• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هـشتم - صفحه 436 -  حكومت اسلامي ، جلوه اي از جلال الوهيت
صفحه : 436
كنند يك عده اي بر عده ديگر؛ اسلام نيست ؛ اين منظورش نيست . اسلام از كشورگشاييهانمي خواهد كشورگشايي كند. اسلام مي خواهد كه كشورگشايي كند كه همه را بكشدطرف يك عالم ديگري . همه را تربيت انساني بكند نه اينكه استفاده از آنها بكند؛ مثل اين رژيمها كه شما ملاحظه كرديد و مي كنيد كه چه در غرب باشد، چه آنهايي كه درشرق بوده است ؛ كه همه نظر به اين بوده است كه يك سلطه اي پيدا كنند و يك استفاده هاي مادي بكنند. اسلام اصلش ماده در نظرش مطرح نيست . هر كس قرآن رامشاهده كند مي بيند همه چيزهاي ماده در آن هست لكن نه به عنوان مادي . همه اش به عنوان يك مرتبه ديگري ؛ تعليم به يك مرتبه ديگري .
حكومت اسلامي ، جلوه اي از جلال الوهيت
حكومت اسلامي هم اينطوري است كه مي خواهد حكومت الله در عالم پيدا بشود؛يعني مي خواهد سرباز مسلمان با سربازهاي ديگر فرق داشته باشد: اين سرباز الهي باشد.نخست وزير مسلم با نخست وزير ساير رژيمها فرق داشته باشد؛ اين يك موجود الهي باشد. هر جا يك مملكتي باشد كه هر جايش ما برويم صداي الله در آن باشد. اسلام اين را مي خواهد. اسلام از كشورگشايي مي خواهد كه الله را در همه عالم نمايش بدهد؛تربيت الوهيت بكند در همه عالم ، تربيت انساني بكند؛ انسان را برساند به آنجايي كه "دروهم تو نايد آن . . . ". بنابراين ما بايد فرق بگذاريم بين علومي كه خودشان مستقلا اينها رامي بينند و آن علومي كه اسلام آنها را طرح كرده . علوم اسلامي همه اينها هست به علاوه اينها همينها هستند، آن علاوه را ندارند. فرق ما بين علوم اسلامي در همه طرف ، در همه جا، با ساير علوم اين است كه يك علاوه در اسلام هست كه اين علاوه در آنجا نيست .آن علاوه اي كه در اسلام هست ، آن جنبه معنويت و روحانيت و الوهيت مسئله است .
عالمان اسلام و رسالت كنترل زمامداران
و اما قضيه "خواجه نصير"(3) و امثال خواجه نصير را؛ شما مي دانيد اين را كه خواجه