ما معمولا زندگی را به سفری تشبیه می‌کنیم که مقصدی روشن دارد؛ شادی، موفقیت، آرامش یا معنا. اما کمتر کسی به این فکر می‌کند که زندگی بیشتر از یک مسیر جاده‌ای شبیه یک پرواز است.

نگین روزبهانی
دوشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۲
انسان و وسوسه‌ نقشه‌ کامل داشتن!

ما معمولا زندگی را به سفری تشبیه می‌کنیم که مقصدی روشن دارد؛ شادی، موفقیت، آرامش یا معنا. اما کمتر کسی به این فکر می‌کند که مسیر این سفر هرگز مستقیم نیست. رولف دوبلی، نویسنده‌ کتاب هنر خوب زندگی کردن، معتقد است استعاره‌ دقیق‌تر زندگی نه «سفر جاده‌ای» بلکه «پرواز» است. پروازی که از لحظه‌ برخاستن تا زمان فرود، در معرض انحراف‌های بی‌پایان است؛ باد، جریان هوا، خطای محاسبه، تغییر مسیر. بااین‌حال هواپیما سقوط نمی‌کند، زیرا خلبان و رایانه‌هایش لحظه‌به‌لحظه مسیر را اصلاح می‌کنند.

به باور او، همین اصل بر زندگی انسان نیز حاکم است. زندگی خوب حاصل «برنامه‌ای کامل» نیست، بلکه محصول اصلاح‌های ظریف و پیوسته است.

وسوسه‌ یک برنامه بی‌نقص

از کودکی با این باور بزرگ می‌شویم که آینده را می‌توان طراحی کرد؛ کافی است برنامه‌ریزی کنیم و تحت هر شرایطی به آن پایبند بمانیم. اما جهان واقعی پر از متغیرهایی است که در کنترل ما نیستند. هیچ برنامه‌ای، هرقدر هم دقیق، نمی‌تواند این بی‌نظمی را مهار کند.
دوبلی می‌گوید زندگی خوب، نه حاصل نقشه‌ کامل، بلکه نتیجه‌ اصلاح‌های مداوم است. او معتقد است انسان‌های موفق، بیشتر از دیگران اشتباه می‌کنند؛ تنها فرقشان در این است که اشتباه را زود تشخیص می‌دهند و بی‌درنگ مسیر را اصلاح می‌کنند.

در مقابل، کمال‌گراها تا وقتی همه‌چیز بی‌عیب نباشد، شروع نمی‌کنند و همین ترس، بزرگ‌ترین مانع حرکتشان می‌شود. آن‌ها زندگی را به اتاقی تبدیل می‌کنند که در خروج ندارد.

جهان به طرح ما وفادار نیست

روان‌شناسان از پدیده‌ای به نام «خطای برنامه‌ریزی» حرف می‌زنند؛ ما معمولا زمان، هزینه یا سختی کارها را دست‌کم می‌گیریم. فکر می‌کنیم کنترل اوضاع در دست ماست، اما واقعیت هر روز شگفتی تازه‌ای برایمان دارد.
در چنین جهانی، انعطاف مهم‌تر از دقت است. دوبلی پیشنهاد می‌کند به‌جای برنامه‌های سفت‌وسخت، سیستمی بسازیم که بتواند خودش را اصلاح کند. مثل نرم‌افزاری که آپدیت می‌شود، یا گیاهی که با تغییر نور جهت رشدش را عوض می‌کند.

اصلاح، نه اعتراف به ضعف، که نشانه‌ بلوغ است

خیلی‌ها اصلاح را با شکست اشتباه می‌گیرند. تصور می‌کنیم وقتی تصمیمی را تغییر می‌دهیم، یعنی اشتباه کرده‌ایم و باید خجالت بکشیم. اما در حقیقت، اصلاح یعنی دیدن واقعیت.

دوبلی می‌گوید: «اصلاح، نشانه‌ قدرت است، نه ضعف.» خلبان وقتی مسیر را اصلاح می‌کند، نمی‌گوید «اشتباه کردم»؛ می‌گوید «باد تغییر کرده». در زندگی هم همین‌طور است. شرایط عوض می‌شود، خود ما هم عوض می‌شویم. پس پافشاری بر تصمیم قدیمی فقط سقوط را نزدیک‌تر می‌کند.

