دخترانی که پدرشان را از دست میدهند، یکشبه بزرگ میشوند. دیگر کسی نیست که بیقید و شرط نازشان را بخرد، یا با یک تماس ساده آرامشان کند. وقتی پدر نیست، دختر میماند با جای خالی آن آغوشی که هیچوقت شبیهاش را پیدا نخواهد کرد.

۱. فروپاشی ستون روانی
برای بسیاری از دختران، پدر معنای ثبات، قدرت و امنیت است. مرگ ناگهانی او، بهویژه در کودکی، پایههای روانی دختر را متزلزل میکند.
اگر دختر در صحنه حادثه حضور داشته، ترومای بقا، ترس و شوک با هم گره میخورند.

۲. مغز در نبود پدر چه واکنشی نشان میدهد؟
سوگ ناگهانی پدر، مغز را در وضعیت هشدار دائم قرار میدهد. آمیگدالا فعالتر میشود و خاطرات تلخ در هیپوکامپ بارها مرور میشوند.
بدن با واکنشهای جنگ یا گریز به شکل اضطراب، پرخاش یا انزوا پاسخ میدهد.
در اسکنهای مغزی، نواحی مرتبط با اعتماد و احساس ایمنی دچار اختلال میشوند.

۳. بلوغ زودرس و کودکیناتمام
استرس مزمن ناشی از فقدان پدر، بلوغ فیزیکی و هیجانی را تسریع میکند.
طبق مطالعات Ellis، این پدیده بهدلیل فعال شدن زودهنگام محور هورمونی رخ میدهد.
دختران داغدیده اغلب مسئولیتپذیر و خویشتندارتر از سنشان رفتار میکنند؛ اما پشت این بزرگ شدن زودهنگام، کودکیِ ناتمام و ترس دیدهنشدهای پنهان است.

۴. اضطراب جدایی؛ ترس همیشگی از ترک شدن
وقتی پدر میرود، باور به «ماندن» در ذهن کودک خدشهدار میشود. برخی دختران دچار وابستگی شدید و برخی از صمیمیت میگریزند.
در موارد حادثهمحور، علائم PTSD مثل کابوس، گوشبهزنگی و وحشت از تاریکی دیده میشود. تمرکز، انگیزه و آرامش روان، برای مدتی طولانی مختل میشوند.

۵. دردهایی که گفته نمیشود
همه دختران نمیتوانند سوگواری کنند؛ بعضی باید «قوی» باشند.
سوگی که سرکوب میشود، بعدها خودش را در افسردگی یا پرخاشگری نشان میدهد. این پدیده بهعنوان سوگِ غیرقابلابراز شناخته میشود. اگر دختر شاهد مرگ پدر باشد، احساس گناهِ بقا هم به زخم او اضافه میشود.





پیام شما به ما