در میان انبوه آثار تاریخ تمدن اسلامی، شاید هیچ قالبی به اندازه «مقتل‌نگاری» این‌چنین آمیخته با عاطفه، فاجعه و هویت نباشد. مقتل‌نگاری روایتی است از یک "فقدان بنیادین"، روایتی از درد و امید، از فاجعه و نجات. پرسش اینجاست که مقتل چیست، مقتل‌نگاری چگونه شکل گرفت، و چرا تا امروز چنین جایگاه ماندگاری در فرهنگ شیعه دارد؟

ابوالقاسم شکوری
شنبه ۷ تیر ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۴
مقتل‌نگاری چیست و از کی شروع شد؟

در سنت شیعی، نوعی روایت‌نگاری شکل گرفته که مرز میان تاریخ، ادبیات و عاطفه را درهم می‌نوردد: مقتل‌نگاری. آنچه در ظاهر، توصیف شهادت یک شخصیت مذهبی است، در واقع تبدیل به آیینه‌ای از مفاهیم عدالت‌خواهی، مقاومت، سوگواری و هویت دینی شده است. اما پرسش بنیادی آن است که مقتل چیست؟ مقتل‌نگاری از کجا آغاز شد؟ و چرا تا امروز همچنان زنده و اثرگذار باقی مانده است؟

از مقتل تا مقتل‌نگاری؛ بازخوانی یک واژه

واژه "مقتل" در لغت به معنای محل کشته‌شدن است اما در سنت نوشتاری اسلامی، به متونی اطلاق می‌شود که به شرح چگونگی شهادت یک شخصیت، به‌ویژه امامان شیعه، می‌پردازند. در واقع، مقتل‌نگاری را می‌توان نوعی تاریخ‌نگاری تراژیک دانست که بر روایت شهادت‌نامه‌ای تمرکز دارد؛ روایتی با بار عاطفی، اعتقادی و اجتماعی، که در آن، درگذشت یک انسان صالح، نقطه آغاز یک پیام است؛ پیامی علیه ظلم و در دفاع از حق.

برخلاف تصور رایج، مقتل صرفاً یک متن عزاداری نیست. بلکه هم روایت است و هم پیام؛ هم سند است و هم زبان اعتراض.

خاستگاه‌های نخستین مقتل‌نگاری

جالب آن‌که نخستین مقاتل تألیف‌شده در میان شیعیان، نه درباره عاشورا، بلکه درباره شهادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام بوده است. گزارش‌هایی وجود دارد از تألیف چهارده مقتل با عنوان «مقتل امیرالمؤمنین» که نویسندگانی همچون ابوالحسن بکری، جابر جعفی، یحیی بحرانی یزدی و ابن ابی‌الدنیا در زمره مؤلفان آن‌ها به‌شمار آمده‌اند.

اما با وقوع دو حادثه مهم ـ شهادت امام حسن علیه‌السلام و به‌ویژه فاجعه عاشورا در سال ۶۱ هجری ـ سنت مقتل‌نگاری میان شیعیان رونق بیشتری یافت. هرچند امروز از بسیاری از مقتل‌های متقدم، تنها اسامی‌شان در فهرست‌نگاری‌ها باقی‌مانده یا پاره‌ای نقل‌قول‌ها در آثار متأخر آمده است، اما همین آثار گواهی بر دغدغه تاریخی و مذهبی شیعیان در ثبت این فجایع بوده‌اند.

مقاتل دیگر چهره‌های اسلامی

شاید تصور عمومی بر آن باشد که مقتل‌نگاری فقط درباره امامان شیعه است، اما واقعیت آن است که مقتل‌نویسی از مرزهای این دایره نیز فراتر رفته است. برای نمونه، مقتل عمر بن خطاب (تألیف محمد بن عبدالله بن مهران)، مقتل عبدالله بن زبیر و مقتل حجر بن عدی از ابومخنف، و همچنین مقتل محمد بن ابی‌بکر از عبدالعزیز جلودی نمونه‌هایی هستند که نشان می‌دهند مقتل‌نگاری گاهی چهره‌ای فراتر از چارچوب‌های فرقه‌ای به خود گرفته است.

