً چگونه می‌توانیم به افراد کمک کنیم و به آن‌ها آرامش دهیم. اکنون انگیزه‌دادن به این نوع کار معنادار و انسان‌دوستانه به مردم بسیار دشوار است: چه کسی واقعاً وقت یا پول دارد تا فقط برای دیگران داوطلب شود؟ هیچ پاسخ سرراستی وجود ندارد؛ اما می‌توانیم سعی کنیم با برخی اصول ساده شروع کنیم. ما می‌توانیم از آن دسته ارزش‌ها و مکانیسم‌های حمایت اجتماعی شناخته‌شده‌ دفاع کنیم که به همه مردم کمک می‌کند؛ مثل دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی، آموزش، برابری اجتماعی و عدالت، شفقت، حمایت از کسانی که نیاز به کمک دارند، هوای پاک و آب و موارد دیگر. ما باید دریابیم چطور از تفرقه‌افکنی پیام‌رسان‌های اجتماعی فراتر برویم و به اهدافی متعهد شویم که می‌دانیم انسان‌گرا هستند و به همه ما به عنوان یک جامعه کمک می‌کنند. روان‌شناسی راحتی ما را به آرامش رسانده است؛ اما اکنون پشت فرمان خوابمان برده است و صخره‌ای پیش روی ماست. باید بیدار شویم و خودمان را نجات دهیم.

برچسب‌ها

پربازدیدها

پربحث‌ها