بنده عرض مى‏كنم كه كسى كه براى تبليغ به خارج از كشور رفته از طرف حوزه علميه نبوده، در حالى كه نيروى حوزه علميه بوده، متاسفانه حوزه به اين مهم توجه ندارد كه اصولا آيا مبلغين حوزوى خارج از كشور موفق بوده‏اند يا خير؟

دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۰:۰۰
مبلغ دينى و مسئوليت‏هاى فرا مرزى
مبلغ دينى و مسئوليت‏هاى فرا مرزى بنده عرض مى‏کنم که کسى که براى تبليغ به خارج از کشور رفته از طرف حوزه علميه نبوده، در حالى که نيروى حوزه علميه بوده، متاسفانه حوزه به اين مهم توجه ندارد که اصولا آيا مبلغين حوزوى خارج از کشور موفق بوده‏اند يا خير؟ مصاحبه با حجه الاسلام و المسلمين مدبر به نظر حضرتعالى ضرورت‏هاى پرداختن به امر تربيت مبلغان دينى براى اعزام به خارج از کشور از سوى حوزه علميه قم چيست؟ از آنجايى که جمهورى اسلامى ايران مرکزيت تشيع و اسلام شيعى مى‏باشد و همه شيعيان جهان نيز با اين نگاه به ايران مى‏نگرند، لازم است‏حوزه مقدسه علميه قم به تغذيه فکرى آن‏ها همت گمارد. بر اين اساس حوزه علميه قم وظيفه دارد که در اين راستا قدم بردارد. جنابعالى که بارها به عنوان مبلغ به خارج از کشور سفر کرده‏ايد عملکرد حوزه علميه قم را در اين ارتباط چگونه ارزيابى مى‏کنيد؟ در پاسخ به اين سؤال، بنده از شما مى‏پرسم که آيا اصولا حوزه علميه در اين راستا اقدامى صورت داده است؟ و مهم‏تر از آن آيا اصلا حوزه از نيروهاى خودش که براى تبليغ به خارج کشور مى‏روند اطلاعى دارد؟ بنده عرض مى‏کنم که کسى که براى تبليغ به خارج از کشور رفته از طرف حوزه علميه نبوده، در حالى که نيروى حوزه علميه بوده، متاسفانه حوزه به اين مهم توجه ندارد که اصولا آيا مبلغين حوزوى خارج از کشور موفق بوده‏اند يا خير؟ و در صورت عدم موفقيت آنها، موانع موجود بر سر راه آنان چيست؟ به عقيده بنده حوزه تا به حال هيچ گام مثبتى در اين زمينه برنداشته است. به عنوان نمونه امثال من که يازده سال براى تبليغ به خارج از کشور رفته‏ام، در برخى مواقع شهريه‏مان قطع مى‏شد. اين در حالى است که اگر بخشى از سختى‏هاى سفر را تعريف کنم مو بر بدن افراد سيخ مى‏شود. الحمد لله حوزه علميه در حدود ده سال است که رشته تخصصى تبليغ را، (آنهم براى داخل ايران) داير نموده، گر چه اين امر خير و قدم مثبتى بوده، ولى دايره تشيع بسيار وسيع‏تر از عرصه داخلى است که حوزه علميه خود را تاکنون به آن محدود نموده است; زيرا فقط در شوروى سابق که بنده در اين قلمرو جغرافيايى بيشتر تخصص دارم، 60 ميليون مسلمان زندگى مى‏کنند، که يکى دو نفر (يکى از آنها اخوى بنده) مبلغ حوزوى شيعه بيشتر در آن کشور وجود ندارد. در واقع به روشنى به اين نتيجه مى‏رسيم که حوزه علميه قدم جدى در اين رابطه برنداشته و در عملکرد آن کاستى‏هاى ملموس و فراوانى وجود دارد. براى جبران کاستى‏ها، حوزه مقدسه علميه قم چه اقداماتى را بايد انجام دهد؟ به نظر بنده براى جبران کاستى‏ها بايد اقدامات زير از سوى حوزه علميه صورت پذيرد: 1 - انتخاب و بکارگيرى کارشناسان خبره به منظور شناسايى طلاب مستعد براى تبليغ در خارج کشور. 2 - تاسيس مرکز سياست‏گذارى و برنامه‏ريزى براى مبلغين خارج از کشور در حوزه علميه قم. 3 - انجام نيازسنجى از کشورهاى مسلمان نشين به منظور کشف نيازمندى‏هاى تبليغى آنان با عنايت‏به مذاهب موجود در آن مناطق; زيرا طلبه‏اى که مى‏خواهد به خارج از کشور اعزام شود بايد بداند که در کدام مناطق بهايى‏ها، پيروان شاخه‏هاى مختلف اهل سنت، مسيحيت و يهوديت قرار دارند. در صورتى که طلابى را مى‏شناسيد که با بکار بستن شيوه‏هاى بديع در امر تبليغ در خارج از کشور موفق بوده‏اند، معرفى فرمائيد. يکى از افراد برادر اينجانب، حاج شيخ على مدبر که بيش از 12 سال است‏براى تبليغ و تدريس از ايران به کشورهاى آسياى ميانه مهاجرت نموده، از زمان «گورباچف‏» در آنجا حضور داشته، دوره «يلتسين‏» را پشت‏سر نهاده، و «شواردنادزه‏» را نيز درک کرده است. الآن حدود 2 سال است که از پيکره اعزام جدا گرديده، زيرا به او گفته‏اند بايد به ايران مراجعت کنى، اما ايشان گفته عمر بنده در اين راه صرف شده تا در اين زمينه متخصص شده‏ام، و اگر به ايران برگردم عمرم ضايع خواهد شد. بر اين اساس تصميم گرفت که به تنهايى در کشور گرجستان دانشگاهى راه‏اندازى و تحت پوشش اين دانشگاه به تبليغ دين بپردازد. زيرا در آسياى ميانه و برخى مناطق ديگر جهان همانند مالزى و اندونزى براى راه‏اندازى مؤسسات آموزشى تا حدودى دولت‏با متقاضيان همکارى مى‏نمايد و اخوى اينجانب با دست‏خالى موفق شد از رياست جمهور وقت گرجستان آقاى «ادوارد شوارد نادزه‏» موافقت تاسيس اين دانشگاه را کسب نمايد. در حال حاضر در دانشگاه مذکور 7 رشته علمى وجود دارد. جالب اين است که يکى از رشته‏هاى اين دانشگاه، رشته معارف مى‏باشد که در تاريخ اين کشور، از زمان پيامبر (ص) تا کنون حتى در زمان حاکميت ايران بر آنجا چنين رشته‏اى سابقه نداشته است. شيخ على مدبر تا به حال توانسته دو دانشکده را به صورت آزاد اداره کند و از چندين کشور همسايه دانشجو بپذيرد. آنچه به نظر بنده موفقيت ايشان را در تبليغ دين در عرصه گرجستان در پى داشته، بهره‏گيرى از شيوه نو و راه‏اندازى دانشگاه و تدريس علوم دينى و معارف در آن مى‏باشد. در واقع ايشان هم درس معارف مى‏گويد و هم مدرک ليسانس آنهم با مهر تاييد «شواردنادزه‏» اعطا مى‏کند و فارغ‏التحصيلان اين دانشگاه هر کدام يک مبلغ دينى مى‏شوند، زيرا با مدرک تحصيلى اين دانشگاه استخدام مى‏شوند، برخى معلم و برخى در جاهاى ديگر مشغول به کار مى‏شوند و از اين طريق معارف دين منتشر مى‏شود. يکى ديگر از مبلغين موفق آقاى اسعدى هستند که به افريقا و ساحل عاج و کنگو رفت و آمد دارند و به زبان آن مناطق، آداب و رسوم آنجا مسلط است. کارى هم به اعزام ندارد. هر وقت‏خواست مى‏رود و مى‏آيد. زيرا کسى که با مردم زندگى کرد و بين مردم معروف شد، در قيد و بند زمان و مکان نمى‏گنجد و حتى از اينجا، آنجا را هدايت مى‏کند. به نظر حضرتعالى ويژگى‏هاى يک مبلغ موفق خارج از کشور چيست؟ در پاسخ به اين سؤال بايد عرض کنم که اين پرسش بسيار به جا و مهم مى‏باشد و در صورت يافتن پاسخ صحيح آن بخش قابل توجهى از کاستى‏هاى امر تبليغ در خارج از کشور مرتفع مى‏گردد. به نظر اينجانب ويژگى‏هاى يک مبلغ در خارج از کشور بشرح زير است: 1 - ذکاوت; ما دينداران متعهد، نماز شب خوان، اما غير زيرک داريم که مناسب کار تبليغ خارج از کشور نيست; در واقع يک مبلغ اعزامى به خارج از کشور بايد از قدرت تصميم‏گيرى بالايى برخوردار باشد که از هوش و ذهن خلاق آنها سرچشمه مى‏گيرد. به تعبير ديگر در هنگام مواجهه با مشکلات متعدد، نبايد بگويد که اين امر را به من ابلاغ نکرده‏اند; بلکه در چنين مواقعى بايد تشخيص دهد که چگونه برخورد کند تا مسير مشکل را تغيير دهد. به عنوان مثال، اگر پليس آن کشور به او گفت که تدريس قرآن در اينجا ممنوع است نبايد آن مبلغ خود را ببازد و بگويد برگردم به ايران; يعنى بايد خود قدرت تصميم‏گيرى داشته، راهکار ديگرى را براى تبليغ انتخاب کند. اگر تدريس قرآن ممنوع شد، احکام را تدريس کند. 2 - شجاعت، دومين ويژگى يک مبلغ خارج از کشور است; زيرا اگر مبلغ خلافيت داشته باشد، اما شجاعت نداشته باشد در مواجهه با سختى‏ها و شدايد دچار اضطراب و خودباختگى مى‏شود. به عنوان نمونه خاطره‏اى را در اين ارتباط نقل مى‏کنم. يک روز در قزاقستان در سالن غذاخورى، پليس گذرنامه ما را مطالبه کرد; بنده گفتم، پاسپورت در منزل است. در اين هنگام پليس به حرف ما اعتنايى نکرده و ما را به همراه خود به مرکز پليس برد. يکى از مبلغانى که در اينجا با ما بود اتفاقا فرد بسيار اخلاقى نيز بود، چون شجاعت نداشت رنگش پريد، تا حدى که من فکر کردم بيچاره مرد. چنين افرادى نمى‏توانند حرف خود را در مواقع بحرانى بزنند و اگر آنها را به زندان انداختند، نمى‏توانند از خود دفاع کنند. 3 - تدين، ديگر ويژگى مبلغ دينى خارج از کشور است. زيرا در صورتى که دين در ضميرش نفوذ نکرده باشد، نه تنها منشا اثر نمى‏شود بلکه خود به عنصرى ضد تبليغى تبديل مى‏گردد. در ايران بخاطر اين که مبلغين علوم دينى لباس مقدس روحانيت را به تن دارند، خود اين لباس نوعى محدوديت‏براى آنها ايجاد مى‏کند. گرچه اين حکم کلى نيست، اما برخى افراد از ترس دادگاه ويژه، حفظ آبرو و يا حفظ شؤونات روحانيت، ملاحظاتى را در حرکات، سکنات، رفتار و اعمال خود لحاظ مى‏کنند، اما در خارج از کشور چون عموما مبلغين به ناچار با لباس غير روحانى به تبليغ دين مى‏پردازند، تنها فيلتر کنترلى آنها ايمان است. اگر عنصر ايمان در وجود طلبه ريشه دوانيده باشد، بسيار مؤثر واقع خواهد شد. 4 - نويسندگى: اگر مبلغ دينى قدرت نوشتن نداشته باشد و صرفا براساس بيان و امور شفاهى به تبليغ پردازد، در صورتى که