مقتل سیدالشهداء علیه‌السلام از آغاز تا اوج

در میان تمام مقاتل، بی‌تردید مهم‌ترین و تأثیرگذارترین آن‌ها، مقاتل مرتبط با امام حسین علیه‌السلام و واقعه کربلا هستند. به گفتۀ آقا بزرگ تهرانی در الذریعه، قدیمی‌ترین مقتل درباره امام حسین علیه‌السلام را اصبغ بن نباته ـ صحابی معروف امام علی علیه‌السلام ـ نگاشته است، گرچه جزئیاتی از این اثر در منابع فعلی در دست نیست و برخی احتمال می‌دهند که این اثر متعلق به فرزندش، قاسم بن اصبغ، بوده باشد.

پس از او، ابومخنف لوط بن یحیی (م. ۱۵۷ ق)، یکی از چهره‌های بنیادگذار این سنت به شمار می‌آید. او با نگارش «مقتل الحسین»، اولین مقتل مستقل و روشمند را پدید آورد. متنی که متأسفانه به‌صورت مستقل باقی نمانده، اما بخش‌های مهمی از آن در تاریخ طبری بازنشر شده است.

ابومخنف از راویان نزدیک به جریان کوفه بود، که با دغدغه‌ای انسانی و اعتقادی به مستندسازی فاجعه کربلا پرداخت. سبک کار او مبتنی بر نقل روایت‌های شفاهی معتبر، نام‌بردن از راویان، و بیان جزئیات عینی و مکان‌مند از صحنه‌های نبرد بود. این شیوه بعدها الگویی برای بسیاری از مورخان و مقتل‌نویسان شد.

با این حال، نقطه عطف مقتل‌نگاری را باید در قرون سوم و چهارم هجری قمری جست‌وجو کرد؛ دوره‌ای که نگارش مقاتل به اوج رسید و مورخانی چون نصر بن مزاحم و هشام کلبی با رویکردی تاریخ‌نگارانه، گزارش‌هایی دقیق و نسبتاً مستند از کربلا ارائه کردند. متأسفانه بسیاری از این آثار از میان رفته‌اند، اما نقل آن‌ها در منابع معتبری مثل تاریخ طبری باقی مانده و سندی مهم از نگرش‌های اولیه شیعیان به واقعه عاشورا محسوب می‌شود.

 افول مقتل‌نگاری و آغاز روایت‌پردازی احساسی

سه قرن هشتم تا دهم هجری قمری، دوره افول مقتل‌نویسی دانسته شده است. در این دوره، بیشتر آنچه نوشته شد، برگرفته از منابع پیشین یا ترکیبی از نقل‌های غیرمستند و افسانه‌پردازی بود. شاخص‌ترین نمونه این نوع آثار، کتاب روضة‌الشهدا تألیف ملاحسین واعظ کاشفی است. این اثر گرچه از حیث ادبی و عاطفی تأثیرگذار بود، اما در ورود روایت‌های نادرست به سنت عاشورایی، نقش زیادی ایفا کرد و بعدها مبنای مجالس روضه‌خوانی شد.

 صفویان و رسمی‌شدن سوگواری عاشورا

با به قدرت رسیدن دولت صفویه، مراسم عاشورا شکل رسمی‌تری یافت و به‌تبع آن، مقاتل جدیدی پدید آمدند. بیشتر این آثار ـ نظیر ابتلاء الاولیاء، اکسیر العبادة، ازالة الاوهام فی البکاء و محرّق القلوب ـ فاقد منابع معتبر تاریخی بودند و تمرکز آن‌ها نه بر بازسازی واقعه، بلکه بر تهییج عاطفی مخاطب بود. مقتل‌نگاری در این دوران، به خادمی مجالس سوگواری و گریه بدل شد.

