• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هـشتم - صفحه 453 -  تلاش براي شكست اقتدار مسلمين
صفحه : 453
روحانيت تبريز بود آمد و در قم ماند و در همين جا هم فوت شد و ديگر نرفت آنجا.مي رفت هم كاري نمي توانست بكند. و علماي مشهد را دستجمعي گرفتند و آوردند به تهران و حبس كردند. و مرحوم آقازاده (5)، كه در راس علماي آن وقت خراسان بود، به محاكمه مي بردند، با سر برهنه و يك نفر سرباز همراهش مي بردند كه در عدليه محاكمه اش كنند! اين قدرت شيطاني آن وقت ، اين قوه را مي خواستند بشكنند. منتهاخوب نتوانستند و خدا حفظ كرد اين جمعيت را.
در زمان اين يكي ، كه آنطور قلدري ديگر وقتش گذشته بود يا آنها هم صلاح نمي دانستند كه به اين نحو باشد، شروع به تبليغات شد. تبليغات زياد كردند نسبت به اهل علم و روحانيت ، تبليغات زياد شد. آن سرنيزه برداشته شده بود اما نه به آن شدت .مساجد را نگذاشتند تبليغات صحيح بشود. درست كردند مبلغيني بر ضد اسلام . يك صورت روحاني ، لكن ضد اسلامي . خود آنها هم تبليغات در همه جا، خصوصا دردانشگاه ، در دانشگاه دامنه تبليغات ضد روحاني خيلي اوج گرفت ، به طوري كه بكلي دانشگاه را از روحانيين جدا كردند. و هم دانشگاه را شكستند، و هم روحانيون راشكستند؛ يعني مي خواستند بشكنند.
تلاش براي شكست اقتدار مسلمين
اينها كه مي گوييد كه مدرسه درست كردند در آنجاها، يا بعدا در همه جا داشتندمدارس ، نه اينكه آنها يك اعتقاد به يك مبادي داشتند منتها مي گفتند اسلام نباشد ونصرانيت باشد؛ آنها نه نصرانيت را مي خواهند و نه اسلام را مي خواهند و نه كاري به اين مسائل دارند. آنها منافع مادي خودشان را مي خواهند به هر جوري شد، بچه هاي ما رامنحرف كنند؛ از اسلام منحرف بشوند. نصرانيت هم كاري از او نمي آيد. براي اينكه آن