شرايطى در خارج از کشور بروز نمايد که از طريق بيان و خطابه نتوان پيام دين را به تشنگان معارف رساند در عمل اصل مقوله تبليغ منتفى خواهد شد. به عنوان مثال، در روز واقعه 11 سپتامبر در يک سفر تبليغى که در شهر تفليس بودم تمام روزنامه‏ها و مجلات در سطح وسيع اسلام را دين تروريستى و مسلمانان را تروريست معرفى مى‏کردند، آنها با درج مقالات و تحليل‏هاى مختلف با استناد به برخى از آموزه‏هاى دينى اسلام، همانند آيين جهاد درصدد تروريستى جلوه دادن اسلام برآمدند. آنها مى‏نوشتند که بر طبق آيين جهاد مسلمانان، کشتن غير مسلمانان تا جايى که جان مسلمانان به خطر نيافتد بر آنها (مسلمانان) واجب است. خب تصور کنيد در چنين مواقعى اگر مبلغ دينى ما اهل قلم باشد با نوشتن پاسخ آن شبهات در عمل نه تنها حرکت ضد دينى را خنثى مى‏کند، بلکه در صورت نگارش مستند پاسخ‏ها يک اقدام تبليغى غير مستقيم را جامه عمل مى‏پوشاند. اتفاقا اين حقير نيز از فرصت استفاده کرده و با نوشتن پاسخ‏هاى علمى، شبهه‏زدايى نمودم. 5 - آشنايى و تسلط بر زبان: مبلغ دينى در خارج از کشور بايد به نحو مطلوب، روان و کلاسيک به زبان مردم محل ماموريت آشنا باشد، منظور از کلاسيک در اينجا گويش غير کوچه بازارى و غير داش مشتى مى‏باشد. به عنوان مثال يکبار در عشق‏آباد در يک جلسه‏اى که سفراى کشورهاى مختلف به مناسبت 22 بهمن به سفارت ايران دعوت شده بودند، برخى از افراد خودى در اين جلسه به زبان روسى و يا ترکمنى صحبت مى‏کردند، آنها مى‏خواستند بگويند که ما هم زبان روسى را ياد گرفته‏ايم ولى متاسفانه همه براى آنها مى‏خنديدند؟ چرا؟ چون آنها در حد يک بچه و کوچه بازارى صحبت مى‏کردند که اين اثر منفى و بدى بر جاى گذاشت. به اين ترتيب نتيجه مى‏گيريم که يک مبلغ بايد زبان تخصصى کشور محل ماموريت را خوب بداند تا بتواند از اين طريق پيام دين را در حد بسيار عالى به مخاطبين برساند. 6- آراستگى ظاهر: در کشورهاى خارجى، حداقل کشورهاى آسياى ميانه که اينجانب در دفعات متعدد به آنجا سفر کرده‏ام، بسيار به زيبايى پوشش و شکل و نوع لباس اهميت مى‏دهند. حال تصور کنيد يک مبلغى با ظاهرى در هم ريخته به آن مناطق وارد شود; به طور طبيعى کلام اين فرد مؤثر نمى‏افتد. شيک‏پوشى و حفظ ظاهر، نوع ريش و نوع لباس به عنوان يکى از عوامل غير مستقيم تاثيرگذار بر ميزان نفوذ اجتماعى مبلغ در ميان مخاطبين مى‏باشد. 7- آشنايى اجمالى با علوم متداول: يک مبلغ در عرصه بين‏الملل الزاما بايد در حد متعارف (نه تخصصى) با کليات علوم مختلف آشنايى داشته باشد; زيرا در صورتى که از موارد کلى و معمولى رشته‏هاى مختلف علمى بى اطلاع باشد، در برقرارى روابط با طبقات مختلف مردم منطقه ماموريت‏بخصوص انديشمندان علوم گوناگون دچار بحران ارتباطى مى‏شود و چه بسا نتواند رسالت فرهنگى و دينى خود را به نحو مطلوب برآورده سازد. منبع:پگاه حوزه تنظيم:نقدي-حوزه علميه تبيان

پربازدیدها

پربحث‌ها