شاید برخی فکر کنند شعار «مرگ بر آمریکا» فقط یک هیجان زودگذر و مربوط به اوایل انقلاب بوده است. اما با نگاهی به قرآن متوجه میشویم که این موضع، ریشه در یک دیدگاه عمیق و استراتژیک دارد.
قرآن و قدرتهای زورگو
قرآن همیشه از دو گروه صحبت میکند: «مستضعفان» (مردمی که ضعیف نگه داشته شدهاند) و «مستکبران» (قدرتهای زورگو و متکبر). قرآن میگوید داستان تاریخ، داستان درگیری همین دو گروه است.
«مستکبر» کسی است که خودش را از دیگران برتر میبیند و به خودش اجازه میدهد بقیه ملتها را تحقیر و استثمار کند. کاملترین نمونه یک مستکبر در قرآن، «فرعون» است. قرآن دربارهاش میگوید: «فرعون در زمین برتریجویی کرد و بین مردم تفرقه انداخت» (سوره قصص، آیه ۴). کار فرعون این بود که با ایجاد اختلاف، بر مردم حکومت میکرد. قرآن چنین حاکمیت زورگویانهای را «طاغوت» مینامد و وظیفه اصلی مؤمنان را دوری کردن از طاغوت میداند.
خب، اگر قرآن میگوید زیر بار سلطه هیچ طاغوتی نروید، پس چطور میتوان سلطه آمریکا را پذیرفت که همیشه به دنبال تحمیل خواستههایش بر دیگر کشورهاست؟
هشدار قرآن درباره دوستی و اعتماد به دشمن
یکی دیگر از اصول مهم قرآن، هشدار درباره «دوستی و همپیمانی» با دشمنان است. قرآن میفرماید: «ای مؤمنان، کافران را به جای مؤمنان، سرپرست و دوست خود نگیرید» (سوره نساء، آیه ۱۴۴).
منظور از این «دوستی»، یک رابطه دیپلماتیک معمولی نیست؛ بلکه به معنای اعتماد کامل، تکیه کردن، و گره زدن سرنوشت کشور به اراده یک قدرت دیگر است. حالا سؤال اینجاست: آیا ما میتوانیم به دولتی اعتماد کنیم که آشکارا از براندازی نظام ما حرف میزند، دانشمندان ما را ترور میکند و به راحتی توافقهای بینالمللی مثل برجام را زیر پا میگذارد؟
قرآن به ما یک تحلیل دقیق سیاسی و روانشناسی از دشمن میدهد: «آنها (یهود و نصاری) هرگز از تو راضی نخواهند شد، مگر اینکه کاملاً از آیین (و سبک زندگی) آنها پیروی کنی» (سوره بقره، آیه ۱۲۰). این آیه به ما میگوید که هدف نهایی آنها، تسلیم شدن کامل ما و دست کشیدن از استقلال و هویتمان است. پس هرگونه خوشبینی به اینکه ذات این قدرتها عوض میشود، یک اشتباه بزرگ است.
قرآن در جای دیگر با قاطعیت میگوید: «خداوند هرگز برای کافران، راهی برای تسلط بر مؤمنان قرار نداده است» (سوره نساء، آیه ۱۴۱). این یک قانون کلی است: نباید اجازه دهیم هیچ راه نفوذ و سلطهای برای دشمن باز شود. پذیرش رابطه با آمریکا به معنای باز کردن راه برای نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دشمن است.
راه و روش پیامبران در برابر مستکبران چه بود؟
قرآن به ما نشان میدهد که پیامبران در برابر قدرتهای زورگو چگونه رفتار میکردند. حضرت موسی علیهالسلام در برابر فرعون ایستاد، نه به دلیل یک تعارض شخصی، بلکه به خاطر خوی استکباری فرعون فرعون.
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله هم در برابر مشرکان قریش، هرگز حاضر به سازش بر سر اصول نشد. سوره «کافرون» به ما همین را میگوید: «دین شما برای خودتان، و دین من برای خودم». یعنی راه ما و شما از هم جداست. این نشان میدهد که سازش با مستکبران، باعث از بین رفتن هویت و استقلال میشود.
رابطه با آمریکا یعنی باز گذاشتن راه سلطه
حالا بیایید این مفاهیم قرآنی را با رفتار امروز آمریکا مقایسه کنیم. سیاستهای آمریکا، بازتولید نسخه مدرن از همان الگوی رفتار فرعونی است: «برتریجویی در زمین» را در ادعای «رهبری جهان» و پلیس خودخوانده دنیا میبینیم.
«تفرقهافکنی بین مردم» را در راهاندازی جنگ در خاورمیانه، حمایت از تروریستها و ایجاد دشمنی بین کشورهای مسلمان مشاهده میکنیم.
تاریخ پر است از نمونههای زورگویی آمریکا؛ از ویتنام و عراق گرفته تا افغانستان. در مورد کشور خودمان هم کارنامه آمریکا کاملاً روشن است: از کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت ملی دکتر مصدق گرفته تا تحریمهای شدید اقتصادی، تهاجم فرهنگی و حمایت از دشمنان ایران.
آیا این کارها چیزی جز تلاش برای سلطه بر ملت ایران است؟
قرآن به ما یاد میدهد که در برابر چنین قدرتی، تنها راه، مقاومت و نپذیرفتن سلطه است، چون سازش با زورگو یعنی قبول بندگی و نابودی هویت.
«نه» به آمریکا، یک انتخاب عزتمندانه
بنابراین، موضع ایران در برابر آمریکا، یک لجبازی سیاسی یا تصمیم هیجانی نیست، بلکه بر اساس منطق قرآن و تجربه تلخ تاریخی است. قرآن به ما میگوید برای رسیدن به عزت، باید به تواناییهای داخلی خود تکیه کنیم، استقلالمان را حفظ کنیم و به دشمن اعتماد نکنیم.
پس «نه» گفتن به رابطه با آمریکا، در واقع «نه» به زیر سلطه رفتن، «نه» به تحقیر شدن و «نه» به از دست دادن استقلال است. این «نه»، در دل خود یک «آری» بزرگ به ساختن یک ایران قوی، مستقل و سربلند دارد؛ راهی که شاید سخت باشد، اما تنها راه رسیدن به پیشرفت و کرامت واقعی است.




پیام شما به ما