• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هـشتم - صفحه 431 -  رسالت پاسداري و فداكاري براي اسلام
صفحه : 431
مردم خيال مي كنند، و اينهايي كه خيال مي كنند كه ما اسلام را مي فهميم ، غير از اين مسائل است . اگر اسلام پيدا بشود، اسلام آن است كه همان روزي كه بيعت كردند با حضرت امير- سلام الله عليه - همان روز - در تاريخ هست - كه بيعت كردند، بيعتي كه طول و عرض مملكتش آنقدر بود كه عرض كردم - بيعت تمام شد بيل و كلنگش را برداشت رفت يك چشمه اي بود كه مشغول بود براي كندنش . رفت آنجا . . . سر كارش . كارگر بود. حالاچشمه درآمد! مي گويند كه چشمه هم وقتي كه كلنگ آخر را زدند مثل گردن شتر آب بيرون آمد. يك كسي گفت خوب است ، گفت كه اين ورثه را چيز بده . بعد آن را وقفش كرد. يك همچو سردارهايي اسلام داشته است . يك همچو لشكري داشته است كه وقتي جنگ مي كردند - تاريخ هست - گرسنه بودند. اين جهازات جنگي در كار نبود، هر چندنفرشان يك دانه شمشير و هر چند نفرشان يك دانه شتر داشتند، اين حرفها نبود كه خيال كنيد كه حالا ساز و برگ [فراوان است ] هر چند نفر يك خرما. يك دانه خرماگير اين مي آمد مي گذارد دهانش ، همان شيريني اش كه به دهانش مي رسيد در مي آورد مي داد به رفيقش آن بگذارد دهانش . مي داد رفيقش ، آن مي داد رفيقش ، تا آن آخر. اينطور اسلام را اينها نگه داشتند، و حالا ما بايد نگه داريم اين اسلام را
رسالت پاسداري و فداكاري براي اسلام
اسلام خيلي عزيز است . اسلام خيلي فدايي داده است . پيغمبر اسلام براي اسلام خيلي زحمت كشيده ، تمام عمرش در زحمت بوده ، تمام عمرش . آن وقتي كه در مكه بودزحمتش يك طور بود، با آن رنج و تعبي كه بود و مدتها در حبس ، يعني بيرون بود ونمي توانست اصلا خودش را نشان بدهد. آن وقت هم كه مدينه آمدند جنگهاي زيادي كه با مشركين واقع شد و با خائنها و با گردن كلفتها و با ثروتمندها تا اينها را بخواهند خاضع كنند براي اسلام . بسته بودند چند نفر را، داشتند مي آوردند. اسير كرده بودند. فرمود ببين !ما بايد با زنجير اينها را به بهشت ببريم . جنگهايشان براي اين بود كه مردم را آدم كنند. نه اين بود كه مملكت بگيرند. مملكت گيري [روش ] اسلام نيست . ممالك را كه فتح