• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد هـشتم - صفحه 236 -  نيروهاي نظامي و انتظامي ، در كنار مردم
صفحه : 236
مي كردند و با او نماز مي خواندند. و همان هم جنگ مي رفت و مردم هم به او اعتنامي كردند. اگر يك همچو چيزي بشود و ما بتوانيم كه يك دستگاه دولتي اي كه دولت اسلامي باشد، با مردم باشد. شما الان الحمدلله تا يك حدودي پيش رفته است اين .
نيروهاي نظامي و انتظامي ، در كنار مردم
مي دانيد كه ارتش همچو با مردم دور بود كه در يك جمعيتي ارتش وارد نمي شد.براي اينكه اگر مي آمد تا آن مي آمد، مثل اينكه لشكر مغول حمله كرده مردم مي رفتندكنار! و اگر مردم مي خواستند بيايند توي اينها، با سرنيزه كنارشان مي كردند. اين جور بودوضع . حالا ما اينجا خير، هر چند روز يك دفعه يك عده اي از ارتش مي آيند؛ يك عده اي از ژاندارمري مي آيند؛ يك عده مردم ديگر؛ همه مردم مخلوط به هم ، داخل درهم ؛ و همه با هم مخلوط، و همه با هم يكصدا و همه اظهار اسلام ؛ اظهار اطاعت به احكام اسلام مي كنند. و اين چقدر خوب است . من به آنان مي گفتم كه شما حالا برايتان بهتراست كه با دل راحت اينجا نشسته ايد و نمي ترسيد كه كسي شما را اذيت كند و مردم هم نمي ترسند كه شما اذيتشان كنيد، حالا وجدان شما راحتتر است ، يا آن وقتي كه مي ريختيد و با سرنيزه مردم را [اذيت مي كرديد] خود آن آدمي هم كه سرنيزه مي كشدناراحت همين طور وجدانش ناراحت است . نمي شود انسان اينطور باشد. بله ، ممكن است يكوقت يك كسي اينقدر جنايت بكند كه عادي بشود برايش ؛ لكن مردم عادي نمي توانند. اين ارعابي كه اينها ايجاد مي كردند براي اين بود كه از ملت مي ترسيدند.اصلا اساس ارعاب مردم و ترساندن مردم و - عرض بكنم كه - دور كردن مردم را ازخودشان ، اساس اين بوده است كه اينها از بس كه به مردم تعدي كرده اند از مردم مي ترسند. حالا كه از مردم مي ترسند چه بكنند كه مامون باشند؟ ايجاد رعب مي كردند؛مي ريختند - فرض بفرماييد، كه - توي مردم يك بساطي درست مي كردند كه مردم ازآنها بترسند؛ اين مردم از آنان بترسند. براي حفظ خودشان بود. خودشان به مردم بد كرده بودند، حالا اينطور مي كردند كه بترسند. اين شاه سابق جرات نمي كرد بيايد توي مردم .