قاجاریه و بازگشت به اقتدار بیانیدر دوره قاجار، برخی مقاتل با نثر فاخر و حجم گسترده پدید آمدند. از جمله می‌توان به کتاب قمقام زخّار و صمصام بتّار از فرهاد میرزا معتمدالدوله و مهیّج الاحزان و موقد النیران اثر ملا محمدحسین یزدی حایری اشاره کرد. این آثار نمایانگر نوعی تلاش برای تلفیق تاریخ‌نگاری سنتی با زبان پرشور ادبی هستند.

از تاریخ تا تعزیه؛ تحولات قالبی مقتل

با گذشت زمان، مقتل‌نگاری از قالب صرفاً تاریخی فاصله گرفت و به قلمروهای دیگر گسترش یافت: ادبیات، خطابه، تعزیه، و حتی نمایش مذهبی. در دوران آل‌بویه و صفویه، با رسمیت‌یافتن آیین‌های عزاداری شیعی، مقتل‌خوانی به یکی از ارکان مراسم سوگواری تبدیل شد.

در همین دوره‌ها بود که آثاری چون «روضة الشهداء» نوشته ملا حسین واعظ کاشفی (قرن ۹ ق) پدید آمدند. این کتاب اگرچه از نظر تاریخی دقت کمتری دارد، اما نقش مهمی در ادبی‌سازی و احساسی‌سازی روایت عاشورا ایفا کرد و زمینه‌ساز سنت «روضه‌خوانی» شد. امروزه نیز بسیاری از مداحان و خطیبان همچنان از روضة الشهداء یا مقتل‌هایی با ساختار مشابه بهره می‌گیرند.

مقتل‌نگاری، آینه‌ای برای هویت شیعه

در نگاه ژرف‌تر، مقتل‌نگاری نه صرفاً نقل یک حادثه تاریخی، بلکه بازآفرینی هویت شیعی در بستر تاریخ است. مقتل، زبان مظلومیت است و عصیان؛ زبان مقاومت در برابر ستم و نابرابری. از این منظر، مقتل‌نویسی و مقتل‌خوانی تبدیل به آیینی فرهنگی شده‌اند که گذشته، حال و آینده شیعه را به هم پیوند می‌زنند.

به همین دلیل است که در طول تاریخ، از دوران عباسی تا پهلوی، مقتل‌نویسی گاه با محدودیت و سانسور همراه بوده است. زیرا این متون، بار سیاسی-اجتماعی داشته و دارند. یادآوری کربلا، یادآوری فریاد علیه سلطه است.

آسیب‌شناسی و افق آینده

با این همه، مقتل‌نگاری نیز همچون هر سنت تاریخی، در معرض تحریف‌ها، اغراق‌ها و سطحی‌نگری‌ها قرار گرفته است. بسیاری از مقاتل متأخر، به‌جای تمرکز بر سندیت تاریخی و پیام عاشورا، بیشتر به احساس‌برانگیزی صرف پرداخته‌اند. گاه روایت‌هایی بدون سند و ناهماهنگ با اصول تاریخ‌نگاری در آن‌ها وارد شده‌اند.

از این رو، نیاز امروز جامعه علمی و مذهبی، بازخوانی انتقادی مقاتل موجود و تولید مقتل‌های مستند، دقیق و مخاطب‌محور است. تلاش‌هایی که برخی پژوهشگران معاصر، از جمله در حوزه دانشگاه و حوزه علمیه، در آن پیشگام شده‌اند.

مقتل‌نگاری اگرچه ریشه در گذشته دارد، اما روح آن همچنان زنده است. زیرا تا زمانی که ظلم هست، روایت مظلوم نیز جاری است. مقتل، مرثیه‌ای برای یک واقعه نیست؛ بیانیه‌ای است برای عدالت، بیداری و حقیقت. و این است راز ماندگاری آن در حافظه تاریخی شیعه.

برچسب‌ها

پیام شما به ما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدیدها

پربحث‌ها