پدر:حالا که رفوزه شدی به کسی نگو تا آبرویت نرود پسر:چشم پدر، به همه سفارش کردم تا به کسی نگویند

شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۰:۰۰
یه کم بخندیم
یه کم بخندیم رفوزه پدر:حالا که رفوزه شدی به کسی نگو تا آبرویت نرود! پسر:چشم پدر، به همه سفارش کردم تا به کسی نگویند... حمام خبرنگار:چرا قبل از هر بازی به حمام می روی؟ فوتبالیست:برای اینکه گلهای تمیز بزنم!!! دیکته معلم:بنویس صابون شاگرد روی تخته نوشت:سابون معلم:ببین عزیزم صابون با «ص» است نه با «س» شاگرد:خانم نگران نباشید؛ این هم کف می کند گریه اولی:چرا گریه می کنی؟ دومی:چون اگر یک دقیقه زودتر رسیده بودم از اتوبوس جا نمی ماندم اولی:ولی طوری گریه می کنی که انگار اتوبوس 2 ساعت پیش رفته بود!!!!!!! دندان معلم:آخرین دندانی که در می آید چه دندانی است؟ شاگرد:دندان مصنوعی! بخش کودک و نوجوان تبیان منبع:سایت کودکان مطالب مرتبط: خنده بازار لطیفه های عمو خندون بگو و بخند لطیفه های بامزه خنده های پر سر و صدا لطیفه های کوچولو

برچسب‌ها

پربازدیدها

پربحث‌ها