• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هـشتم - صفحه 503 -  عامل شكست : سستي و توجه به منافع شخصي
صفحه : 503
آخر برسد، چه بكنيم كه حفظ بشود اين پيروزي ، و مثل قضيه هيتلر نشود كه محتاج بشودبه خودكشي !
عامل شكست : سستي و توجه به منافع شخصي
ما بايد بفهميم چرا پيروز شديم ، اين چرا را اگر فهميديم آن وقت بايد كوشش كنيم كه همان چيزي كه ما را پيروز كرده حفظش كنيم ، اگر حفظش نكنيم ؛ همان است كه يك لشكر فاتحي آمده و نتوانسته بعدش حفظ كند. اكثر فتحهايي كه شده است نتوانستندحفظ كنند، بعد رفتند و رها كردند، حتي نادرشاه هم كه رفت هندوستان را گرفت ، آنجاديد نمي تواند حفظ كند، يك قراردادي كرد و برگشت .
حفظ يك نظامي ، حفظ يك پيروزي ، از اصل يك پيروزي مشكلتر است و نكته اش هم اين است : در آن وقتي كه يك جمعيتي دارند حمله مي كنند براي گرفتن يك قلعه اي ،همه توجهشان به گرفتن قلعه است ، هيچ توجه ديگري ندارند، هيچ يك فكرش اين نيست كه ما امشب وقتي شب شد شام چه داريم ، ناهار چه داريم ، بچه مان كسالت دارد،هيچ در فكر نيستند، تمام قواي هر فرد دنبال اين است كه اين فتح را بكند؛ اين قلعه رابگيرد. و يك گروهي كه با هم مجتمع شدند، همه يكصدا و قواي مختلفه جمع شده است و به حال حمله است ، همه قوا مجتمع شده است و همه هم نظرشان يك چيز است و آن اين است كه اين قلعه را بايد ما فتح بكنيم ، تا وقتي رسيدند و فتح كردند و آن وقتي كه درداخل قلعه بودند و نشستند و ديدند الحمدلله فتح كرديم ، سستيها شروع مي كند پيداشدن ، خستگيها، سستيها، اختلافها در داخل همان قلعه ممكن است كه هم سستي براي اين افرادي كه آن وقت با اين قدرت پيش رفتند پيش بيايد و قدرت خودشان را از دست بدهند و هم تا حالا همه متحدالكلمه براي اين فتح و پيروزي بودند، حالا كه خودشان راپيروز مي بينند، مي افتند به گله هايي كه از هم دارند؛ اشكالاتي كه برايشان هست :زندگيمان چه جوري هست ، بچه هايمان چه طوري شد. مناقشاتي كه بعضي با بعضي دارند؛ اغراضي كه دارند.