تمرین اصلاح در زندگی روزمره

اصلاح ظریف می‌تواند در همه‌ی جنبه‌های زندگی جاری باشد. در کار، یعنی گاهی باید اعتراف کنیم پروژه‌ای اشتباه طراحی شده یا باید بازنگری شود. در روابط، یعنی بتوانیم بگوییم: «حق با تو بود، من اشتباه کردم.» در یادگیری، یعنی از خطاها نترسیم و تجربه‌ها را مرور کنیم تا بار بعد بهتر عمل کنیم.

دوبلی می‌گوید: «اگر می‌خواهی خوب زندگی کنی، از اشتباه‌ها نترس، فقط مطمئن شو تکرارشان نمی‌کنی.» او حتی پیشنهاد می‌کند هرکس برای خودش یک «جعبه سیاه» شخصی داشته باشد. همان‌طور که هواپیماها دارند. وقتی اتفاقی بد می‌افتد، در آن یادداشت کن چه شد و چرا. با مرور این یادداشت‌ها، الگوهای خطا آشکار می‌شوند و همین آگاهی، نخستین گام در مسیر اصلاح است.

اصلاح ظریف، نه تغییر ناگهانی

دوبلی از واژه‌ «ظریف» استفاده می‌کند چون تغییرهای بزرگ و هیجانی معمولا ماندگار نیستند. مثلا کسی تصمیم می‌گیرد از فردا زندگی‌اش را از نو بسازد؛ رژیم بگیرد، زبان جدید یاد بگیرد، هر روز ورزش کند، کتاب بخواند. اما بعد از چند روز همه‌چیز فرو می‌پاشد، چون این تغییرها بیش از حد سنگین‌اند.
اصلاح ظریف یعنی شروع با قدم‌های کوچک. پنج دقیقه مطالعه، ۱۰ دقیقه پیاده‌روی، گفتن یک جمله‌ کمتر در بحث. همین اصلاح‌های کوچک، اگر ادامه‌دار باشند، مسیر را عوض می‌کنند. زندگی از انبوه تصمیم‌های کوچک ساخته می‌شود، نه از چند تصمیم بزرگ. درست همان‌طور که هواپیما با هزاران اصلاح میلی‌متری به مقصد می‌رسد.

شکست، بخش طبیعی پرواز است

دوبلی در فصل دیگری از کتابش، از تفکر «جعبه سیاهی» می‌گوید؛ این‌که چطور صنعت هوانوردی به‌جای پنهان‌کردن خطاها، آن‌ها را موشکافانه بررسی می‌کند. هر حادثه‌ای فرصتی برای یادگیری است، نه برای سرزنش. زندگی هم اگر بر همین منطق بنا شود، دیگر شکست‌ها ترسناک نیستند. اشتباه فقط یک داده‌ تازه است، یک نقطه‌ اصلاح. مهم این است که ما یاد بگیریم «از سقوط چیزی بسازیم».

مقصدی بدون نقشه

در پایان، دوبلی به نکته‌ای ساده اما عمیق می‌رسد؛ اینکه زندگی خوب، محصول دانایی کامل نیست، بلکه نتیجه‌ توان اصلاح است. هیچ‌کس از ابتدا نمی‌داند باید کجا برود، اما کسانی که در مسیر گوش می‌دهند، نگاه می‌کنند و اصلاح می‌کنند، دیر یا زود به جایی درست می‌رسند.

زندگی، پروازی طولانی است. هیچ خلبانی از انحراف نمی‌ترسد، چون می‌داند کنترل واقعی در توان اصلاح نهفته است. شاید همین نگاه بتواند ما را از فشار «باید کامل باشم» نجات دهد. کافی است به‌جای کامل بودن، در مسیر بودن را تمرین کنیم. هر بار اندکی اصلاح کنیم و بگذاریم پرواز ادامه پیدا کند.

برچسب‌ها

پیام شما به ما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدیدها

پربحث‌ها