• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هـشتم - صفحه 124 -  در آرزوي اجراي اسلام نخستين
صفحه : 124
الان يك سستي مشاهده مي شود كه پيدا شده است ، و اين سستي در اثر اين است كه خودشان را پيروز دانسته اند؛ و چون خودشان را پيروز دانسته اند، از اين جهت يك قدري سست شده اند، و توجه به جهات شخصي شروع شده ؛ "خانه ندارم ، حقوقم كم است ، درجه مي خواهم " از اين حرفهايي كه آن وقت كه انقلاب رو به جلو رفتن بود اين حرفها هيچ نبود. حالا كه رسيده است به يك حدي كه يك شكستي به طرف داده است ،قهرا در هر انقلابي اينطور است كه بعد از اينكه طرف را شكست دادند و به پيروزي رسيدند باز برمي گردند به حالات خودشان و به حالات اوليه و چيزهايي كه احتياج دارندمورد نظرشان مي شود؛ خانه ندارم و حقوق ندارم و من فرضا مريض هستم ؛ و اين حرفهاپيش مي آيد. الان ما در نصفه راه واقع هستيم . ما راه را به آخر نرسانده ايم . راي داديم به "جمهوري اسلامي "، الان هم ايران رسما جمهوري اسلامي است ، . . . [و] همه ممالك هم شناخته اند ايران را به جمهوريت اسلامي ؛ لكن ما محتواي جمهوري اسلامي رامي خواهيم . زحمت ما، آنكه ملت ما داد، زحمتهايي ، چيزهايي كه تحمل كرد، براي اين بود كه اسلام تحقق پيدا بكند. جمهوري اسلامي لفظي ما نمي خواهيم كه ؛ يك جمهوري اسلامي كه فقط به آن راي بدهيم و خودش را كار نداشته باشيم ! ما بايد اسلام را به همان طوري كه در صدر اسلام بود، آرزوي ما اين است كه اسلام را آنطور كه در صدر اسلام
كرديد. همه قشرها، چه دولتهاي اسلامي - الا كمي از آنها - و چه ابرقدرتها، كه همه شان پشتيبان محمدرضا بودند، همه بودند. به من پيغامها مي دادند؛ خصوصا از امريكا؛ ومي خواستند كه او باشد؛ چنانچه خودش هم وسايطي ايجاد كرد كه باشد و هرچه قدرت است دست ماها باشد و ايشان سلطنت بكنند؛ و من مي دانستم دروغ مي گويد. مع ذلك اين قدرتها نتوانستند نگه دارند او را؛ براي اينكه در مردم يك ايماني پيدا شده بود كه شهادت را براي خودشان فوز مي دانستند. يك ملتي كه شهادت را براي خودش فوزمي داند و مي رود دنبال شهادت ، اين را نمي شود با توپ و تانك جوابش را داد؛ چنانكه نشد.
در آرزوي اجراي اسلام نخستين